اودد گالور؛ استاد اقتصاددانشگاه براون با ارائه «نظریه رشد یکپارچه»، تجربه رشد اقتصادی بشریت در بلندمدت را توضیح میدهد. اگر با دید درازمدت به تاریخ اقتصادی جهان نگاه کنیم، بیدرنگ دو پدیده قابلتوجه خودنمایی کرده و ما را به دیدن تاریخ اقتصادی در دو مرحله هدایت میکند. نخست اینکه در بیشتر تاریخ ثبتشده بشری استانداردهای زندگی کمابیش یکسان بودهاست، اما طی دو قرن اخیر شاهد افزایش شدید سطح زندگی بشر بودهایم.
دنیای اقتصاد:
کتاب «وداع با صدقه» اثر گریگوری کلارک ادعاهای عجیبی در مورد تاریخ اقتصادی جهان مطرح میکند. کلارک میگوید استانداردهای زندگی در طول ۱۰۰هزار سال گذشته بدون تغییر و رشد اقتصادی موفق بهدلیل گسترش ارزشهای طبقه متوسط بود که از نخبگان و ثروتمندان به جامعه سرایت کرد.
تاریخ اقتصادی درباره عملکرد اقتصادها در طول زمان است. هدف تحقیق در این زمینه نه تنها روشن کردن گذشته اقتصادی است، بلکه کمک به نظریه اقتصادی با ارائه چارچوبی تحلیلی است که ما را قادر به درک تغییرات اقتصادی میکند. یک نظریه پویایی اقتصادی که از نظر دقت با نظریه تعادل عمومی قابل مقایسه باشد، ابزار ایدهآلی برای تحلیل خواهد بود. در غیاب چنین نظریهای میتوانیم ویژگیهای اقتصادهای گذشته را توصیف کنیم، عملکرد اقتصادها را در زمانهای مختلف بررسی کنیم و به تحلیل استاتیکی مقایسهای بپردازیم. اما درک…
یکی از مهمترین مفاهیمی که از نظر آلبرت هیرشمن از آن غفلت شده مفاهیم خروج، اعتراض و وفاداری به مثابه نیروهایی هستند که در قلب جریانهای اقتصادی و سیاسی در طول تاریخ اقتصادی عملکردهای قابلتوجهی در بازگرداندن سازمانها، بنگاهها و حتی نظام اقتصادی یک کشور به عملکرد صحیح و منطقی داشتهاند. رفتار عقلانی اگرچه در پیشفرضهای اساسی اقتصاد نئوکلاسیک قرار دارد، اما در غیاب مفاهیم خروج و اعتراض تنها به مفهومی متافیزیکی در جهانی غیرواقعی مبدل میشود.