گردشگری فرهنگی ارمغان فرهنگ برای اقتصاد
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail. com آشنایی با فرهنگ و شیوههای زندگی افراد دیگر همیشه برای انسان جذاب بوده است. گردشگران بسیاری نیز به جنبههای انسانی و فرهنگی مقاصد علاقه نشان میدهند. فرهنگ ابعاد مختلفی دارد اما صاحبنظران معتقدند که ۱۲ بعد زیر به ترتیب برای گردشگران جذابیت بیشتری دارند: آداب و رسوم، هنر آشپزی، تاریخ، معماری، صنایع دستی، فعالیتهای تفریحی، هنر و موسیقی، زبان، کار، پوشش، آموزش و مذهب. بهدلیل همین جذابیتها است که میتوان از فرهنگ به عنوان یک جاذبه گردشگری قدرتمند استفاده کرد.
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com آشنایی با فرهنگ و شیوههای زندگی افراد دیگر همیشه برای انسان جذاب بوده است. گردشگران بسیاری نیز به جنبههای انسانی و فرهنگی مقاصد علاقه نشان میدهند. فرهنگ ابعاد مختلفی دارد اما صاحبنظران معتقدند که ۱۲ بعد زیر به ترتیب برای گردشگران جذابیت بیشتری دارند: آداب و رسوم، هنر آشپزی، تاریخ، معماری، صنایع دستی، فعالیتهای تفریحی، هنر و موسیقی، زبان، کار، پوشش، آموزش و مذهب. بهدلیل همین جذابیتها است که میتوان از فرهنگ به عنوان یک جاذبه گردشگری قدرتمند استفاده کرد. از این رو لازم است یادآوری شود که در بسیاری از مقاصد برای ایجاد یک جاذبه گردشگری فرهنگی بر یک یا دو مورد از این مولفهها تاکید میشود. به علاوه هر کدام از این مولفهها، مورد مطالعات و تحقیقات گستردهتری قرار گرفتهاند که میتواند در اندازهگیریها و برنامهریزیها به سیاستگذاران کمک کند. براساس این تحلیلها میتوان ۴ بعد کلی جاذبههای گردشگری را شناسایی کرد: • مولفههای اصلی زندگی روزانه که نشان میدهد مردم چگونه روز خود را سپری میکنند؛
• مولفههای پیچیدهتر از زندگی خوش ساکنان مانند هنر، موزهها و خوراک؛
• مولفههای کار و فعالیت در جامعه؛
• آثار و میراث فرهنگی باقیمانده از گذشته که موزهها، معماری و مذهب نشانههای بارز آن هستند.
از دیدگاه یک گردشگر، فرهنگ به جز داشتن مولفههای گوناگون میتواند شامل اشکال مختلفی نیز باشد. براساس برخی مطالعات سه شکل کلی فرهنگ به صورت زیر تعریف شدهاند: اشکال سرزنده، اشکال بیروح (نظیر ساختمانها و...) و اشکال زندگی روزمره. ممکن است سوال شود که هر کدام از این اشکال تا چه اندازه برای ساکنان و میهمانان یک مقصد گردشگری جذابیت دارند. از دیدگاه گردشگری باید عنوان کرد که اشکال سرزنده فرهنگ معمولا مهمترین و جذابترین شکل برای هر دو گروه ساکنان و گردشگران به شمار میروند. اشکال بیروح فرهنگ نیز برای گردشگران جذابیت دارد، اما ساکنان کمترین توجه را به آن میکنند. اشکال زندگی روزمره نیز معمولا از کمترین اهمیت برخوردار هستند؛ هر چند که ساکنان مقاصد اهمیت بیشتری به آنها نسبت به اشکال بیروح فرهنگ میدهند. کاربرد این طبقهبندی آن است که گردشگران فرهنگ مقاصد را با توجه به این سه شکل فرهنگ درک میکنند. بعد سرزندگی مرتبط با «انسانیت» یا «درجه شور و حالی» است که گردشگران ممکن است آن را در یک فرهنگ بالاتر از فرهنگ دیگر تشخیص دهند. بعد بیروح تمامی علائم و نشانهها از زندگی گذشته و حال ساکنان مقاصد مانند ساختمانها و ساختار شهرها است.
دوربین فرهنگ
هرچند که لازم است ابعاد مختلف فرهنگ و جذابیت آن برای گروههای مختلف گردشگری شناخته شوند، اما باید این نکته را مدنظر قرار داد که سفر یکی از اشکال مصرف است. نقل قول معروفی از مککراکن اذعان میکند: «فرهنگ دوربینی است که تمامی پدیدهها از طریق آن دیده میشوند». از این رو، هر چند که فرهنگ مقصد یک جاذبه عمده به حساب میآید، اما شیوهای که باعث میشود یک گردشگر، فرهنگی فرضی را تجربه یا «مصرف» کند، به شدت بستگی به پسزمینه فرهنگی خود گردشگر دارد. مدیران مقاصد باید زمانی که اقدام به ارائه محصولات، خدمات و تجربیات سفر به گردشگران میکنند، این نکته مهم را مدنظر داشته باشند.
بهرغم اهمیتی که اعضای صنعت گردشگری به راحتی اقامتگاهها، کارآیی سیستم حملونقل و کیفیت خدمات ارائه شده میدهند، هیچگاه نباید فراموش کرد که این عملکردها بهطور عمومی برای اهدا به گردشگران انجام میشوند. دلیل اصلی برای بازدید از یک مقصد «انجام دادن» است مشارکت در فعالیتهایی که برای آن لحظه در نظر گرفته شدهاند و سپس ترک کردن مقصد بهعنوان یک مشارکتکننده که خاطرات بسیاری از کارهای خود در ذهن دارد. برای اطمینان حاصل کردن از اینکه مقصد ما جذاب و رقابتپذیر است، باید بتوانیم طیف گسترده و متنوعی از فعالیتها و اقدامات به یادماندنی را ارائه دهیم. از دیدگاه یک مقصد گردشگری شاید بتوان فعالیتها را به شیوههای مختلفی طبقهبندی کرد، اما این موضوع که معیار طبقهبندی چیست، اهمیت چندانی ندارد. موضوعی که اهمیت دارد این است که مدیران مقاصد تلاش دارند که ترکیب گستردهای از فعالیتها را ارائه کنند. به این منظور، لازم است که به اصول زیر توجه شود:
• فعالیتها باید سازگار با طبیعت و ویژگیهای جغرافیایی مقصد باشند و به گردشگرانی که تمایل به بازدید از چنین طبیعتی دارند، ارائه شوند.
• باید مطابق با ارزشهای جمعیت محلی بوده یا در تعارض با آنها نباشد.
• نیاز است که قوانین و مقررات محلی در نظر گرفته شود.
• باید فعالیتهایی را ارائه کرد که مکمل یکدیگر بوده و از این طریق فرصتی برای طیف گستردهتری از گردشگران فراهم آید.
• باید فعالیتهایی پیشنهاد شود که بهطور منحصر بهفردی با ماهیت ویژه مقصد همخوانی داشته باشد.
• باید فعالیتهایی ارائه شود که در تمامی فصول سال قابل استفاده بوده یا حداقل ترکیبی از فعالیتهای مکمل این خاصیت را داشته باشد.
• نیاز است که فعالیتهای ارائه شده از نظر اقتصادی نیز توجیهپذیر باشد و بتواند درآمد و سود متعارفی را نصیب مقصد گردشگری کند.
ارسال نظر