مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم گردشگری سلامت، سفر از پیش برنامه‌ریزی شده‌ای است که به منظور دست یافتن به وضعیت روحی و جسمی بهتر صورت می‌گیرد. این نوع گردشگری می‌تواند با هدف درمان پزشکی، گذراندن دوران نقاهت یا پیشگیری از بروز برخی بیماری‌ها انجام شود. در حقیقت این گردشگری نه تنها درمان‌های پزشکی در بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها که موارد دیگری همچون آب‌‌درمانی، لجن‌درمانی و استفاده از آب و هوای پاک مناطق ییلاقی برای تمدد اعصاب و بهبود بیماران قلبی و ریوی را نیز شامل می‌شود. پیش از این گردشگران سلامت افرادی بودند که تنها به دلیل فقدان امکانات بهداشتی و پزشکی کافی در کشور خودشان و با هدف استفاده از خدماتی با کیفیت بهتر، از کشورهای در حال توسعه به سوی کشورهای توسعه یافته سفر می‌کردند؛ اما اکنون هزینه‌های درمانی کمتر و خدمات در مانی بهتر در کشورهای در حال توسعه، این روند را دستخوش تغییراتی کرده است.

به عبارت دیگر، امروزه عوامل جذب در مقصدهای گردشگری سلامت در مقایسه با عوامل دفع در مبدا مسافران، نقش موثرتری در این میان ایفا می‌کنند. در واقع گردشگری سلامت برای بیمار و همراهانش این فرصت را ایجاد می‌کند که با یک تیر چند نشان بزنند؛ سفر ‌کنند و با سرزمینی جدید آشنا ‌شوند، کوله‌بار نگرانی‌هایشان را در مقصد خالی ‌کنند، درمان ‌شوند و با بهبودی به کشور خودشان باز‌گردند، اما همه این اتفاق‌های خوب به خودی خود به حقیقت نمی‌پیوندد.

امروزه گردشگری سلامت به صنعتی چندصد میلیارد دلاری بدل شده است و انتظار می‌رود که روند رو به رشد آن در دهه‌های آینده نیز ادامه پیدا کند. براساس آمار سازمان جهانی گردشگری، گردش مالی گردشگری سلامت در سال ۲۰۱۲ بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار آمریکا بوده و این روند سالانه رشدی معادل ۱۰ تا ۱۲ درصد در کشورهای مختلف جهان دارد. برای شرکت‌های بیمه یکی از عوامل تاثیرگذار بر تصمیم‌گیری درباره مکان و شیوه درمان بیماران هزینه‌های درمان است. پایین بودن هزینه‌های درمانی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه شرکت‌های بیمه را بیش از پیش ترغیب به اعزام بیماران جهت درمان به خارج از کشور کرده و توسعه گردشگری سلامت را از منظر اقتصادی برای آنان توجیه‌پذیر می‌کند.

این نکته از نظر عرضه‌کنندگان خدمات بهداشتی و درمانی نیز دور نمانده است و در سال‌های اخیر تلاش مضاعفی از سوی آنان صورت گرفته تا امکانات بهداشتی و درمانی را با کیفیتی بهتر در اختیار بیماران خارجی قرار دهند.

مشهد، پیشرو گردشگری سلامت

ایران نیز یکی از کشورهای مطرح در حوزه گردشگری سلامت در میان کشورهای اسلامی است. درآمد گردشگری سلامت در ایران در سال ۱۳۹۲ سه هزار میلیارد تومان بوده است؛ این در حالی است که تا پایان سال ۱۳۹۱ بیش از ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت به ایران سفر کرده‌اند و براساس اعلام وزارت بهداشت هر گردشگر سلامت بیش از پنج هزار دلار هزینه می‌کند و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که درآمد حاصله نیز بیش از یک میلیارد دلار است.

قطب‌های اصلی گردشگری سلامت در ایران استان‌های تهران، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و استان فارس هستند و آن گونه که از جست‌وجوهای اینترنتی بر می‌آید، شهر مشهد در این خصوص بیش از دیگر شهرها منسجم و هماهنگ عمل می‌کند. وب سایت چندزبانه، معرفی کامل بیمارستان‌ها و معرفی پزشکان به همراه ایمیل آنان برای تسهیل ارتباط بیمار با پزشک در همان سایت یکی از نقاط قوت مشهد در ارائه خدمات درمانی است.

در واقع هنگامی که گردشگر سلامت به مشهد می‌رود، خود را در مقابل یک سیستم یکپارچه می‌بیند که دسترسی به اطلاعات و در نتیجه آن انتخاب را آسان می‌کند. وب‌سایت راهنمای گردشگری سلامت شهر مشهد که زیر نظر دانشکده علوم پزشکی قرار دارد با ارائه توضیحات کامل و حتی توجیه اقتصادی بیماران مبنی بر مقرون به صرفه بودن استفاده از خدمات درمانی در ایران در همان صفحه اصلی سایت، می‌تواند در شرایط فعلی الگوی خوب و مناسبی برای دیگر مراکز درمانی باشد.

بازار گردشگری سلامت در ایران بسیار گسترده است و به دلیل ارزان بودن و کیفیت خوب خدمات درمانی ارائه شده در مقایسه با رقبای دیگر در منطقه از مزیت رقابتی خوبی برخوردار است؛ از یک‌سو عراق و آذربایجان، از سوی دیگر افغانستان و پاکستان و حتی ترکمنستان و تاجیکستان.

گردشگران سلامت از کشورهای همسایه وارد ایران می‌شوند و بسته به نوع بیماری، هزینه درمان، فاصله با مراکز درمانی و صد البته ترجیح خودشان یکی از شهرها و بیمارستان‌ها را برای درمان برمی‌گزینند اما آنچه گفته شد همه داستان گردشگری سلامت در ایران نیست.

هنوز مشکلات و محدودیت‌های بسیاری وجود دارد که یکی از اصلی‌ترین آنها فقدان یکپارچگی در سیستم مدیریت گردشگری سلامت کشور است که ما را با سوال‌های بسیاری مواجه می‌کند؛ از جمله اینکه میزان آمادگی ایران برای ورود این تعداد گردشگر چقدر است؟ تا چه اندازه ورود این افراد در نتیجه تلاش‌های بازاریابی ما بوده است؟ چه تعداد از متقاضیان ورود به ایران برای درمان در صف ویزا می‌مانند و هرگز موفق نمی‌شوند برای درمان خودشان را به ایران برسانند؟ و آیا ما حداکثر استعداد و توان ایران را برای جلب و جذب این افراد به کار گرفته‌ایم؟

گام نخست در ارزیابی وضعیت موجود و دست یافتن به راهکاری مناسب برای بهبود شرایط در گرو پاسخ به این‌ سوال‌ها و ده‌ها سوال دیگر است؛ اطلاعاتی که در صورت وجود یک نظام جامع آماری و یکپارچه قابل استخراج هستند.