نظرسنجی تازه ایسپا منتشر شد
کاهش مرجعیت اخبار صداوسیما
در شرایطی که در سال ۱۳۸۳، سازمان صداوسیما با بیش از ۷۰درصد، انتخاب نخست مردم برای کسب اخبار بود، این اعتماد در یک بازه زمانی ۱۷ساله و طی یک روند نزولی، در سال ۱۴۰۰به کمتر از ۴۵درصد رسید. اکنون پس از گذشت دو سال از این پژوهش، مقایسه آمار جدید مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در آبانماه ۱۴۰۲ نشان میدهد سازمان صداوسیما و شبکههای اجتماعی مجازی مهمترین منابع کسب خبر در میان مردم هستند. در این میان رسانه ملی با ۳۷.۹درصد در جایگاه نخست قرار دارد و شبکههای اجتماعی مجازی با ۳۱درصد رتبه دوم را در اختیار دارند. شبکههای ماهوارهای نیز ۸.۹درصد مرجعیت خبری دارند. این آمار در نگاه اول اگرچه مناسب به نظر میرسد اما مقایسه آن با آمار دو سال قبل همین مرکز افکارسنجی، از افت مرجعیت خبری صداوسیما خبر میدهد، زیرا ایسپا مشابه همین نظرسنجی را در شهریور ۱۴۰۰ انجام داد که بر اساس نتایج منتشرشده آن، رسانه ملی ۴۲.۱درصد، فضای مجازی ۴۱.۴درصد و شبکههای ماهوارهای ۵.۱درصد انتخابهای مردم ایران را در کسب خبر تشکیل میدادند.
همچنین با توجه به قید صریح حسن مسلمی نایینی، رئیس سازمان جهاد دانشگاهی، مبنی بر اینکه عمده محتوای خبری و اطلاعرسانی کشور در شبکههای اجتماعی مجازی، توسط خبرگزاریهای رسمی و پایگاههای خبری تولید میشود، دو منبع نخست کسب خبر (رسانه ملی و شبکههای اجتماعی) را با اغماض میتوان نشانگر میزان توجه مردم ایران به رسانههای داخلی دانست که هر دو عدد طی دو سال و دو ماه اخیر، کاهش یافته است، درحالیکه مرجعیت خبری شبکههای ماهوارهای در این مدت، از ۵.۱درصد به ۸.۹درصد رسیده است. براساس این ارقام، مرجعیت خبری شبکههای ماهوارهای طی ۲۶ ماه، سهچهارم بیشتر از قبل شده است.
عوامل موثر
هر چند آمارها تنها از تغییرات کمی خبر میدهند، اما ریشه این تغییر کمی را باید در تغیرات کیفی جستوجو کرد و اینکه چه چیزهایی در مرجعیت خبری یک رسانه تاثیر میگذارد. از جمله عوامل مهم در این معتبر بودن منابع را باید در استفاده از منابع معتبر و قابل اعتماد برای گزارش خبرها و اطلاعات جستوجو کرد. همچنین دقت و صحت از عوامل مهم این تاثیرگذاری است. علاوه بر این، پوشش گسترده و متنوع موضوعات و اندازهگیری تعادل در گزارشها و اخبار نیز میتواند به افزایش مرجعیت خبری کمک کند. گذشته از این رسانههایی که استقلال خود را حفظ کرده و تحت تاثیر نهادهای دیگر قرار نمیگیرند، معمولا مرجعیت خبری بیشتری دارند. از همه عوامل مهمتر اینکه رسانههایی که به انتقادات و بازخوردهای مخاطبان واکنش نشان میدهند و توانایی اصلاح خطاها و اشتباهات را دارند، معمولا از مرجعیت خبری بیشتری برخوردارند. این عوامل و عوامل دیگر میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر مقبولیت یک رسانه تاثیر بگذارند.
کارشناسان چه میگویند؟
فریدون صدیقی، روزنامهنگار پیشکسوت، در باره این آمار و دلایل کاهش مرجعیت صداوسیما معتقد است: «موجودیت رسانه در گرو مخاطب است. روزنامه اگر منتشر شود ولی کسی آن را نخرد، دیگر وجود ندارد، تلویزیون اگر مخاطب نداشته باشد دیگر وجود ندارد. حالا یک رسانه چه زمانی وجود خواهد داشت؟ زمانی که به نیازهای مخاطبش پاسخ دهد، مطالبهگر باشد و تحلیل محتوا انجام دهد. وقتی که چنین اتفاقی رخ ندهد، چرا باید تلویزیون دنبال شود؟ یک مثال ساده میزنم تا این ماجرا را به تمام موضوعات تعمیم دهید. ماهها و حتی سالهاست که جمعیت قابل احترام بازنشستههای کشور به وضعیت حقوقشان در برابر تورم افسارگسیخته اعتراض دارند، در کدام مورد صداوسیما صدای آنها را شنیده و خواستهشان را منعکس کرده و اخبار مربوط به این ماجرا را دنبال کرده است؟ هیچوقت این کار را انجام نداده است. وقتی رسانه جایگاه حقیقی و حقوقی خودش را از دست میدهد نتیجه همین میشود.»
این روزنامهنگار همچنین تاکید میکند: «قطعا برای رسانهای که خودش را ملی میداند و در گوشهگوشه ایران میتواند اعلام حضور کند، این کاهش مخاطب تبعات غمانگیزی به دنبال دارد. وقتی شما به خاطر عدم اعتماد، به یک رسانه مراجعه نمیکنید و گردش اطلاعات در یک بستر مناسب شکل نمیگیرد، آثار زیانباری به همراه دارد؛ به این خاطر که مخاطب در یک بستر دیگر اطلاعات را دنبال میکند و همین ماجرا هم سبب میشود وحدت و امنیت ملی و حفظ توسعه پایدار زیر سوال برود و همین ماجرا خسارات زیانبارتری به دنبال دارد.» تعدادی از کارشناسان معتقدند به وجود آمدن رسانههای رقیب و فضای مجازی باعث شده ضعف عملکرد رسانه ملی بهوضوح مشخص شود و این تاثیرگذاری بهحدی کاهش یابد که گاه اظهارنظر یک سلبریتی تاثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانه ملی داشته باشد.
همچنین نباید از یاد برد که اعتبار خبررسانی در بستر یک رسانه به اعتبار و استقبال کلی مردم به آن رسانه بازمیگردد. از اینرو کاهش برنامههای مفرح و جذاب به قهر عمومی با این رسانهها و به تبع آن کاهش استقبال از برنامههای خبری میانجامد. در این زمینه حسین سلطانمحمدی، منتقد و کارشناس رسانه، ضمن اشاره به افزایش تعداد شبکههای سیما و سختگیریهای بیجای برخی از مدیران رسانه ملی، بر این باور است که «سختگیریها موجب شد که نیاز به تولید بیشتر و تغذیه شبکههای رو به گسترش، در مواردی به حذف افراد آشنا و میدان دادن به افرادی با تجربههای نه چندان بالا برسیم تا بتوانیم فاصله میان افراد حرفهای قدیمی و پرکار با افراد جدید و کمتجربه را از بین ببریم.»
حال باید دید که این میزان کاهش مخاطب، چه در حوزه خبر و چه در زمینه برنامههای سرگرمکننده، آیا به چشم مسوولان این رسانهها خواهد آمد و آن را به منزله زنگ خطر تلقی خواهند کرد یا اینکه همچنان به میزان مخاطبان خاص خود بسنده میکنند تا سال آینده با آماری جدید شاهد کاهش بینندگان و افت تاثیرگذاری در بین مردم باشند.