«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
هامون، بی چشم انداز حیات
این دریاچه تا قبل از خشک شدن، سالانه میزبان نزدیک به ۴۰۰ هزار نوع پرنده مهاجر بود
گروهگردشگری- عاطفه نبوی: هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه است و حالا شاید بهتر باشد بگوییم، «بود».
این دریاچه خشکیده از سه دریاچه کوچک تشکیل شده که در زمان وفور آب به هم وصل میشدند. وسعت کل هامون در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومترمربع و از این مقدار ۳۸۲۰ کیلومترمربع متعلق به ایران است. رودخانه هیرمند و چاه نیمه، منبع اصلی تامین آب دشت سیستان و در حقیقت شاهرگ حیاتی این منطقه است که از کوههای هندوکش و ارتفاعات بابایغما در ۴۰ کیلومتری غرب کابل، در افغانستان، سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت ۱۰۵۰ کیلومتر، وارد خاک ایران میشود. این رودخانه در مرز جریان پیدا میکند و پس از انشعاب شاخههای شیردل و نیاتک از آن، وارد خاک افغانستان میشود، شاخه دیگر در ناحیه جنوب شرقی خاک سیستان پس از انشعاب از طریق سد کوهک در جهت شرقی غربی، مستقیما وارد خاک این منطقه میشود و در محل سد زهک دو شاخه اصلی، در همان جهت ادامه مسیر میدهد.سد سیستان و پل نهر آب بر این شاخه (که از طریق چاه نیمه تامین میشود) قرار گرفته است. این رودخانه، نهایتا در محل لورگ باغ وارد دریاچه هامون میشود.
چرا هامون خشکید؟
برخی کارشناسان خشکیدن هامون را به سالهای دورتر نسبت میدهند. مهندس ضیایی، کارشناس و فعال محیطزیست، در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» در این باره میگوید: خشکیدن هامون از خیلی پیشتر از اینها شروع شده بود. در سالهای پیش از انقلاب، اگر توجه کنید ما در استان گلستان، زابلیهای زیادی داریم که به همین دلیل از حاشیه هامون کوچ کردند و در گلستان ماندگار شدند.
از آن سالها هم بحث حقابه با افغانستان بود و توافقنامهای شکل گرفت و افغانستان به جز سالهای اول، وقعی به آن ننهاد. در واقع این کشور به توافق پایبند نماند؛ کما اینکه قبل از انقلاب حتی ایران افغانستان را تهدید کرد که سدهای ساخته شده روی هیرمند را با موشک مورد اصابت قرار میدهد! وی همچنین درخصوص تداوم این روند میافزاید: این اختلافات تا به حال نیز ادامه داشته و از حدود 11 سال پیش تاکنون به دلیل قطع آب رودخانه هیرمند و خشک شدن بستر دریاچه، هامون با بحران خشکسالی روبهرو شده است. مهندس ضیایی دلیل دیگر خشکیدن هامون را راهی کردن ماهیهای علفخوار به آنجا میداند و میگوید: این کار توسط سازمان جهاد کشاورزی انجام شد و بهرغم تمام تلاشهای سازمان محیط زیست آنها، این ماهیها را به دریاچه ریختند. این ماهیان از ماهیان بومی این دریاچه نبودند و تعادل را در اکوسیستم آنجا بر هم زدند. این مساله دو آسیب اساسی به هامون زد: یکی اینکه دیگر نیهای اطراف دریاچه برای بافتن و برداشت وجود نداشت و مهمتر اینکه، وقتی نیها از بین رفتند دیگر دریاچه توان نگاه داشتن آب و گل و لای را در خود از دست داد.»
گردشگری و هامون
آسیبی که اقتصاد منطقه از خشکسالی میبیند بسیار وسیع و پردامنه است؛ از خوابیدن کسبوکار حصیربافی گرفته تا شکار، ماهیگیری، کشاورزی و گردشگری. در این میان گردشگری شاید حساسترین و آسیبپذیرترین این حوزهها باشد و دقیقا به همین دلیل میتوان با بروز اختلالی در این حوزه، به احتمال و خطر بروز مشکلات در حوزههای معیشتی دیگر هم پی برد. مهندس ضیایی در اشاره به جاذبههای گردشگری و طبیعی هامون قبل از خشکیدن میگوید: «این منطقه به واسطه دریاچه و رودخانههایی که به آن میریخت، بسیار زیبا و پربرکت بود. نیزارهای زیبایی داشت که انواع جانوران و پرندگان این دریاچه، ساکن آن بودند؛ به طوریکه هامون تا قبل از خشک شدن، سالانه میزبان نزدیک به ۴۰۰ هزار قطعه انواع مختلف پرنده مهاجر و یکی از مقاصد اصلی برای گردشگری «تماشای پرندگان» بود و علاوه بر آن هزاران ماهی مختلف نیز در این تالاب زندگی میکردند. از صنایع دستی دیدنی و در واقع کسبوکار ساکنان هم حصیر بافی و تهیه قایقهایی از این نیها بود که «توتن» نام دارد. گردشگر میتوانست سوار بر توتن از دریاچه بگذرد و خود را به کوه و معبد خواجه برساند که از شاهکارهای معماری ایران به شمار می
رود؛ منطقهای که اهمیت و تقدس خاصی برای هموطنان زرتشتی دارد.»
بیمها و امیدها
در هفتههای اخیر و در پی بالا گرفتن بحث خشکی دریاچه هامون فراکسیونی با عنوان «نجات تالاب هامون» در مجلس شکل گرفت. که آقای «سید باقر حسینی» نماینده زابل در مجلس از تشکیل آن خبر داد.
درباره ضرورت تشکیل این فراکسیون و کارهای در دست اقدام آن، حسینی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» اظهار کرد: در حال حاضر مساله هامون از چند منظر قابل پیگیری و بحرانآفرین است که نیاز به پیگیری جدی و بدون فوت وقت دارد: یکی اینکه هامون در مرز قرار دارد و خشکیدن باعث میشود که روستاهای مرزی همه متروکه و خالی از سکنه شود. این امنیت مرزهای ما را به شدت تهدید و آن را مکانی برای ترانزیت مواد مخدر و ورود و خروج غیرقانونی و... میکند. به هرروی مرزبانان اصلی ما، ساکنان این مرزها هستند و ما به این دلیل با مشکلات امنیتی اساسی در مرزهای خود مواجه میشویم. بحث دیگر بحث شنهای روان است و آسیبی که به واسطه گسترش آن به اقلیم این منطقه و حتی شهرهای اطراف وارد میشود که باید به کمک کارشناسان، راهی برای کنترل آن بیابیم. همه این مسائل در گرو مساله مهمتر ریختن آب به کارون است که باید با همکاری وزارت امور خارجه و با قدرت، با دولت افغانستان وارد گفتوگو شویم و آنها را به پرداختن سهم آب ایران موظف کنیم.» وی درباره اینکه تا کنون چه اقداماتی انجام شده گفت: ما با آقای روحانی، رییسجمهور محترم، صحبت کردیم و از ایشان خواستیم تا همانگونه
که برای نجات دریاچه ارومیه تلاش میشود، به هامون هم بپردازند و با دستور کاری متشکل از اقدامات فوری که در بالا اشاره کردم وبا امید حمایت ایشان، دست به اقدام میزنیم.» مطمئنا سرزمینی متروک، خشکیده، ناامن، جایی برای زندگی و به طریق اولی برای گردشگری و سیاحت نیست. محو شدن دریاچه هامون از نقشه، به معنی توقف زندگی در تمام مسیری است که این آب میپیمود و به آن زندگی و نشاط میبخشید، البته همانطور که گفته شد این اتفاقی نبود که به یکباره رخ داده باشد و هامون و برسفره نشستگانش، سالهای احتضار سختی را گذراندند و دلسوزانش برای نجات او به هر دری زدند.
با این حال گشایشی حاصل نشده و این تلخی این ماجرا را در کام آنان دوچندان میکند، به طوری که بعضی از این کارشناسان از شدت رنجیدگی و تالم از دست این ثروت و فرصت عظیم، دیگر حتی حاضر به صحبت کردن و اظهار نظری هم در اینباره نیستند و از این بابت نمیتوان حق را به آنان نداد، اما گروهی هنوز هم امیدوارند و شاید بتوان به امیدشان امید بست.
منابع گردشگری را دریابیم
با روندی که در پیش است، به گمانم مردمان باید از همه جا برای دیدن سرزمین ما بیایند؛ سرزمینی که با سرعتی باورنکردنی دریاچههایش خشک میشود و باتلاقهایش نابود. بسیار خوشایندتر بود اگر میتوانستیم دراین صفحه عکسها و گزارشهای زیبایی از اکوتوریسم رونق یافته ایران بر پایه آب، محیط زیست متنوع، سرزمین چهار فصل، رودها و دریاچههای هر چند محدود اما پرآبش بگذاریم. اما حالا باید نگران چیزهای دیگری باشیم؛ زیر ساختهایی که وجود ندارد و ظرفیتهایی از منابع طبیعی و تاریخی کشور که بر باد رفت. به نظر میرسد که نخست باید نگران این ظرفیتها باشیم و سپس همه تلاش خود را برای جذب هرچه بیشتر گردشگر به کار بگیریم. برای توسعه گردشگری، همه نهادها باید دست در دست هم بگذارند و با هم به سوی توسعه پایدار گام بردارند.
ارسال نظر