روایت دیگر
کشاورزی یزد در دوره قاجار- بخش پایانی
اکثر روستاهای پیشکوه یزد اجاره داده میشد. گاهی مستاجران خود از مالکان عمده بودند و جالب اینکه مالالاجاره مقطوع و مال الاجارهای که زارع میپرداخت، چند ساله بود یا هر سال از نو ترتیب این معامله را میدادند و رسم معمول در آبادیهای فوقالذکر سه الی پنج ساله بود. در اکثر روستاهای یزد مالالاجاره بیشتر نشانگر هزینه آبیاری بود. مالالاجاره زمین هر سال به وسیله ممیزی که از طرف صاحب قنات زمین مربوطه را بازدید میکرد، تعیین میشد. به این ترتیب که وی به اتفاق زارع مقدار محصولی را که زمین در ظرف همان سال عمل میآورد، برآورد میکرد و بر اساس آن به تعیین مالالاجاره میپرداخت. معمولا ممیز از مردان سرشناس و خبره اهل محل بود و در ازای عمل ممیزی خویش پولی دریافت نمیکرد. عنوان این فرد مصدق بود. بعضی از قنوات به علت آبدهی زیاد نسبتا گران بودند. به عنوان مثال قنات صادقآباد که نواب رضوی مالکیت آن را داشت، در اواخر دوره ناصری سالانه ۱۲۰۰ تومان اجاره داده میشد.
در تقسیم آب میراب نقش موثری در تعیین سهم هر زارع در بهره برداری از آب داشت و در پارهای از موارد پاکار زیردست میراب به شمار میرفت، ولی وظیفه عمده پاکار اجرای اوامر کدخدا و دستمزد پاکار و میراب به عهده رعایا بود. مالیاتهای کشاورزی را هم بر مبنای احتساب ذخیره آب ممیزی میکردند.
واحد تقسیم زمین و آب در نواحی مختلف یزد فرق میکرد. به عنوان نمونه در نواحی کوهستانی یزد طاق (واحد تقسیم آب در زمان معین)، واحدی بود که بر مبنای آن اجاره یا مالیات تعیین میشد، در حالی که در رستاق یزد «سبو» یا «جره» معمول بود.دشتبان مسوول حفظ و حراست محصول از دزدی بود و مزد وی توسط رعایا پرداخت میشد و در اواخر دوره ناصری از قرار هر طاق یک من جو و یک من گندم دریافت میکرد. روستاییـان موظف بودنـد که سهـم خود و اربـاب را به انبار برسانند. به این کار خرمنکشـی میگفتند.درآمد عمده رعایای میانکوه و پیشکوه از بابت نگهداری گله یا به اصطلاح خودشان «پروار» بود. به این گونه که قشقاییهای گلهدار، گوسفندان خود را به یزد میآوردند و به روستاییان نسیه میفروختنـد و در پایان اردیبهشت بـازمیگشتند و پـول گوسفند فروخته شـده خـود را میگرفتند و گاهی گلهدارها هم گوسفندان لاغر را قیمت میکردند و به روستاییان میدادند و بعد که میفروختند هرچه اضافه میشد، نصف میکردند.یزد در طول تاریخ خویش از کمآبی رنج برده است و در دوره مورد بحث در بهترین شرایط، املاک زراعی یزد قادر نبودند که بیش از یک سوم ارزاق اهالی را تهیه کنند. البته هیچ آماری در دست نیست که کل محصول استان را در آن زمان معلوم کند و با توجه به اینکه کاشت و برداشت با ابتداییترین شیوه انجام میگرفت و رعایا قادر نبودند که در مقابل آفات مبارزه کنند؛ بنابراین تخمین میزان محصول برای خود رعایا هم کاری آسان و به طور کلی قابل پیشبینی نبود. در عین حال بهترین اماکن کشت و کار دشت اردکان بود که از هر دانه بذر به طور متوسط شصت دانه برداشت میشد. در حالی که در مناطق دیگر ۲۰ الی ۳۰ برابر بذر کاشته شده محصول میدادند.آمار تولید گندم بعضی از نواحی پشتکوه در اواخر دوره ناصری در دست است که جهت مزید اطلاع آورده میشـود. روستای ارنان ۱۵۶۰ من شاهی، کاظم آباد ۵۰۰ من، کریم آباد ۵۰۰ من، جهان آباد ۴۳۵ من، رشکوئیه یک هزار من (هر من شش کیلو).محصولات عمده یزد : گندم، جو (به اندازه مصرف اهالی کشت میشد)، تنباکو، تریاک، انواع میوههای درختی، پنبه و غیره. از نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه صدور محصولات کشاورزی ارزآور مورد توجه قرار گرفت، بنابراین مالکان در یزد به کشت و کار آن توجه کردند و به کشت تریاک، پنبه، روناس و انغوزه روی آوردند.پنبه یزد از بهترین انواع پنبههایی بود که در ایران تولید میشد؛ زیرا خاک و وضع اقلیمی یزد و به طور کلی نواحی جنوب شرق کشور مناسب کشت پنبه بود. به علاوه تنها منطقهای بود که بذرهای خارجی را در آن آزمایش میکردنـد. به این معنی که کشاورزان یزد و به ویژه زارعین زردشتی در اثر ارتباط با پارسیان هند به تدریج متوجه کم و کیف مسائل تجارت پنبه شدند، منتها اراضی یزد به آن وسعت نبودند که بتوانند محصول زیادی تولید کنند.در مورد تریاک، قدیمیترین ولایت ایران که در آن خشخاش کشت میشـد، یزد و حوالی آن بوده است. در دوران جنگهای داخلی آمریکا (۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵) به سبب کمیابی پنبه، ایرانیان را به کشت آن ترغیب کردند، اما وقتی بار دیگر محصول پنبه آمریکا بازارهای جهان را پر کرد، در ایران کشت خشخاش برای مصارف جهانی متداول شد و چون مصرف تریاک روز به روز زیاد شد، رفته رفته کشت خشخاش جای هرگونه محصول دیگر و حتی غلات را گرفت. متاسفانه آمار دقیق کشت خشخاش در ایران و یزد در دست نیست. آبوت که در سال ۱۲۷۶ به یزد آمده تولید تریاک یزد را ۷۷۲۷ کیلوگرم برآورد کرده است و اظهار میکند که تریاک یزد از کیفیت بهتری نسبت به تریاکهای سایر ولایات ایران برخوردار است. از سال ۱۲۶۷، سال به سال بر میزان تولید تریاک یزد افزوده شد. کنسول استاک که در حدود سال ۱۲۹۸ یعنی اوج فعالیت تریاک کاری اهالی یزد در این شهر بوده گزارش کرده است که «تمام زمینهای اطراف یزد... به کشت خشخاش اختصاص یافته است و کشتکاران آن چنان به کشت خشخاش مشتاق هستند که حتی فرمان حاکم دال بر اینکه به ازای هر چهار جریبی که به کشت خشخاش اختصاص مییابد، یک جریب باید گندم کاری شود وقعی نمیگذارند. گمان نمیکنم که حتی در حومه شهر هم کسی به حرف حاکم عمل نماید».
روناس نیز در حوالی یزد به مقدار زیاد کاشت میشد، به ویژه در دشت اردکان کمترین تخمین ممکن این بود که سالانه حدود ۵۰ هزار من از یزد و حوالی آن به دست آید. پولاک در کتاب خود آورده است که «گیاهان رنگدار همچنین به مقدار زیاد کشت میشوند. روناس در بسیاری از مناطق زمینه مساعد دارد و به خصوص در حوالی یزد محصول فراوان میدهد. گبرها به مسحوق کردن این گیاه و همچنین تجارت و صادرات آن که اندک هم نیست اشتغال دارند...» محصول دیگر خشکبار است و در میان انواع خشکبار تنها بادام محصول مازاد بر مصرف داخلی یزد بود. از حدود ۳۰ روستای کوهپایهای یزد سالانه ۶۰ تا ۱۰۰ هزار من بادام به دست میآمد.
ارسال نظر