«دنیایاقتصاد» گزارش میدهد؛
تأثیر ترامپ بر بازارهای جهانی؛ واقعیت یا بزرگنمایی؟
گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - نیلوفرادیبنیا: جهان روز به روز پیچیدهتر و پراکندهتر میشود، اما به نظر میرسد تمام افراد تنها به یک نفر فکر میکنند؛ دونالد ترامپ. همه پیشبینیها برای سال آینده بر این اساس است که ترامپ تعیینکننده روندهای اقتصادی و بازار جهانی خواهد بود؛ هر چند هیچ عامل واحدی به تنهایی برای پیشبینی کافی نیست.
واقعیت آن است که بر خلاف تصور همه، جهان تکقطبی نیست و حتی شخصیتی به قدرتمندی ترامپ هم نمیتواند محور آن باشد. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که تأثیر روسای جمهور آمریکا بر بازارها اغلب غیرقابل پیشبینی بوده و گاهی اوقات بسیار ناچیز است.
بر اساس گزارشی از فایننشال تایمز، در سال ۲۰۱۷ با روی کار آمدن ترامپ، سرمایهگذاران انتظار یک شوک منفی را داشتند. با این حال، آن سال یکی از کمنوسانترین دورهها برای بازار سهام آمریکا بود. ترامپ مدام تهدید میکرد که چین را با تعرفهها تضعیف میکند، اما در اولین دوره ریاستجمهوری او، بهترین عملکرد در بین بازارهای بزرگ جهان متعلق به چین بود که حتی از آمریکا نیز پیشی گرفت.
اگر گذشته نشانهای از آینده باشد، «ترامپ ۲»احتمالا آنطور که بیشتر سرمایهگذاران انتظار دارند، نخواهد بود. جالب اینجاست که ایمان مداوم به «استثنایی بودن آمریکا»، این فرض را تقویت میکند که تحت ریاستجمهوری ترامپ، جهان همچنان شاهد همان روندهایی خواهد بود که در دوران جو بایدن دیده شد: تسلط آمریکا بر اقتصاد و بازارهای جهانی، به رهبری شرکتهای بزرگ فناوری؛ اما این روندها پیش از این نیز گسترده و آسیبپذیر در برابر نیروهایی فراتر از رئیسجمهور منتخب آمریکا بودهاند. به دلایل مختلف، رقابت میتواند در سال ۲۰۲۵ به بازارهای جهانی بازگردد و تغییرات اساسی را به همراه داشته باشد.
تاریخ نشان میدهد که اقتصاد جهانی و بازارها بهصورت چرخهای حرکت میکنند، نه در مسیرهای خطی و مستقیم. سرمایهگذاری خلاف جریان اصلی نیز ریشه در همین الگوها دارد. موضوعات داغ سرمایهگذاری در هر دهه معمولاً با اشباع بیش از حد مواجه شده و زمینه سقوط خود را فراهم میکنند؛ به همین دلیل، در دهه بعدی دیگر جذابیت گذشته را ندارند. با این حال، در نیمه دهه ۲۰۲۰، سرمایهگذاری داغ دهه ۲۰۱۰ شرکتهای بزرگ فناوری آمریکا همچنان بازدهی قابل توجهی دارد.
در گذشته، فهرست ۱۰ شرکت برتر جهان از نظر ارزش بازار، با ورود به هر دهه جدید دچار تغییرات چشمگیری میشد. اما اکنون، هفت شرکت از این فهرست که در دهه ۲۰۱۰ حضور داشتند، همچنان جایگاه خود را حفظ کردهاند؛ از جمله اپل، مایکروسافت و آمازون.
روندهای ۱۵ سال گذشته در میان شور و شوق فزاینده نسبت به آمریکا و هوش مصنوعی، بهویژه تحت تأثیر تحریکات اقتصادی بیش از حد در آمریکا، بازیوار شدن سرمایهگذاری، و افزایش معاملات الگوریتمی و مدیریتهای منفعل سرمایه، به شدت گسترش یافتهاند.
تخریب خلاقانه از زمان پیدایش سرمایهداری در قرن هجدهم، همواره یک ویژگی تعیینکننده و ضروری آن بوده است؛ یا این مفهوم از بین رفته یا در حالتی خفته قرار دارد و آماده بازگشت است. نویسنده معتقد به بازگشت آن است. این بازگشت میتواند نوید یک احیای (دیرهنگام) سرمایهگذاری خلاف جریان اصلی باشد، که با تغییر مسیر از آمریکا و شرکتهای بزرگ فناوری آن آغاز خواهد شد.
سقوط سرمایهگذاری هیجانی
سرمایهگذاران هیجانی (Momentum traders) دقیقاً برخلاف سرمایهگذاران مخالف روند (Contrarians) عمل میکنند. آنها بر این باورند که برندگان و بازندگان ماههای اخیر به مسیر خود در ماههای آینده ادامه خواهند داد. سال گذشته برای این گروه بسیار موفقیتآمیز بود؛ شور و شوق سرمایهگذاری هیجانی فراتر از فناوریهای بزرگ آمریکایی رفت و باعث رشد سهام در بخشهای مالی و دیگر بخشها نیز شد.
اکنون یک نقطه عطف در حال شکلگیری است. بر اساس مطالعات یک شرکت تحقیقاتی، از دهه ۱۹۵۰ تاکنون، سهامی که به مدت نه ماه بازار را هدایت کردهاند، بهطور متوسط طی ۱۲ ماه بعد ۳ درصد عملکرد بهتری نسبت به میانگین داشتهاند به ندرت پیش آمده که این سهام بیش از ۲۰ درصد عملکرد بهتری داشته باشند، همانطور که در سال ۲۰۲۴ رخ داد.
پس از چنین دورهای قوی، سهام با پتانسیل رشد بالا بهطور متوسط در ۱۲ ماه بعد تقریباً ۱۰ درصد کمتر از میانگین عملکرد دارند. روندهای صعودی در سرمایهگذاری با پتانسیل رشد بالا معمولاً این باور را تقویت میکنند که دوران خوب ادامه خواهد داشت، و در مراحل پایانی، سرمایهگذاران خرد را نیز به خود جذب میکنند. این همان چیزی است که اکنون در حال وقوع است. مصرفکنندگان آمریکایی از زمان آغاز نظرسنجیها تاکنون، هرگز اینقدر به سهام آمریکا خوشبین نبودهاند. به نظر میرسد که سرمایهگذاری با پتانسیل رشد بالا در آستانه سقوطی است که میتواند تأثیرات جدی بر بسیاری از سرمایهگذاران داشته باشد.
کسریهای تنبیهی
بر اساس دیدگاه رایج، کاهش مالیاتها و مقررات در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اقتصاد و بازار ایالات متحده را به اوجهای جدیدی خواهد رساند. با اینکه همهگیری پایان یافته و اشتغال بهبود یافته است، کسری بودجه ایالات متحده همچنان به شکل چشمگیری بالا است و حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. در واقع، با توجه به نرخ پایین بیکاری، کسری بودجه ایالات متحده پنج برابر رکورد قبلی برای دورههای بهبود پس از جنگ جهانی دوم است. برنامه ترامپ تهدید میکند که این کسری را از وضعیت بحرانی به سطحی حتی شدیدتر برساند.
خوشبینها هشدارها در مورد بیمبالاتی مالی که ممکن است به بحران منجر شود، نادیده میگیرند، زیرا علیرغم دههها هشدار مشابه، هیچ فاجعه آشکاری رخ نداده است. آنها این واقعیت را نادیده میگیرند که در مقایسه با دیگر کشورهای توسعهیافته، بدهی دولت آمریکا در این دهه بیش از دو برابر سریعتر به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی افزایش یافته و پرداختهای بهره بر این بدهی اکنون سه برابر بیشتر شده است.
با توجه به حجم اوراق قرضه بلندمدت جدید خزانهداری آمریکا که قرار است در ماههای آینده وارد بازار شوند، ممکن است سال ۲۰۲۵ نقطهای باشد که سرمایهگذاران محتاط در بازار اوراق قرضه به آن توجه کنند. در سالهای اخیر، معاملهگران دولتهای ولخرج از برزیل تا بریتانیا و هرچند با شدت کمتری فرانسه را مجازات کردهاند. بسیاری از ناظران بر این باورند که آمریکا، بهعنوان قدرت اقتصادی برتر، در برابر چنین حملاتی آسیبناپذیر است، اما وضعیت مالی شکننده آن ممکن است به زودی این باور را به چالش بکشد.
کاهش استثناگرایی
بحث درباره «استثناگرایی آمریکا» اغلب نادیده میگیرد که این کشور بهطور مصنوعی از حمایت دولت بهرهمند میشود. پس از همهگیری، هزینههای دولتی بهعنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی بهشدت افزایش یافت. اکنون بیش از ۲۰ درصد از مشاغل جدید در آمریکا توسط دولت ایجاد میشوند، در حالی که این رقم در دهه ۲۰۱۰ تنها ۱ درصد بود. انتقالات عمومی، از جمله تأمین اجتماعی، بیش از یکچهارم درآمد ساکنان در بیش از ۵۰ درصد از شهرستانهای آمریکا را تشکیل میدهد، در حالی که این سهم در سال ۲۰۰۰ فقط ۱۰ درصد بود. اقتصاد بیشازحد تحریکشده آمریکا با سرعتی نزدیک به ۳ درصد در حال رشد است، اما در سال ۲۰۲۵ انتظار میرود این تحریک مالی کاهش یابد و روند تسهیل پولی نیز کندتر شود. اگر دولت جدید تلاش کند اقتصاد را بیش از پیش تحریک کند، نرخ تورم که از پیش بالا است، ممکن است افزایش یابد و فدرال رزرو و بازار اوراق قرضه را مجبور کند نرخ بهره را افزایش دهند.
این فشار از سوی بازار اوراق قرضه، در نهایت دولت را مجبور به کاهش هزینهها خواهد کرد که به رشد اقتصادی و سود شرکتها آسیب میزند، حداقل برای مدتی. جالب اینجاست که انتظارات برای رشد اقتصادی آمریکا اکنون بسیار خوشبینانه است و اقتصاددانان تنها ۲۰ درصد احتمال رکود را پیشبینی میکنند، در حالی که این احتمال یک سال پیش نزدیک به ۷۰ درصد بود. اگرچه هیچ محرک واضحی برای رکود وجود ندارد، اما کاهش اثرات محرکهای اقتصادی نشان میدهد که احتمالا اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۲۵ به نرخ رشد نزدیک به ظرفیت بلندمدت خود، حدود ۲ درصد یا حتی کمتر، خواهد رسید. در آن زمان، آمریکا دیگر چندان استثنایی به نظر نخواهد رسید.
ستارههای بعدی
بسیاری از کشورها اکنون به سایهها فرو رفتهاند، اما معمولاً ستارههای آینده از همین سایهها برمیخیزند. به خاطر بیاورید که یک دهه پیش، سرمایهگذاران بیشتر مناطق جنوب اروپا را بیامید میدانستند، تا زمانی که بحران آنها را وادار به انجام اصلاحات کرد. کشورهایی که پیشتر بهعنوان «Pigs» (پرتغال، ایتالیا، یونان و اسپانیا) کنار گذاشته میشدند، اکنون به برخی از نقاط روشن قاره تبدیل شدهاند، بهویژه پرتغال، یونان و اسپانیا. نقاط تاریک — آلمان و فرانسه — نیز ممکن است به دلیل ضعف اقتصادیشان، بهطور غیرمنتظرهای مجبور به تغییرات مثبت شوندامروزه، سرمایهگذاران جهانی بیشتر کشورهای در حال توسعه را نادیده میگیرند.
در میان اقتصادهای بزرگ در حال توسعه، کمتر از نیمی از آنها در پنج سال گذشته رشد سرانه تولید ناخالص داخلی سریعتری نسبت به آمریکا داشتهاند. با این حال، در سالهای آینده انتظار میرود این سهم به بیش از چهار پنجم افزایش یابد، با افزایشهای چشمگیر ناشی از سرمایهگذاری در کارخانجات و تجهیزات، و مصرف مقاوم. هزینههای دولتی منضبط توضیح میدهد که چرا آژانسهای رتبهبندی اعتباری اکنون نسبت به کشورهای در حال توسعه خوشبینتر هستند، بهطوری که ارتقاها از کاهشها به نسبتهایی که سالها دیده نشده پیشی گرفتهاند، از جمله بهبودهایی در کشورهایی مانند آرژانتین و ترکیه که اخیراً با مشکلات جدی مواجه بودند.
سرمایهگذاری در چین
دیدگاه منفی درباره چین به سختی قابل رد کردن است. هیچ کشوری با جمعیت رو به کاهش و بدهی سنگین نتوانسته به نیمی از نرخ هدف ۵ درصدی پکن دست یابد. با این حال، هر سرمایهگذار خلاف جریان باید به بازاری که اکنون بیشتر سرمایهگذاران جهانی آن را «غیرقابل سرمایهگذاری» میدانند، توجه کند، حتی اگر این بازار دومین بزرگ جهان باشد.در این شرایط دشوار، میتوان فرصتهای ارزشمندی پیدا کرد، مثلاً با جستجوی شرکتهای سودآور عمومی با جریان نقدی بالا. اکنون حدود ۲۵۰ شرکت در چین وجود دارند که ارزش بازارشان بیش از ۱ میلیارد دلار و بازده جریان نقدی آزادشان بالای ۱۰ درصد است؛ تقریباً ۱۰۰ شرکت بیشتر از آمریکا و ۶۰ شرکت بیشتر از اروپا.
با این حال، احساسات نسبت به چین به همان اندازه بدبینانه است که احساسات نسبت به آمریکا خوشبینانه. برای مثال، شرکتهای پیشرو در تولید خودروهای برقی، بیوایدی (BYD) و تسلا را مقایسه کنید. هر دو شرکت درآمدهای مشابهی دارند و بازده مشابهی از سرمایه ارائه میکنند، اما حجم فروش بیوایدی دو برابر سریعتر رشد میکند و سهم خود را از بازار جهانی بهسرعت افزایش میدهد.
هوش مصنوعی، رقیب غولهای فناوری
سودهای فوقالعاده و جریانهای نقدی عظیم غولهای فناوری، جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران داشته است. اما این مزیت به سرعت در حال کاهش است. مجموعاً، اپل، مایکروسافت، گوگل، متا و تسلا در حال سرمایهگذاری نزدیک به ۲۸۰ میلیارد دلار در هوش مصنوعی در سال جاری هستند، در حالی که این رقم پنج سال پیش ۸۰ میلیارد دلار بود. رقابت برای تسلط بر هوش مصنوعی آغاز شده و در نتیجه، رشد جریان نقدی آزاد برای بزرگترین شرکتهای فناوری اخیراً منفی شده است.
هوش مصنوعی ممکن است از انتظارات فراتر رفته باشد..کمتر از یک نفر از هر ۲۰ کارمند میگوید که روزانه از هوش مصنوعی استفاده میکند. کمتر از یک نفر از هر ۱۰ شرکت آمریکایی هوش مصنوعی را در عملیات خود بهکار گرفته است. این به این معنی نیست که آنها از این فناوری استفاده نخواهند کرد، بلکه نشان میدهد که هنوز کاملاً مشخص نیست این فناوری چگونه بهکار گرفته خواهد شد چه برسد به اینکه چقدر بهطور دقیق تنظیمگری خواهد شد یا کدام شرکتهای بزرگ از آن سود خواهند برد. به یاد داشته باشید، تعداد انگشتشماری از شرکتها توانستهاند به عنوان برندگان بزرگ انقلاب اینترنت یا نفت شیل شناخته شوند.
تجارت بدون آمریکا
اگر تهدیدهای تعرفهای ترامپ بهعنوان یک تاکتیک مذاکره باشد، همانطور که مشاورانش میگویند، این تهدیدها در حال حاضر برای جلب کشورهای دیگر به میز مذاکره مؤثر بودهاند اما بدون حضور آمریکا. پس از ۲۵ سال مذاکره، ماه گذشته نمایندگان ۳۱ کشور بر سر برنامههایی برای بزرگترین اتحادیه تجاری جهان توافق کردند که اتحادیه اروپا را به گروه مرکوسور در آمریکای لاتین متصل میکند. در صورت تصویب، این توافق تعرفهها را میان کشورهای عضو تا ۹۰ درصد کاهش میدهد که ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل میدهند.
بسیاری از کشورها که از استفاده آمریکا از تحریمها برای قطع رقبای خود از سیستم مالی بینالمللی مبتنی بر دلار نگران شدهاند، در حال انعقاد توافقاتی برای تقویت تجارت با همسایگان منطقهای خود یا بدون استفاده از دلار هستند. هند با ۲۲ کشور توافقهایی برای تجارت به روپیه دارد؛ ۹۰ درصد از تجارت هند و روسیه با ارزهای محلی انجام میشود. کشورهای نفتخیز از جمله عربستان سعودی نیز توافقهایی برای فروش نفت خود به ارزهایی غیر از دلار امضا کردهاند.
در سالهای اخیر، تجارت جهانی تغییر مسیر داده و امروز بزرگترین کانالهای آن در درون کشورهای در حال توسعه قرار دارند. هشت مورد از ۱۰ کریدور تجاری با سریعترین رشد شامل آمریکا نمیشوند، چین نقش محوری در بسیاری از این اتفاقات ایفا میکند. هر چه آمریکا بیشتر تهدید به تعرفه کند و دلار را بهعنوان ابزار فشار بهکار گیرد، شرکای سابقش تلاش بیشتری برای ترویج تجارت بدون آمریکا خواهند کرد.
افزایش بیش از حد فعالیت یا سرمایهگذاری در بازارهای خصوصی
بهعنوان پناهگاهی برای سرمایهگذارانی که از مقررات فرار میکنند، بازارهای پررونق خصوصی سهام و اعتبار دیگر فقط یک جایگزین کوچک نیستند. از سال ۲۰۰۰، تعداد شرکتهای دولتی در آمریکا تقریباً به نصف کاهش یافته و به حدود ۴۰۰۰ شرکت رسیده است، در حالی که تعداد شرکتهای خصوصی تقریباً پنج برابر شده و به حدود ۱۰,۰۰۰ رسیده است.
بازارهای خصوصی در حال تبدیل شدن به اولین انتخاب شرکتها برای جذب سرمایه هستند. وامدهی خصوصی با سرعتی دو برابر وامدهی بانکی در حال رشد است. حجم سرمایه جذب شده در بازارهای خصوصی اخیراً از حجم بازارهای عمومی در سراسر جهان پیشی گرفته است.
در عین حال، ریسکهای نهفته در بازارهای خصوصی به طور فزایندهای در حال افزایش است. برخی از صادرکنندگان اعتبار خصوصی با افزایش نرخهای نکول وامهای پرریسک، نشان از کاهش کیفیت خود میدهند. علاوه بر این، برخی دیگر با طراحی محصولات مالی پیچیده و مبهم، مرزهای ریسکپذیری را جابهجا میکنند. ورود صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) به بازار اعتبار خصوصی، این نگرانی را تشدید میکند که سرمایهگذاران خرد بدون درک کافی از ریسکهای این بازار، به سرمایهگذاری در آن اقدام کنند. با توجه به این موارد، انتظار میرود که در سال ۲۰۲۵ نظارت بر بازارهای خصوصی تشدید شود
بدون استفاده تزریق جادویی
آمریکاییها در یک مورد دیگر هم استثنایی هستند: با نرخ چاقی ۴۴ درصدی در میان بزرگسالان، بالاترین نرخ چاقی در کشورهای توسعهیافته را دارند. بنابراین جای تعجب نیست که تلویزیون آمریکا پر از تبلیغات برای دسته نسبتاً جدیدی از داروهای کاهش وزن به نام «GLP-1» باشد، که نشان میدهد این داروها مسیری روشن و آسان برای کاهش وزن ارائه میدهند.
مطالعهای جدید کاهش اندک اما قابل توجهی در نرخ چاقی آمریکا را نشان میدهد. محققان این مطالعه معتقدند که یکی از دلایل اصلی این تغییر، افزایش استفاده از داروهای کاهش وزن مانند اوزمپیک است. این یافتهها احتمالاً به محبوبیت روزافزون این داروها دامن خواهد زد و تقاضا برای آنها را بیشتر خواهد کرد
با وجود تحقیقات امیدوارکننده در مورد داروهای GLP-1 مانند اوزمپیک، این داروها بدون عیب نیستند. یکی از مهمترین چالشها، بازگشت وزن پس از توقف درمان است. همچنین، این داروها ممکن است عوارض جانبی جدی مانند تخریب عضلات، فلج شدن معده و مشکلات بینایی داشته باشند. علاوه بر این، کاهش سریع وزن میتواند منجر به افتادگی پوست شود، مشکلی که به ویژه در نواحی مانند باسن و پاها قابل مشاهده است.
اگرچه این داروها مزایای قابل توجهی دارند، اما نباید از عوارض جانبی بالقوه آنها غافل شد. به عبارت دیگر، داروهایی که به نظر میرسند معجزه میکنند، اغلب با عوارض جانبی همراه هستند. در نهایت، استفاده از این داروها به عنوان یک راه حل سریع برای چاقی ممکن است به جای یک درمان پایدار، به یک مد زودگذر تبدیل شود.