بازیگر تغییردهنده ژئوپلیتیک خاورمیانه
نهتنها کنسرسیومی که مالک لویاتان است از سود آن منتفع میشود، بلکه خود اسرائیل -که سیاستی را اتخاذ کرده که تولید لویاتان را به صادرات اختصاص میدهد - از حق امتیاز فروش و مالیات بر سود نیز منتفع خواهد شد. بهتر از همه، از دیدگاه اسرائیل، باز کردن یک بازار صادراتی بزرگ مانند مصر، باعث علاقه بیشتر شرکتهای انرژی خارجی به دور جدید مجوزهایی میشود که اسرائیل برای اکتشاف در منطقه اقتصادی انحصاری خود ارائه میکند؛ منطقه اقتصادی انحصاری، که در ۲۰۰ مایلی ساحل آن، از جمله مناطق نزدیک به میدان لویاتان امتداد دارد.
همه آن چیزهای مطلوب ممکن است واقعا اتفاق بیفتند اما ابتدا لیستی طولانی از مشکلات وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و حل شود. نخست، واردات گاز اسرائیل به مصر ممکن است اکنون قانونی باشد، اما همین واقعیت ممکن است مخالفت سیاسی داخلی در مصر را برای گسترش روابط تجاری با دولت یهود تقویت کند. سپس بحث انتقال فیزیکی گاز به مصر مطرح میشود. یکی از احتمالات این است که آن را به ساحل اسرائیل منتقل و سپس از طریق خط لوله از طریق اردن بیاوریم اما این هدف آسانی برای گروههای تندروی اسلامی خواهد بود، همانطور که قبلا در سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۱ رخ داده بود، زمانی که مصر گاز خود را به اسرائیل و اردن صادر میکرد.
پرسش اساسیتر این است که آیا مصر واقعا به واردات گاز اسرائیل نیاز دارد؟ اگر این گاز بهسرعت در دسترس بود، ممکن بود پاسخ مثبت باشد، زیرا تولید داخلی مصر در حال حاضر برای برآوردن نیازهای خودش کافی نیست. اما تا زمانی که لویاتان وارد تولید شود، مصر به لطف میدان غول پیکر خود «زُهر» (Zohr) که شرکت انرژی ایتالیایی ENI در سال ۲۰۱۵ کشف کرد و پس از یک برنامه توسعه بسیار سریع، احتمالا آن را وارد مدار کند، نیازی به واردات نخواهد داشت. یک سناریوی جایگزین برای فروش گاز لویاتان به مصر وجود دارد. ابتدا میتوان آن را بهطور مستقیم از طریق یک خط لوله زیردریایی به آنجا پمپ کرد؛ احتمالا در پیوند با زیرساختهایی که برای میدان زهر ساخته میشود. در هر صورت، این گاز به بازار داخلی مصر اختصاص داده نمیشود، بلکه برای صادرات مجدد پس از تبدیل به LNG (گاز طبیعی مایع) در یکی از دو تاسیسات بزرگ LNG در مصر استفاده میشود، زیرا تقاضای داخلی چیزی برای صادرات باقی نگذاشته است.
با این حال، حتی این رویکرد خلاقانه نیز ممکن است به دلایل بسیار پیشپاافتاده کارساز نباشد. هزینههای ساخت یک خط لوله، تبدیل گاز به LNG و سپس ارسال آن - چه به اروپا و چه به شرق دور - ممکن است آن را در بازارهای انرژی ارزان قیمت امروزی غیررقابتی و در نتیجه کل طرح را غیرقابل اجرا کند. اما اینجا خاورمیانه است و همه چیز لزوما از مسیری که به نظر میرسد آشکار است، پیروی نمیکند. بنابراین، قانون مصر که ظاهرا راه را برای یک معامله بزرگ بین شرکتهای مصری و کنسرسیوم لویاتان هموار میکند، ممکن است عاملی باشد که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه را وادارد تا از توافقی حمایت کند که تضمین میکند بخش عمده تولید لویاتان به ترکیه میرود. اردوغان در طول سالها روابط پرنوسانی با اسرائیل داشته است، اما او میخواهد جایگزین مصر به عنوان رهبر جهان اهل تسنن شود. علاوه بر این، ترکیه - برخلاف مصر - واقعا میتواند از واردات گاز اسرائیل استفاده کند.
زمینه گستردهتر
برای درک کامل این جدیدترین تحول در میدان لویاتان، باید آن را در زمینه وسیعتری دید. پس از دستیابی به یک «توافق چارچوبی» بازنگری شده با «نوبل انرژی» مستقر در تگزاس، گروه «دِلِک» اسرائیل و «راتیو پترولیوم انرژی» - شرکتهایی که کنسرسیوم لویاتان را تشکیل میدهند - و کابینه اسرائیل، پروژه لویاتان توانست جان بگیرد و دوباره به جلو حرکت کند. این توافق تقریبا به پنجسال بحث عمومی در داخل اسرائیل پایان داد که شاهد بازنگری قوانین حاکم بر مالیات و حق امتیازهای اخذشده از شرکتهای منابع طبیعی و افزایش نرخها بود. با این حال، یک بحث عمومی طولانی و شدید در مورد اینکه «چگونه» میتوان کشفیات گازی اصلی در آبهای اسرائیل در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ - بهویژه میادین تامار و لویاتان - را توسعه داد، درگرفت.
در حالی که این بحثها بیداد میکرد، بخش انرژی در جهان به طور چشمگیری تغییر کرد. «رویی زاس» (Roee Zass)، یک شریک و رئیس بخش انرژی و خدمات آب و برق «تاسک» (TASC، شرکت مشاوره مستقر در اسرائیل)، توضیح میدهد: «پس از شروع تولید در تامار در مارس ۲۰۱۳، توسعه تامار و لویاتان به دلیل مسائل سیاسی، نظارتی و موارد دیگر مسدود شد. در آن دوره، قیمت جهانی انرژی- هم نفت و هم گاز- بهشدت کاهش یافت. این امر باعث کاهش توان اقتصادی پروژههای اکتشاف و حفاری و در نتیجه کاهش سطح فعالیت در سراسر جهان شد. یکی دیگر از تحولات بسیار مهم اخیر، ظهور ایالات متحده به عنوان صادرکننده گاز طبیعی است در حالی که قبلا واردکننده بود.
بنابراین، در حالی که اسرائیل در حال تنظیم سیاستهای خود بود، چشمانداز صادرات گاز لویاتان بدتر میشد. با این حال، پس از تکمیل «توافق چارچوبی»، کنسرسیوم لویاتان توانست بر پیشبرد توسعه میدان تمرکز کند. برای این منظور، هر یک از شرکتها سهم خود را از فاینانس موردنیاز برای مرحله اول پروژه به مبلغ ۶/ ۳میلیارد دلار تعیین کردند. این امر به شرکتها امکان داد تا تصمیمهای سرمایهگذاری نهایی (FIDs) خود را اعلام کنند و آنها را متعهد به ادامه پروژه طبق برنامهریزی کرد. اینها به نوبه خود، روند برنامهریزی، حفاری و نصب سکوهای تولید و خطوط لوله را آغاز کردند که کنسرسیوم را قادر ساخت به هدف جدید خود برای عملیاتی کردن لویاتان، یعنی «اواخر سال ۲۰۱۹» دست یابد.
نامزدها و چشماندازها
«خریدار عمده» چه کسی ممکن است باشد؟ به عبارت دیگر، تقاضا برای گاز طبیعی موردنیاز بهمنظور توسعه کامل لویاتان از کجا ممکن است تامین شود؟ در منطقه شرق مدیترانه، ترکیه و مصر هستند. اروپا کمی دورتر است، جایی که کشورهای جنوب یا شرق اروپا میتوانند تقاضای لازم را ارائه دهند. در نهایت، بازار آسیای شرقی وجود دارد که دسترسی به آن دشوارتر، اما بالقوه ممکن است.
۱- ترکیه: کشور و بازاری که معمولا در صدر لیست خریداران احتمالی گاز اسرائیل قرار دارد، ترکیه است. تقریبا همه قبول دارند که از منظر تجاری و اقتصادی، این معاملهای است که تقریبا خود به خود نوشته میشود. یکی از دیدگاههای هوادار، دیدگاه «بولنت گولتکین»، استاد امور مالی در وارتون است که در دهه ۱۹۹۰ به عنوان رئیس بانک مرکزی ترکیه و مشاور چند دولت در اروپا و آسیا خدمت میکرد. او میگوید: «چند واقعیت غیرقابل انکار وجود دارد: اول اینکه ظرفیت تولید لویاتان از تقاضای بالقوه اسرائیل بیشتر است. دوم، ترکیه بزرگترین خریدار بالقوه و دومین خریدار بزرگ گاز روسیه است (پس از آلمان). این کشور همچنین از جمهوریآذربایجان و قطر خرید میکند تا اتکا به روسیه را کاهش دهد. سوم، خرید گاز اسرائیل از طریق خط لوله باید برای ترکیه ارزانتر از گاز روسیه باشد که یک عامل تجاری افزون بر عامل استراتژیک است.»
اما یک خط لوله از لویاتان به ترکیه باید از منطقه انحصاری اقتصادی (EEZ) سوریه یا لبنان یا قبرس عبور کند. قبرس مشکل سیاسی با اسرائیل ندارد، اما قبرس خود یک کشور تقسیمشده است، به طوری که از منظر قانونی و عملی، لولهکشی گاز لویاتان از طریق آبهای قبرس نیاز به حل و فصل چند دههای مناقشه طولانی قبرس بین ترکیه و یونان دارد. با این حال، گلتکین معتقد است «اگر خط لولهای با ترکیه به عنوان تنها خریدار ساخته شود، مساله قبرس مشکلی ایجاد نمیکند.» همچنین روابط متزلزل بین ترکیه اردوغان و اسرائیل که منجر به گسست در روابط دیپلماتیک برای چند سال شد، مهم نیست؛ اگرچه روابط تجاری تا حد زیادی تحتتاثیر مناقشه بین دو طرف قرار نگرفت. به طور کلی، او نتیجهگیری میکند که «در درازمدت، صرفنظر از ملاحظات سیاست خارجی، این توافق به نفع هر دو بازیگر است و هر دو بسیار عملگرا هستند. من موضوع سیاسی را بحران نمیدانم. در عوض، از دیدگاه ترکیه، منطق تجاری و استراتژیک باید بر همه ملاحظات دیگر برتری داشته باشد.»
با نگاهی به گزینه ترکیه از منظر اسرائیل، «زوی اکشتاین» استاد اقتصاد هرتزلیا، به نتایج مشابهی میرسد. او میگوید: «علاقه زیادی در ترکیه به ایجاد این خط لوله وجود دارد. ترکها این را به عنوان یک موازنه راهبردی علیه روسیه و ایران میخواهند. پرسش اصلی این است که آیا اردوغان مایل است بر این منافع بلندمدت تمرکز کند؟» اکشتاین همچنین فکر نمیکند که همدردی اردوغان با آرمان فلسطین و جنجالهای مکرر علیه اسرائیل و نخستوزیرش، بنیامین نتانیاهو، مانع از توافق شود. او حتی به تمایز میان لفظ و عمل قائل است. به محض اینکه خط لوله ساخته شود و گاز جریان یابد، اردوغان میتواند هر چه میخواهد در مورد اسرائیل یا نتانیاهو بگوید؛ هیچ تفاوتی نخواهد داشت. علاوه بر ملاحظات استراتژیک، اکشتاین بر سود کلان اقتصادی که از گاز اسرائیل به ترکیه تعلق میگیرد تاکید میکند. اکشتاین بر این باور است که نرخ بازدهی این خط لوله به ترکیه آنقدر بالاست که بهرغم خطرات سیاسی و ژئوپلیتیک داخلی، رهبران ترکیه باید به دنبال آن باشند. اسرائیل نیز باید ترکیه را بر گزینههای موجود ترجیح دهد.
۲- مصر: با توجه به جدیدترین تغییرات در سیاست انرژی مصر، ممکن است مصر جایگزین ترکیه به عنوان کاندیدای اصلی برای «معامله بزرگی» شود که لویاتان به آن نیاز دارد. اما از چند جنبه مهم، مصر همواره نسبت به ترکیه به عنوان بازار هدف بهتر برای گاز لویاتان برتری داشته است. از نظر فیزیکی نزدیکتر است و دولت السیسی رابطه بسیار بهتری با اسرائیل دارد (به ویژه در زمینه همکاری امنیتی علیه گروههای تندروی فعال در شبهجزیره سینا و نوار غزه) تا ترکیه اردوغان. پس از کشف لویاتان در سال ۲۰۱۰ و شادی و سرخوشی در طرف مصری، به نظر میرسید که مصر یک خریدار بالقوه قوی برای گاز اسرائیل باشد، اما سالها تاخیر و تحولات سیاسی در مصر وضعیت بسیار متفاوتی را ایجاد کرد. با این حال، «تغییردهنده مهم بازی» سیاست داخلی مصر نبوده، بلکه کشف میدان عظیم «زهر» در آبهای ساحلی مصر در سال ۲۰۱۵ بوده است.
با وجود این، مصر همچنان جایگزینی برای فروش گاز لویاتان به ترکیه یا هر کشور دیگری در منطقه ارائه میکند. مصر دارای دو نیروگاه بزرگ LNG است: یکی در «Damietta» متعلق به شرکت اسپانیایی «یونیون فنوسا» و دیگری متعلق به مصر در نزدیکی اسکندریه. کنسرسیوم لویاتان میتواند گاز را پس از لوله کشی در مسافت نسبتا کوتاه به مصر به این نیروگاه بفروشد، سپس، پس از تبدیل شدن به مایع، آن را به اروپا یا خاور دور ارسال کند. همه، از جمله دولت مصر، در این سناریو سود خواهند برد. با این حال، برخی کارشناسان میگویند: «مصر اکنون اکتشافات خود را برای بهرهبرداری دارد، بنابراین برای خرید از اسرائیل عجله نخواهد کرد.» برخی دیگر معتقدند که «به دلیل عوامل کاهش هزینه، ممکن است انتقال گاز لویاتان به اروپا از طریق مصر به شکل LNG از طریق یک خط لوله طولانی مستقیما از میادین گاز، مقرون به صرفهتر باشد.»
۳- اروپا: قرار دادن اروپا روی نقشه به عنوان بازار احتمالی گاز لویاتان، راه میانهای را بین گزینه دور - هم از نظر جغرافیایی و هم اکنون تجاری - ارسال LNG به شرق دور و گزینههای «محلی» انتقال مستقیم گاز به ترکیه، مصر و اردن نشان میدهد. با این حال، حتی در اروپا نیز ترکیب پیچیدهای از عوامل استراتژیک، تجاری و فنی در حال کار است که به ارزیابیهای متناقض در مورد امکانپذیری گزینه اروپایی منجر میشود. برخی نسبت به اروپا مثبتتر هستند و خاطرنشان میکنند که «اروپا یک بازار بالقوه است، زیرا به دنبال دسترسی به گاز غیرروسی است. ترکیه میتواند بهعنوان مجرای این گاز به اروپا عمل کند «علاوه بر اینکه» یا «به جای اینکه» خودش بازار باشد.» با این حال، «مثبتها» یک هشدار را وارد میکنند: «هم برای اروپا و هم برای ترکیه، گاز روسیه همیشه ارزانتر از گاز اسرائیل خواهد بود. این امر به این دلیل است که روسیه زیرساختهای آمادهتر دارد، در حالی که اسرائیل و سایر تولیدکنندگان بالقوه از صفر شروع کردهاند و به سرمایهگذاری در تولید و خطوط لوله نیاز دارند.»
*این مقاله در سال ۲۰۱۷ روی پایگاه دانشگاه پنسیلوانیا قرار گرفت.
منبع: دانشکده وارتون