نیودیل؛ الگویی برای میثاق پزشکیان و ایران قوی
شرایط فعلی ایران از جهاتی بیشباهت به آمریکای دهه ۱۹۳۰ و انتخاب فرانکلین روزولت به ریاستجمهوری این کشور نیست و درنتیجه شاید قابلیت الگوبرداری داشته باشد. فرانکلین روزولت در مارس ۱۹۳۳ به این علت رأی آورد و به قدرت رسید که کاری اساسی انجام دهد و آن کار را هم سریع انجام دهد. روزولت گفت این کشور به وحشتافتاده از تنها چیزی که باید بترسد، از خود ترس است. او بهسرعت شروع به بازگرداندن اعتماد و اطمینان به جامعه از طریق سخنگفتن و روحیهدادن کرد و شور و هیجان عظیمی نسبت به بهبود جدی و قطعی اوضاع اقتصادی به وجود آورد. روزولت با رونمایی از سیاست توافق جدید (معروف به نیودیل) به مردم آمریکا فهماند که رئیسجمهوری با افکار و اندیشههای جدی جدید بر سر کار آمده است.
با اینکه روزولت بخشی از تشکیلات سیاسی و طبقه فرادست حاکم بود، اما او در انتخابات ریاستجمهوری نمیخواست به این شیوه نگریسته و قضاوت شود. روزولت احساس کرد کشور به تغییرات اساسی نیاز دارد و تلاش کرد به مردم بفهماند که او به نسلی متفاوت از سیاستمداران تعلق دارد. او میخواست نشان دهد که میتواند راهحلهای خلاقانهای برای مسائل ملت پیدا کند، در حالی که اعتماد عمومی را به ارزشهای بنیانی کشور بازگرداند. روزولت طی سهدوره و ۱۲سال ریاستجمهوری خود (از ۱۹۳۳تا ۱۹۴۵) کارهای کوچک و بزرگ بسیاری انجام داد. اما در کمی بیش از صد روز پس از تصدی او، این کشور شاهد موجی از تصویب قوانینی بود که هرگز پیش یا پس از آن هم سابقه نداشت.
یکی از کارهای او اعلام واکنشهای اضطراری بود: تعطیل بانکی، برنامههای امدادی، رفاهی و توزیع غذا. کار دیگر او ایجاد «همکاری» و برنامهریزی ملی بود. روزولت با درک نیاز به «نجات دادن بیمار»، اغلب از این عبارت پزشکی در کنار «درمان و معالجه بیماری» استفاده میکرد. او دولت خود را با یک استراتژی گسترده در ذهن شروع کرد: ترکیبی از برنامههای اصلاحی موسوم به relief and recovery که طراحی شدند تا ابتدا بیمار (در این مورد مردم آمریکا) را نجات دهند و سپس درمانی بلندمدت پیدا کنند (اجرای اصلاحات از طریق وضع انواع مقررات ملی بر اقتصاد و تاسیس سازمانهای گوناگون خدمات عمومی).
چنین درمانی هم به معنای ایجاد شغل از طریق برنامههایی مانند مدیریت پیشرفت کارها بود که برای بیش از ۸میلیون آمریکایی شغل ایجاد کرد و نیز به بازطراحی و چیدمان دوباره ساختار اقتصاد آمریکا اقدام کرد. بیشتر اصلاحات او مربوط به حل بحران بانکداری و بیاعتمادی به بازار سهام، تنظیمگری اقتصادی انحصارات، ایجاد شغل برای توده مردم و محرومیتزدایی با برنامهریزی منطقهای و آبرسانی و برقرسانی و نجات مزارع و کارخانهها با تاسیس سازمان دره تنسی و از این قبیل بود. آمریکاییها در پشتیبانی از این اهداف، تصمیم به انتخاب مجدد روزولت به مدت سهدوره در کاخسفید گرفتند و شرکای روزولت در تغییر شکل دادن کشورشان شدند.
روزولت برای ارتباط دائمی با مردم در یک برنامه رادیویی هفتگی معروف به fireside chat حضور مییافت و به صورت دوستانه و غیررسمی، مردم را مستقیم خطاب قرار میداد و برای مثال توضیح میداد طی هفته گذشته چه گذشت و ما چه کار کردیم. روزولت در دومین برنامه هفتگی صحبت با مردم در ماه مه ۱۹۳۳، خواهان «شراکت بین دولت و بخش خصوصی در امر برنامهریزی شد که دولت، با کمک اکثریت قاطع اعضای هر صنعت، حق جلوگیری از رویههای ناعادلانه را داشته باشد و این توافقنامه با صلاحدید دولت به اجرا درآید.» در حالی که رئیسجمهور متن سخنرانی خود را آماده میکرد، یکی از دستیاران او، ریموند مولی به او هشدار داد «زمانی خواهد رسید که متوجه میشوید گامی بلند از فلسفه برابریخواهی و آزادی اقتصادی دور شدهاید.» رئیسجمهور لحظهای سکوت کرد و سپس با حرارت و جدیت تمام پاسخ داد: «اگر ورشکستهبودن آن فلسفه ثابتنشده بود، اینک هربرت هوور دقیقا همین جا نشسته بود. من در زندگی در مورد هیچ کاری به اندازهای که بهدرستی این عبارت اطمینان دارم مطمئن نبودم.»
ترکیبی از اطمینان خاطر دادن پیوسته به مردم که مثلا ما برای بحران بانکداری و ورشکستگی بانکها در حال انجام چه کارهایی هستیم و این قول و وعده که دولت در حال حل مسائل است، به نحو شگفتانگیزی نتیجه داد و باعث تغییر دادن قالبهای ذهنی و طرز فکر عموم نسبت به امور کشور شد. دقیقا همانگونه که فرهنگ وحشت و هراس بانکی و بورسی به چرخه رو به افول کشور پس از سقوط مالی دامن زد، این اطمینان باعث کمک به ساختن و به پیشرفتن اقتصاد شد. اطمینان مصرفکننده بازگشت و در عرض چند هفته میلیاردها دلار پول نقد و طلا که مردم در خانه و گاوصندوق خود نگه داشته بودند در بانکها به سپرده گذاشته شد. بحران فروکش کرد و عموم مردم آماده باور کردن رئیسجمهور جدیدشان شدند.
کشور ما ایران در شرایطی قرار دارد که میتوان گفت تغییرات زیادی در هشیاری و خودآگاهی اکثریت مردم ایران نسبت به حکومت و انتظاراتی که از آن دارند رخ داده است. اگر بخواهیم از سالهای ریاستجمهوری فرانکلین روزولت و توافق جدید موسوم به نیودیل یک درس باارزش بگیریم، درس چه میتواند باشد؟ درسی که به نظر نگارنده میتوان گرفت، این است که چگونه بنیانی محکم و پرجاذبه برای ایجاد یک ابرپروژه برای ساختن ایران قوی و مرفه و شکلگیری خاطرهجمعی بلندمدت خوشایند حول قرارومدار و میثاق پزشکیان بنا نهیم؟ به این منظور دولت پزشکیان باید دارای استراتژی گسترده باشد. او که هم اسم و هم حرفه کاریاش به طبابت مربوط میشود، نیازمند ترکیبی از برنامههایی است که به هر دو جنبه relief (به معنای تسکین دردها و مایه آرامش و ایجاد گشایش) و recovery (به معنای تجدید قوا و بهبودی و جبران عقبماندگیها) توجه داشته باشد.
او برخلاف بیشتر اسلاف خود که اغلب فقط حرف میزدند، باید کمر همت به بازاندیشی در رابطه دولت با مردم ببندد و در عهد و پیمان جدید و معتبری که با مردم میبندد، خود را نه فقط مرد عمل، بلکه مرد عمل کردن به قولهای خود و ایستادگی روی ارزشهای خود نشان دهد. دولت پزشکیان میتواند یک گسست روشن با گذشته پر از ابهام و کتمان حقیقت و سردرگمی و از این قبیل باشد که در این روزگار سخت و پرادبار چنین اقدامی مهمترین حفاظ و دیوار دفاعی در برابر حملات انواع دشمنان احتمالی به شمار میآید؛ چرا که اعتماد و باور مردم به دولت و حکومت را بازمیگرداند و خادم و خدمتگزار مردم بودن آنها را بهعینه نشان میدهد. امید که چنین باشد.