رکود یا رونق، مساله این نیست!
مجید عینیان در این نوشته با توضیح این نکته که نرخ رشد تولید منفی الزاما به معنای وجود رکود اقتصادی نیست، سعی در معرفی معنای مفاهیم چرخههای تجاری در علم اقتصاد داشته و این نتیجه را مطرح میکنیم که هرچه فاصله سازوکار های مورد استفاده در یک اقتصاد از اقتصاد بازار بیشتر میشود، میبایست واژگان و مفاهیمی که در اقتصاد بازار ایجاد و ترویج مییابد با دقت بیشتری مورد استفاده قرار گیرد. اقتصادی را در نظر بگیرید که تنها از یک خانواده تشکیل شده است. مطمئنا برای اقتصاددانها فرض اینکه ماجراهای داستان دفو به گونهای دیگر رقم میخورد و رابینسون کروزو با زنی که به سرنوشتی مشابه دچار شده آشنا میشود، چندان سخت نیست.
مجید عینیان در این نوشته با توضیح این نکته که نرخ رشد تولید منفی الزاما به معنای وجود رکود اقتصادی نیست، سعی در معرفی معنای مفاهیم چرخههای تجاری در علم اقتصاد داشته و این نتیجه را مطرح میکنیم که هرچه فاصله سازوکار های مورد استفاده در یک اقتصاد از اقتصاد بازار بیشتر میشود، میبایست واژگان و مفاهیمی که در اقتصاد بازار ایجاد و ترویج مییابد با دقت بیشتری مورد استفاده قرار گیرد. اقتصادی را در نظر بگیرید که تنها از یک خانواده تشکیل شده است. مطمئنا برای اقتصاددانها فرض اینکه ماجراهای داستان دفو به گونهای دیگر رقم میخورد و رابینسون کروزو با زنی که به سرنوشتی مشابه دچار شده آشنا میشود، چندان سخت نیست.
برای رابینسون همه چیز آرام است. هنگامی که همسرش را برای اولین بار ملاقات میکند، منابع (زمین)، تکنولوژی (ابزارها)، نیروی کار (مدت زمانی که توانایی انجام کار دارد) و بهرهوری (مهارت در کشاورزی یا شکار) خود را میسنجد و تصمیم میگیرد با او ازدواج کند و صاحب پنج فرزند شود. او هر روز ۹ ساعت کار میکند. بیشتر از ۹ ساعت کار او را بیش از حد تحت فشار قرار میدهد و بنابراین تصمیم ندارد صاحب فرزند دیگری شود. البته در شرایط حاضر این مقدار کار برای پاسخگویی به نیاز خانواده کافی است و محصولاتی که با کار بیشتر به دست میآید، دور ریخته میشود.
به زبان اقتصاددانها با این مقدار کار روزانه، تولید بالقوه و تقاضا برابر و اقتصاد در مسیر بلندمدت قرار دارد. اگر یکی از فرزندان برای مدتی دچار پرخوری شود، رابینسون ساعات کار خود را افزایش میدهد. در این صورت تقاضا بیشتر از تولید بالقوه است و اقتصاد در رونق قرار دارد. اقتصاددانها این وضعیت را مطلوب و ماندگار نمیدانند، زیرا رابینسون بیشتر از توانایی خود تلاش میکند و دیر یا زود خسته میشود. بنابراین آنها تلاش میکنند داروهایی برای درمان بیماری فرزند پرخور تجویز کنند تا مازاد تقاضای او مدیریت شود. به طور مشابه، بیماری کمخوری نیز به دورهای از رکود فعالیتهای رابینسون ختم میشود. این وضعیت نیز مطلوب اقتصاددانها نیست. تقاضای کم یا به معنای مصرف کم است که رفاه کوتاهمدت پایین را به همراه دارد یا به معنی سرمایهگذاری کم است که رفاه بلندمدت را تهدید میکند.
اقتصاددانها در دورههای رکود به سیاستگذاران سیاستهای انبساطی به منظور تحریک تقاضا و در دورههای رونق سیاستهای انقباضی به منظور مهار تقاضا پیشنهاد میکنند. البته، نسبت به اقتصاد ساده فوق، در یک اقتصاد بازار قیمتها و دستهای نامرئی اسمیت هویداتر هستند. مکانیسم بازار اضافه تقاضا را به افزایش قیمت و کمبود تقاضا را به کاهش قیمت تبدیل میکند. بر این اساس انتظار آن است که در دورههای رونق قیمتها افزایش و در دورههای رکود قیمتها کاهش یابند. این تفاوت باعث میشود که مفهوم رکود تورمی در اقتصاد بازار مطرح شود. یکی از دلایل نامبرده شده، افزایش قیمت یک نهاده تولید وارداتی و به طور مشخص نفت است. شوک مثبت قیمتهای نفت به طور همزمان قیمتها را افزایش و رکود در فعالیتهای اقتصادی به وجود میآورد.
در حال حاضر برآوردهایی که برای رشد تولید در اقتصاد ایران گزارش میشود کم و بعضا منفی است؛ حال آیا اقتصاد ایران در رکود قرار دارد؟ به عبارت دیگر آیا مشکل اقتصاد ایران تقاضا است و با تحریک تقاضا اقتصاد از وضعیت رشد کم خارج میشود؟
اجازه دهید زندگی آرام رابینسون را ناآرام کنیم. فرض کنید در اثر یک حادثه او نتواند از یکی از دستهای خود استفاده کند. در این صورت او نمیتواند حتی با کار بیشتر نیازهای خانواده خود را تامین کند. در این حالت تولید بالقوه اقتصاد کاهش یافته، تقاضا ثابت مانده؛ بنابراین اقتصاد با اضافه تقاضا مواجه است.
وجود تحریم بر منابع نفتی اقتصاد ایران وضعیت مشابهی را به وجود میآورد. یکی از عوامل تعیینکننده تولید بالقوه، قابلیت تبدیل منابع نفتی به تولیدات دیگر کشورها است که وضع تحریمهای اخیر این عامل را محدود کرده؛ بنابراین تولید بالقوه در اقتصاد ایران کاهش یافته است.
نرخ رشد منفی تولید و افزایش قیمتهای کنونی در اقتصاد ایران را نباید رکود تورمی قلمداد کرد. این پدیده پس از افزایش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ و سیاستهای انبساطی پولی انجام گرفته به منظور مهار رکود معرفی شد و شرایط کنونی اقتصاد ایران به هیچ وجه در آن چارچوب نمیگنجد. نرخ رشد منفی کنونی اقتصاد ایران به علت کاهش تولید بالقوه است و افزایش قیمتهای کنونی به علت اضافه تقاضا به وجود آمده است. در این شرایط سیاستهای طرف تقاضا توصیه نمیگردد، بلکه اقدامات ساختاری در جهت افزایش تولید بالقوه ضرورت دارد. تاریخچه اقتصاد ایران شبیه به زندگی رابینسون است که با تکیه بر تواناییهای خود تصمیم به ایجاد یک خانواده نسبتا بزرگ گرفت، در حالی که هیچگاه پیشبینی نمیکرد حادثه ناگواری رخ میدهد، آن گونه که نتواند پاسخگوی تقاضایی که ایجاد میکند باشد.
ارسال نظر