یحیی؛ بازندهای درون و بیرون از زمین
غیرقابل دفاع
در مورد شرایط فنی سرخپوشان و چرایی افتادن این تیم در سیر نزولی زیاد حرف زده شده و ما هم میتوانیم به نکات متعددی اشاره کنیم؛ از مصدومیت و غیبت چند بازیکن کلیدی تا عدم استفاده مطلوب از سایر بازیکنان. به علاوه پرسپولیس پر از تعدادی فوتبالیست معمولی هم شده است که طبیعتا نمیتوان از آنها انتظار معجزه داشت. مقصود این مطلب اما بررسی فنی شرایط سرخپوشان نیست. میخواهیم به یحیی گلمحمدی اشاره کنیم که همگام با درون زمین، بیرون از میدان هم باخت. هر دو مصاحبه قبل و بعد از بازی سرمربی پرسپولیس اشکالات جدی داشت که نمیتوان بیتفاوت از کنار آنها عبور کرد.
قبل از بازی چه گفت؟
گلمحمدی بخشی از مصاحبه قبل از بازیاش را به قانون سقف بودجه اختصاص داد و با طعنه به رقبا گفت سر پرسپولیس کلاه رفته است! این قسمت را بخوانید: «شرایط ما مساوی با سایر تیمها نبود. تیمهای دیگر هر بازیکنی را که کادر فنی میخواست و روی هر بازیکنی که دست میگذاشت، گرفتند. حالا مشکلاتی به وجود آمد، ولی در هر صورت آخر سر قرارداد آنها ثبت شد. ما انتظار داشتیم این اتفاق برای پرسپولیس هم بیفتد ولی در آخر فقط سر پرسپولیس کلاه رفت.» بعدتر که در مورد شهاب زاهدی و نبیل یاهویی سوال شد هم یحیی همین موضع را حفظ کرد و گفت: «در شرایطی قرار گرفتیم که مجبور شدیم بازیکنانی را بگیریم که آن کیفیت لازم را نداشتند. به هر حال موجودی ما همین است. فرض کنید شما بازیکن پرسپولیس هستید و قبل از بازی به این مهمی، سرمربی تیمتان با چنین کلماتی در موردتان حرف میزند؛ آیا انگیزه و توانی برای ارائه نمایش خوب باقی میماند؟ سرمربی رسما دارد میگوید از سر اجبار این بازیکنان را گرفته؛ خب چرا انتظار داری آنها با جان و دل و خودباوری کامل برایت بجنگند؟ بخش اول حرفهای گلمحمدی هم شدیدا زیر سوال است. او در حالی برای چندمین بار از ضعف باشگاه در نقلوانتقالات حرف میزند که عملکرد مدیران تیم واقعا در این حد هم فاجعهبار نبوده است. به هر حال آنها علیرضا بیرانوند را که قطعا موثرترین بازیکن تیم است با وجود پیشنهاد نجومی باشگاه حریف حفظ کردند. به علاوه محمدحسین کنعانیزادگان و یاسین سلمانی هم جذب شدند که بازیکنان مهمی هستند، هرچند یاسین بدشانس بود و رباط صلیبی پاره کرد. شهاب زاهدی مهاجم مورد علاقه یحیی بود که به پرسپولیس آمد، درست مثل مسعود ریگی که او هم با نظر مستقیم کادرفنی سرخپوش شد. این عملکرد عالی نیست، اما افتضاح هم نیست. بعد مثلا استقلال خیلی از پرسپولیس پرمهرهتر است؟ آیا واقعا آنها هر بازیکنی را که خواستند گرفتند؟ همه ایران میدانند که آبیها دنبال امیرحسین حسینزاده بودند، اما پولشان نرسید و او به تراکتور رفت. استقلال همچنین رضا اسدی را هم میخواست که به همین دلیل سر از سپاهان در آورد. آنها دنبال بیرانوند هم آمدند که نتوانستند او را بگیرند. همینطور باشگاه در حفظ مهدی قائدی و محمد محبی هم ناکام ماند. انصافتان کجاست آقای گلمحمدی؟
بعد از بازی چه گفت؟
مصاحبه بعد از بازی یحیی هم به همین اندازه اشکال داشت. سرمربی پرسپولیس پس از شکست برابر سپاهان در بخشی از نشست خبریاش گفت: «اختلاف دو تیم فقط به خاطر یک کاشته بود که حریف توانست از آن به خوبی استفاده کند. داور با اشتباهش در اعلام خطا، به راحتی این فرصت را به سپاهان داد که گل برتری را بزند.» گلمحمدی سپس به انتقاداتی که این روزها از او میشود واکنش نشان داد و گفت: «ممکن است برخیها باشند که الان به تیم حمله کنند و علیه ما بتازانند، ولی این حس و حال را باید از شروع فصل و نقلوانتقالات میداشتند. الان به خودشان فشار میآورند، اما آن موقع (ابتدای فصل) ساکت بودند. متاسفانه به شرایطی رسیدیم که تازه یادشان افتاده که این اتفاقات افتاده است. باید از قبل جلوی این اتفاقات گرفته میشد. نتایجی که در بازیهای اخیر رقم خورده اینطور نیست که الان و یکهو شده باشد، به هر حال یک پروسه و روند طی شده است و ما از شروع نقلوانتقالات ضعیف ظاهر شدیم و حتی نتوانستیم تیم خودمان را حفظ کنیم و کار به اینجا رسید.» همانطور که میبینید یحیی بار دیگر پای نقلوانتقالات ضعیف را وسط کشیده؛ ادعایی که چندان قابل باور نیست و شاید جز در خط حمله مصداق دیگری نداشته باشد. همانجا هم معلوم نیست گلمحمدی چرا با جدایی بازیکنی مثل مهدی عبدی موافقت کرد؟ به علاوه روشن نیست منتقدان در تابستان باید چه میکردند تا باشگاه بهتر یارگیری کند. این فشار را باید کادرفنی به مدیریت میآورد، وگرنه یک پیشکسوت یا هوادار از کجا میداند باشگاه کدام بازیکن را میخواهد که سر و صدا راه بیندازد؟ بعد هم اگر پول نباشد، ایجاد جنجال چه فایدهای دارد؟ به هر حال اگر قرار باشد با همین فرمول جلو برویم، هی پرسپولیس باید امتیاز از دست بدهد و هی سرمربی تیم از نقلوانتقالات ضعیف ناله کند. به راستی پایان این مسیر کجاست؟ بخش اول حرفهای یحیی هم آنقدر غیرمنطقی است که بعید به نظر میرسد حتی یک پرسپولیسی دیگر با او موافق باشد. واقعا فرق دو تیم یک کاشته بود؟ پس دو توپ محشری که علیرضا بیرانوند از میلاد زکیپور و شهریار مغانلو گرفت چی؟ دو توپی که رامین رضاییان و فرشاد احمدزاده از مقابل دروازه بیرون زدند چی؟ فوتبال برد و باخت دارد، همه تیمها هم افتوخیز دارند، اما کاش وقتی نتیجه به نفعمان نیست، لااقل منطق را نبازیم.