برشی از کتاب جنگهای ارزی
نبرد پولی به جای نبرد نظامی در سه جبهه
سه «اَبَرپول» یعنی دلار آمریکا، یورو و یوآن چین که توسط سه اقتصاد بزرگ دنیا یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و چین منتشر میشوند، سه ابرقدرت در جنگ ارزی جدید یا جنگ ارزی سوم هستند. این جنگ ارزی جدید، در نتیجه رکود سال ۲۰۰۷ در سال ۲۰۱۰ آغاز شد و تبعات و دامنه آن در حال حاضر نیز در کانون توجه است.
هیچکس اهمیت ارزهای عمده دیگر دنیا از جمله ین ژاپن، پوند انگلیس، فرانک سوئیس و ارزهای بقیه کشورهای نوظهور عضو بریکس، شامل روبل روسیه، رئال برزیل، روپیه هند و رند آفریقای جنوبی را در سیستم مالی دنیا انکار نمیکند.
هیچکس اهمیت ارزهای عمده دیگر دنیا از جمله ین ژاپن، پوند انگلیس، فرانک سوئیس و ارزهای بقیه کشورهای نوظهور عضو بریکس، شامل روبل روسیه، رئال برزیل، روپیه هند و رند آفریقای جنوبی را در سیستم مالی دنیا انکار نمیکند.
سه «اَبَرپول» یعنی دلار آمریکا، یورو و یوآن چین که توسط سه اقتصاد بزرگ دنیا یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و چین منتشر میشوند، سه ابرقدرت در جنگ ارزی جدید یا جنگ ارزی سوم هستند. این جنگ ارزی جدید، در نتیجه رکود سال 2007 در سال 2010 آغاز شد و تبعات و دامنه آن در حال حاضر نیز در کانون توجه است.
هیچکس اهمیت ارزهای عمده دیگر دنیا از جمله ین ژاپن، پوند انگلیس، فرانک سوئیس و ارزهای بقیه کشورهای نوظهور عضو بریکس، شامل روبل روسیه، رئال برزیل، روپیه هند و رند آفریقای جنوبی را در سیستم مالی دنیا انکار نمیکند. این ارزها اهمیت خود را از اندازه اقتصادی که آنها را منتشر میکند و نیز حجم تجارت و تراکنشهای مالی که آن کشورها انجام میدهند، به دست آوردهاند. با این مقیاس، دلار کشورهای استرالیا، نیوزیلند، کانادا، سنگاپور، هنگ کنگ و تایوان و نیز کرون نروژ، وون کرهجنوبی و درهم امارات، همگی سرآمد هستند. اما ترکیب تولید ناخالص داخلی آمریکا، اتحادیه اروپا و چین که تقریبا ۶۰ درصد تولید ناخالص دنیاست، مرکز ثقلی ایجاد میکند که تمامی اقتصادها و ارزهای دیگر دنیا به نسبت آن، به نوعی حاشیهای به حساب میآیند. هر جنگی خط مقدم خود و صحنههای رمانتیک و خونین خودش را دارد. جنگ جهانی دوم بزرگترین و پرهزینهترین جنگ تاریخ بوده است. گستره درگیری آمریکا در جنگ جهانی دوم بین اروپا و اقیانوس آرام تقسیم شده بود. این در حالی بود که زاویه دید ژاپنیها، ایجاد امپراتوری بزرگی بود که از حمله به برمه تا قدرتنمایی در پرل هاربر آمریکا را در بر میگرفت. انگلیسیها هم به نظر میرسید در تمامی نقاط، همزمان در حال جنگ هستند. دقیقا عرصه نبرد در جنگ ارزی سوم هم به همین شکل است. خطوط مقدم جنگ اصلی عبارت است از: صحنه نبردی در طول اقیانوس آرام بین دلار آمریکا و یوآن چین، صحنه نبردی در طول اقیانوس اطلس بین دلار آمریکا و یورو و در نهایت صحنه نبردی در اوراسیا بین یوآن چین و یورو. اگرچه نامگذاریهای جغرافیایی این جنگها استعارهای است، اما این جنگها بهطور واقعی در جریان هستند. حقیقت این است که جنگهای ارزی به صورت جهانی در تمامی مراکز مالی عمده دنیا بهطور همزمان و بیست و چهار ساعته توسط بانکدارها، معاملهگران، سیاستمداران و سیستمهای خودکار در جریان هستند و سرنوشت اقتصادها و شهروندانشان بسته به این جنگهاست. اما دیگر مانند گذشته، حضور در جنگ ارزی سوم، به دولتهای کشورهای منتشرکننده ارزها و بانکهای مرکزی آنها محدود نمانده است. جنگ ارزی، به سازمانهای جهانی و چندجانبه مثل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، بانک تسویه حساب بینالمللی، سازمانهای ملی و نیز سازمانهای خصوصی مانند «صندوقهای پوششی»، شرکتهای بینالمللی و دفاتر خانوادگی خصوصی ابرسرمایهداران نیز کشیده شده است.
جنگهای ارزی
جیمز ریکاردز/ ترجمه حسین راهداری
قطع رقعی/ 342 صفحه
قیمت: ۲۰۰۰۰ تومان
سقوطهای مالی و اجتماعی به دفعات زیاد اتفاق افتادهاند اما به سادگی نادیده گرفته شده یا فراموش شدهاند. ولی نه تاریخ فراموشکار است و نه سیستمهای پیچیده از رفتاری که باید انجام دهند، سر باز میزنند. بازارهای سرمایه و ارزها، سیستمهای پیچیدهای هستند و در پایان سقوط خواهند کرد مگر اینکه مهار شوند، به قسمتهای کوچکتری شکسته شده و اندازهشان کاهش یابد. جنگهای ارزی در نهایت جنگی بر سر نقش و ارزش دلارند. با وجود این، بهدلیل معرفی مشتقات مالی، اهرم مالی بالا، چاپ بیرویه پول و تضعیف طلا، دلار ماهیت تازهای پیدا کرده است. حالا زمان سابق نیست که دلار را نجات دهند و زمان برای نجات دلار نیز در حال کوتاه شدن است.
هیچکس اهمیت ارزهای عمده دیگر دنیا از جمله ین ژاپن، پوند انگلیس، فرانک سوئیس و ارزهای بقیه کشورهای نوظهور عضو بریکس، شامل روبل روسیه، رئال برزیل، روپیه هند و رند آفریقای جنوبی را در سیستم مالی دنیا انکار نمیکند. این ارزها اهمیت خود را از اندازه اقتصادی که آنها را منتشر میکند و نیز حجم تجارت و تراکنشهای مالی که آن کشورها انجام میدهند، به دست آوردهاند. با این مقیاس، دلار کشورهای استرالیا، نیوزیلند، کانادا، سنگاپور، هنگ کنگ و تایوان و نیز کرون نروژ، وون کرهجنوبی و درهم امارات، همگی سرآمد هستند. اما ترکیب تولید ناخالص داخلی آمریکا، اتحادیه اروپا و چین که تقریبا ۶۰ درصد تولید ناخالص دنیاست، مرکز ثقلی ایجاد میکند که تمامی اقتصادها و ارزهای دیگر دنیا به نسبت آن، به نوعی حاشیهای به حساب میآیند. هر جنگی خط مقدم خود و صحنههای رمانتیک و خونین خودش را دارد. جنگ جهانی دوم بزرگترین و پرهزینهترین جنگ تاریخ بوده است. گستره درگیری آمریکا در جنگ جهانی دوم بین اروپا و اقیانوس آرام تقسیم شده بود. این در حالی بود که زاویه دید ژاپنیها، ایجاد امپراتوری بزرگی بود که از حمله به برمه تا قدرتنمایی در پرل هاربر آمریکا را در بر میگرفت. انگلیسیها هم به نظر میرسید در تمامی نقاط، همزمان در حال جنگ هستند. دقیقا عرصه نبرد در جنگ ارزی سوم هم به همین شکل است. خطوط مقدم جنگ اصلی عبارت است از: صحنه نبردی در طول اقیانوس آرام بین دلار آمریکا و یوآن چین، صحنه نبردی در طول اقیانوس اطلس بین دلار آمریکا و یورو و در نهایت صحنه نبردی در اوراسیا بین یوآن چین و یورو. اگرچه نامگذاریهای جغرافیایی این جنگها استعارهای است، اما این جنگها بهطور واقعی در جریان هستند. حقیقت این است که جنگهای ارزی به صورت جهانی در تمامی مراکز مالی عمده دنیا بهطور همزمان و بیست و چهار ساعته توسط بانکدارها، معاملهگران، سیاستمداران و سیستمهای خودکار در جریان هستند و سرنوشت اقتصادها و شهروندانشان بسته به این جنگهاست. اما دیگر مانند گذشته، حضور در جنگ ارزی سوم، به دولتهای کشورهای منتشرکننده ارزها و بانکهای مرکزی آنها محدود نمانده است. جنگ ارزی، به سازمانهای جهانی و چندجانبه مثل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، بانک تسویه حساب بینالمللی، سازمانهای ملی و نیز سازمانهای خصوصی مانند «صندوقهای پوششی»، شرکتهای بینالمللی و دفاتر خانوادگی خصوصی ابرسرمایهداران نیز کشیده شده است.
جنگهای ارزی
جیمز ریکاردز/ ترجمه حسین راهداری
قطع رقعی/ 342 صفحه
قیمت: ۲۰۰۰۰ تومان
سقوطهای مالی و اجتماعی به دفعات زیاد اتفاق افتادهاند اما به سادگی نادیده گرفته شده یا فراموش شدهاند. ولی نه تاریخ فراموشکار است و نه سیستمهای پیچیده از رفتاری که باید انجام دهند، سر باز میزنند. بازارهای سرمایه و ارزها، سیستمهای پیچیدهای هستند و در پایان سقوط خواهند کرد مگر اینکه مهار شوند، به قسمتهای کوچکتری شکسته شده و اندازهشان کاهش یابد. جنگهای ارزی در نهایت جنگی بر سر نقش و ارزش دلارند. با وجود این، بهدلیل معرفی مشتقات مالی، اهرم مالی بالا، چاپ بیرویه پول و تضعیف طلا، دلار ماهیت تازهای پیدا کرده است. حالا زمان سابق نیست که دلار را نجات دهند و زمان برای نجات دلار نیز در حال کوتاه شدن است.
ارسال نظر