«دنیایاقتصاد » صنعت سیمان را بررسی میکند
بازده پایین خاکستریها در یک ماه اخیر
روند تاریخی
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تولید سیمان در کشور حدود ۸ میلیون تن بود و پس از آن با توجه به خرابیهای ناشی از جنگ و ضرورت احداث پروژههای عمرانی و تولید مسکن این عدد تا ۵/ ۲۹ میلیون تن رسید. گرچه این رقم طی سالهای پس از پیروزی انقلاب افزایش یافت ولی مشکل کمبود عرضه در این صنعت همچنان مشهود بود.
با بهبود سطح عرضه در دهه ۹۰، تولیدات این صنعت به ۹۰ میلیون تن رسید و این بار چالش کمبود تقاضا مطرح شد. به همین علت شرکتهای سیمانی تصمیم گرفتند میزان تولید خود را در بسیاری موارد تا ۵۰ درصد کاهش دهند؛ بنابراین درآمد این واحدهای تولیدی به شدت کاهش پیدا کرد. اما این اتفاق تمام دغدغه تولیدکننده نبود. دولت با توجه به اینکه یارانه سوخت به این صنعت پرداخت میکرد، کار قیمتگذاری را حق خود میدانست و با این استدلال که افزایش قیمت سیمان، باعث گرانی مسکن میشود، قیمتها را در سطح بسیار نازلی نگه داشت که تا امروز هم این روند ادامه دارد. این در حالی است که در تمام سالهایی که سیمان ارزانتر از خاک به دست سازندهها رسیده است، همواره شاهد تورم چند صد درصدی در بخش زمین و مسکن بودهایم.در مجموع میتوان اذعان داشت که نظام قیمتگذاری سیمان در کشور اساسا هیچ تناسبی با رویههای جهانی ندارد.
صنعت سیمان و نوسانات دلار
اگرچه با آغاز فصل بارشها ،ساختمانسازی و مصرف سیمان کاهش پیدا میکند اما با توجه به افزایش قیمت فولاد و ارزانی بیرویه سیمان، سازندهها به استفاده بیشتر از سازههای بتنی رو آوردهاند. لذا فراتر از برنامه تولیدکنندگان درخواست خرید سیمان ارائه میشود. صنعت سیمان با توجه به دستوری بودن قیمتها و برخلاف پتروشیمیها از نوسان نرخ ارز تاثیر چندانی نمیگیرد اما در بخش هزینهها قیمت دلار تاثیرگذار است. به طوری که با افزایش قیمت ارز، قیمت پاکت سیمان افزایش یافت و این مساله منجر به افزایش هزینهها شد.
هراندازه قیمت دلار افزایش یابد، هزینه تولیدکننده برای تامین مابهالتفاوت ارز نیمایی و آزاد افزایش مییابد. افت قیمت دلار هم صادرات را بهکلی از صرفه میاندازد. لذا افت قیمت دلار در یک ماه اخیر به نفع این صنعت شده است.
نگاهی به عملکرد مالی شرکتهای سیمانی
از میان شرکتهای سیمانی، بیش از ۴۰شرکت در بازار سرمایه حضور دارند. این صنعت ۹/ ۰ درصد از بازار را تشکیل داده و ارزش بازاری بالغ بر ۶۱۲ هزار میلیارد ریال دارد. نسبت قیمت بر درآمد به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی در این صنعت در حدود ۵/ ۲۲ است. بد نیست نگاهی به بازده شرکتهای سیمانی در بازار داشته باشیم. این گروه طی یک ماه پاییزی اخیر، حدود ۱۰ درصد بازدهی داشتهاند که کمتر از نصف بازدهی کل بازار است. بهبود بازدهی شرکتهای این گروه در بازههای زمانی بیشتر از یک سال مشهود است که شاهد رقم خوردن سود ۲۳۴ درصدی و ۱۲۲۵ درصدی در بازههای یک و سه ساله بودهایم.
اما بررسی اقلام صورتهای مالی اساسی میتواند، نکات دقیقتری را برای ما هویدا کند.
ترازنامه ۵ ساله این صنعت و میانگین اقلام مهم ترازنامهای حاوی این نکته است که داراییها در سال ۱۳۹۸، حدود ۲۰ درصد نسبت به میانگین ۵ساله رشد داشته است. بدهیها کاهشی حدود ۵/ ۷ درصدی داشتهاند و در نهایت سود انباشته صنعت از ۸ هزار میلیارد ریال به ۱۸ هزار میلیارد ریال بهبود یافته است. افزایش تولیدات این صنعت در طول سالیان اخیر بر روند سوددهی شرکت اثر مثبت داشته است.
صورت سود و زیان ۵ ساله این صنعت، افزایش فروش ۶۴ درصدی سال ۹۸ نسبت به ۵ سال اخیر را تایید میکند. رشد سود عملیاتی و کاهش هزینه مالی سیمانیها در سال ۹۸ نسبت به میانگین ۵ساله جزو نکات مثبت این صنعت محسوب میشود.
یکی از مهمترین نکاتی که در بررسی صنایع و شرکتها لحاظ میشود، نسبتهای مالی است.
نسبتهای سودآوری به میانگین ۵ ساله اشاره کرده است و حاشیه سود ناخالص ۳۲ درصدی و حاشیه سود عملیاتی ۲۱ درصدی توانسته آمار خوبی برای این صنعت رقم بزند.
در نسبتهای اهرمی نیز شاهد پوشش مطلوب هزینه بهره در طول ۵ سال هستیم. داراییهای بسیار این صنعت و کاهش بدهی در طول ۵ سال اخیر، نسبت بدهی به داراییها را کاهش داده و همچنین شاهد نسبت بدهی ۲۱/ ۰ در این صنعت هستیم.
گردش داراییها در این صنعت غالبا بالاتر از یک بوده و حد مطلوبی را کسب کرده است. بالا بودن گردش دریافتنیها از سویی میتواند به وصول مطلوب مطالبات شرکتهای حاضر در این صنعت و از سویی دیگر به سیاستهای سختگیرانه اعتباری آنها اشاره داشته باشد.
در خصوص نقد شوندگی و نسبتهای نقدینگی نیز شاهد نسبت جاری حدود یک هستیم که حد معقولی برای صنعت به شمار میآید. البته این موضوع در نسبت آنی و نسبت نقد چندان مطلوب نبوده و میتوان آن را به نقد شوندگی پایین داراییها در این صنعت نسبت داد. پس از بررسی کلی صنعت به لحاظ بازدهی و اقلام اساسی صورتهای مالی و همچنین تحلیل نسبتهای مالی، شناسایی شرکتهای برتر این صنعت مورد توجه است.
در میان شرکتهای سیمانی حاضر در بازار سرمایه، سیمان تهران با نماد ستران بیشترین ارزش بازار(۶۳۸۷۵ میلیارد ریال) را در اختیار داشته و ۸ درصد از کل ارزش بازار این صنعت را به خود اختصاص داده است.
مقایسه شرکتها با توجه به فروش و حاشیه سود، نکاتی را آشکار میکند؛ شرکت سیمان ارومیه، با حاشیه سود عملیاتی ۵۰ درصد و حاشیه سود خالص ۴۶ درصدی، بیشترین حاشیه سود را در میان شرکتهای بورسی همگروه خود کسب کرده است. این شرکت در سال مالی منتهی به اسفند ۹۸، فروشی بالغ بر ۲۲۵۱ هزار میلیارد ریال داشته است. البته سخوز در میان همگروهیها بیشترین فروش ریالی را کسب کرده و با رقم ۵۱۷۷ هزار میلیارد ریال در سال مالی منتهی به اسفند ۹۸، فروش خود را به ثبت رسانده است.
شرکتهایی که بیشترین سود خالص را در سال مالی منتهی به اسفند ۹۸ رقم زدهاند، به ترتیب ساوه، سبزوا، سفانو، ساروج و سخوز هستند که سودی بیش از هزار میلیارد ریال شناسایی کردهاند. در میان آنها، سود ساوه کیفیت عملیاتی بالاتری داشته و در میان شرکتهای همگروه خود مطلوبتر بوده است. ساوه در نرخ رشد درآمدی سه ساله نیز عملکرد مطلوبی داشته و با میانگین نرخ رشد ۴۰ درصدی درخشش داشته است.