نسخه بهروز شده «رهبری و مدیر یک دقیقهای» منتشر شد
رهبری موقعیتی؛ مدلی برای افزایش اثربخشی کارکنان
یکی از چالشهای اصلی پیش روی هر مدیر، رشد دادن زیردستان و افزایش شایستگیهای آنها بهمنظور سوق دادن آنها به سمت پذیرش مسوولیتهای بیشتر و مهمتر است. با این حال با توجه به پیچیدگی سرشت تعاملات انسانی و تفاوتهای فردی، این روند از دشواریهای خاص خود برخوردار است. تردیدی نیست که نحوه رفتار و در واقع سبک رهبری یک مدیر در قبال تک تک کارکنان یکسان نیست. اما چه چیزی تعیین کننده سبک درست رهبری در قبال هر یک از زیردستان است؟ آیا میتوان مدلی واحد برای تعیین شیوه درست رهبری هر یک از کارکنان یافت؟
اگر فرآیند رشد شایستگی در انجام یک تکلیف یا مجموعه تکالیف را به عنوان یک طیف در نظر بگیریم، در یک سوی این طیف، فردی را داریم که از مهارت لازم برای انجام کار مورد نظر برخوردار نیست و در سوی دیگر طیف نیز، فردی را میبینیم که با گذر از مراحل مختلف، به مرحلهای از شایستگی رسیده است که میتواند بدون حمایت و هدایت مدیر، به وظایف خود عمل کند.
یکی از چالشهای اصلی پیش روی هر مدیر، رشد دادن زیردستان و افزایش شایستگیهای آنها بهمنظور سوق دادن آنها به سمت پذیرش مسوولیتهای بیشتر و مهمتر است. با این حال با توجه به پیچیدگی سرشت تعاملات انسانی و تفاوتهای فردی، این روند از دشواریهای خاص خود برخوردار است. تردیدی نیست که نحوه رفتار و در واقع سبک رهبری یک مدیر در قبال تک تک کارکنان یکسان نیست. اما چه چیزی تعیین کننده سبک درست رهبری در قبال هر یک از زیردستان است؟ آیا میتوان مدلی واحد برای تعیین شیوه درست رهبری هر یک از کارکنان یافت؟
اگر فرآیند رشد شایستگی در انجام یک تکلیف یا مجموعه تکالیف را به عنوان یک طیف در نظر بگیریم، در یک سوی این طیف، فردی را داریم که از مهارت لازم برای انجام کار مورد نظر برخوردار نیست و در سوی دیگر طیف نیز، فردی را میبینیم که با گذر از مراحل مختلف، به مرحلهای از شایستگی رسیده است که میتواند بدون حمایت و هدایت مدیر، به وظایف خود عمل کند.
مدل «رهبری موقعیتی» در واقع شکل نظام یافته این طیف است که مراحلی چهارگانه را برای این سیر پیشرفت ترسیم میکند. در واقع همه ما در مسیر توانمندی در انجام هر یک از تکالیف خود، آگاهانه یا ناآگاهانه این مسیر چهار مرحلهای را پشت سر میگذاریم. این مدل نخستین بار در سال ۱۹۶۹ توسط پل هرسی و کن بلانچارد طراحی شد. بعدها کن بلانچارد پس از دریافت نظرات و بازخورد از کارشناسان و مدیران مختلفی که از این مدل در سازمانهای خود بهره گرفته بودند، اصلاحاتی در آن پدید آورد و مدل جدید با نام «رهبری موقعیتی دو» را ارائه کرد.
در رهبری موقعیتی دو، سبک رهبری در قالب دو عامل اصلی یعنی رفتارهای هدایتی (مبتنی بر تکلیف) یا حمایتی (مبتنی بر رابطه) تعریف میشود. در واقع، کلیه اقداماتی که مدیر در راستای نشان دادن مسیر درست و شیوه صحیح اجرای امور به انجام میرساند در قالب رفتارهای هدایتی دسته بندی میشود و تلاشهای مدیر برای انگیزش بخشی به فرد زیردست نیز در قالب رفتارهای حمایتی قرار میگیرد.
کتاب «رهبری و مدیر یک دقیقهای»، مفاهیم رهبری موقعیتی دو را در قالب یک داستان بیان میکند. در این داستان، زنی که خود را کارآفرین میخواند به مدیر یک دقیقهای مراجعه میکند. این خانم کارآفرین از آماده نبودن کارکنان و فراهم نبودن زمینه برای تفویض اختیار به آنها و در نتیجه کمبود وقت برای انجام کارهایش گلایه دارد. او در این داستان به کمک مدیر یک دقیقهای به تدریج با مفاهیم رهبری موقعیتی آشنا شده و میآموزد که چگونه میتواند این آموختهها را در زندگی شغلی خود بهکار گیرد.
او در این داستان ابتدا با سه جزء بنیادین در مدیریت عملکرد کارکنان یعنی «برنامهریزی عملکرد»، «آموزش همه روزه» و «ارزیابی عملکرد» آشنا میشود. این سه جزء، اصولی مهم برای زمینه سازی برای نمود عملکرد ممتاز از سوی کارکنان است. زن کارآفرین در گام بعدی در این داستان نیز با تشخیص وضعیت موجود فرد زیردست آشنا شده و سپس جزئیات چهار سبک اصلی رهبری را میآموزد. نمودارهای موجود در این کتاب نیز به آشنایی هر چه بیشتر خواننده با مدل رهبری موقعیتی دو کمک میکند.
کتاب «رهبری و مدیر یک دقیقهای» برای نخستین بار در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد. با این وجود، این کتاب توسط پدیدآورندگان آن مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت و به این ترتیب، سال گذشته آخرین ویرایش این کتاب با عنوان «نسخه به روز رسانی شده» منتشر شد. این نسخه به روز شده برای نخستین بار توسط «انتشارات دنیای اقتصاد» به فارسی ترجمه و روانه باز نشر ایران شده است.
ارسال نظر