توسعه صنعتی و فانوس دریایی
در قاره سبز، وزارت اقتصاد آلمان در فوریه ۲۰۱۹، استراتژی صنعتی ملی ۲۰۳۰ را منتشر و از ایده قهرمانان صنعت اروپایی دفاع کرد. از آن سو لولا داسیلوا، رئیسجمهور برزیل در ژانویه ۲۰۲۴ از «نووا اینداستریالیا برازیل» پردهبرداری کرد و از اراده برزیل برای احیای صنایع خود با محوریت صنایع سبز و دوستدار محیطزیست سخن گفت. این فهرست را میتوان طولانیتر هم کرد. اما چه چیز اسناد توسعه صنعتی را متمایز میکند؟ آیا میتوان در مدت زمانی کوتاه یک سند سیاستی اجراپذیر و استراتژیک طراحی کرد که برای بخش خصوصی کشور بهمثابه یک فانوس دریایی عمل کند؟
هر سند توسعه صنعتی متشکل از یکسری مفاد مندرج در متن و شماری خطوط نانوشته است. آن چیزی که باعث میشود یک سند فراتر از دکوری برای حکمران، یکراهنمای اقدام واقعی باشد، این خطوط نانوشته هستند که مهمترینشان در سه اصل اساسی خلاصه میشوند:
۱.در کجای جهان قرار داریم و قرار است در کدام جایگاه قرار بگیریم: سندی که نتواند به پاسخی مورد اجماع به این سوال استراتژیک برسد، نتوانسته است توسعه صنعتی را به تصویر ملی کشور پیوند بزند. سند باید بتواند با جزئیات، نقش کشور در مناسبات تجاری و زنجیرههای تامین جهان را در طول حداقل یکدهه آینده ترسیم کند. در این فرآیند نمیتوان از پرداختن به مباحث سیاست خارجی و تنظیم روابط کشور با قدرتهای بزرگ شانه خالی کرد. جهان امروز جهان رقابتهای ژئوپلیتیک است و کشورها باید تصمیمات دشوار بگیرند.
۲.روایت کارآفرینها و قهرمانان ملی: صنایع اصلی هر ملت چشم و چراغ آن، مایه فخر و مباهات و سرچشمه امید آن هستند. پایه اصلی سندهای توسعه صنعتی هم این صنایعاند. اگرچه شمار آنها کم است، مقیاس فعالیتشان گسترده است و عمدتا حضور بینالمللی موفقی در بازارهای صادراتی دارند. یک سند توسعه صنعتی در صورتی کامیاب است که طراحانش روایت سکانداران این صنایع پیشران را بشنوند و برای حل چالشهای آنها گام بردارند. اگر قرار است مشوقهایی برای بهبود این صنایع در نظر گرفته شود، طراحی دقیق و هوشمندانه آنها ضروری است.
۳.پاروزدن در مسیر جریان آب رودخانه: اسناد توسعه صنعتی قرار است یک کشور را به نقطه مطلوبی در تولیدات کارخانهای روز برسانند. در نتیجه آنها مبتنی بر فناوریهای نوظهوری هستند که رقبا نیز برای دستیابی به آنها و تجاریسازیشان تلاش میکنند. پیشنیاز نگارش سند توسعه صنعتی ملی شناخت این روندها از سوی سیاستگذار و برقراری پیوند میان صنایع ملی و آنهاست. سیاستگذار باید نسبت خود را با طیف گستردهای از این فناوریها نظیر هوش مصنوعی، حملونقل برقی، ارتباطات ماهوارهای، بیوتکنولوژی، ژنتیک و فناوریهای حکمرانی مشخص کند.