کتابی که خواندنش به تقویت و تحکیم روابط فردی و شغلی کمک میکند
اعتمادکارساز است!
تردیدی نیست که «تغییر»، عاملی مهم و در عین حال اجتنابناپذیر برای حفظ بقا و پویایی هر سازمان و شرکت است. اما چرا برخی بنگاهها در اجرای تغییرات موفقترند و سریعتر عمل میکنند، ولی در مقابل برخی دیگر در این مسیر عملکردی کند و حتی ناکارآمد دارند؟ این پرسش سالها پیش ذهن «سینتیا المستید» را به خود مشغول کرده بود. خانم المستید یکی از کارشناسان مطرح در سطح بینالمللی در زمینه طراحی راهبرد و تحول سازمانی است که به شرکتهای مختلف، در زمینه همسوسازی بخشهای مختلف در اجرای تغییرات سازمانی، مشاوره ارائه میکند.
تردیدی نیست که «تغییر»، عاملی مهم و در عین حال اجتنابناپذیر برای حفظ بقا و پویایی هر سازمان و شرکت است. اما چرا برخی بنگاهها در اجرای تغییرات موفقترند و سریعتر عمل میکنند، ولی در مقابل برخی دیگر در این مسیر عملکردی کند و حتی ناکارآمد دارند؟ این پرسش سالها پیش ذهن «سینتیا المستید» را به خود مشغول کرده بود. خانم المستید یکی از کارشناسان مطرح در سطح بینالمللی در زمینه طراحی راهبرد و تحول سازمانی است که به شرکتهای مختلف، در زمینه همسوسازی بخشهای مختلف در اجرای تغییرات سازمانی، مشاوره ارائه میکند. خانم المستید پس از سالها بررسی به این نتیجه رسید که عامل پویایی برخی شرکتها در اعمال تغییرات و کندی برخی دیگر، در یک عامل ساده خلاصه میشود و آن هم چیزی نیست جز «اعتماد». در واقع بود و نبود این عنصر کلیدی در روابط اعضای تیمهای مختلف یک سازمان، از تیم رهبری گرفته تا تیمهای عملیاتی و اجرایی، تعیین کننده موفقیت و یا شکست اجرای تغییرات خواهد بود. تردیدی نیست که هر رابطه مثبت و سازنده، بر اساس «اعتماد» شکل میگیرد و نبود این عنصر مهم در نهایت به بروز آسیبهایی جدی در ارتباط میانجامد که این امر در نهایت ضربات مهلکی را بر پیکره سازمان وارد میآورد. با وجود اینکه همه ما درکی درونی و شهودی از مفهوم «اعتماد» داریم، اما تعریف همین مفهوم ساده «اعتماد» و از آن مهمتر، تبیین سازوکاری برای تقویت و ارزیابی کمی آن کار سادهای نیست. دلیل این مساله را شاید بتوان در تنوع تعاریف و دیدگاهها نسبت به پدیده «اعتماد» دانست. پس به راستی چگونه میتوانیم از مفهومی که هیچ تعریف و سازوکار مشخصی برای آن وجود ندارد، برای بهبود کارآیی یک سازمان استفاده کنیم؟ سینتیا المستید به همین منظور، مطالعه گستردهای را در زمینه تحلیل ساختار مفهوم اعتماد آغاز کرد. وی در این میان، به پژوهشهای مختلف صورت گرفته در سطوح دانشگاهی برخورد که هر یک با زبانی پیچیده و الگوهایی غامض، سعی در تعریف این مفهوم داشتند. از آنجا که کاربردی کردن این تعاریف چندان هم عملی نبود، او تصمیم گرفت در فعالیتهای مشاورهای خود، به سراغ بررسی ساختار مفهوم «اعتماد» برود. این تلاش موفقیت آمیز بود و در نهایت به شکلگیری یک مدل ساده ولی در عین حال کاربردی انجامید. خانم المستید این مدل را «الفبای اعتماد» نام نهاد. در این مدل، اعتماد به چهار جزء سازنده تقسیم میشود. این چهار جزء بنیادین عبارت است از: «توانمندی»، «باورپذیری»، «پیوستگی» و «قابل اتکا بودن». این چهار حوزه در ویژگیهای فردی و نیز تعاملی پدیدار میشوند. عنصر نخست یعنی «توانمندی» به معنای نشان دادن شایستگی خود به دیگران است. «باورپذیری» نیز مفهوم هماهنگی میان حرف و عمل را در خود دارد و «پیوستگی» هم به معنای اهمیت و توجه به دیگران است. در نهایت به جزء چهارم این مدل یعنی «قابل اتکاء بودن» بودن میرسیم که به کلیه فعالیتهایی که در نهایت موجب جلب اطمینان دیگران میشود اطلاق میشود. ساختار کتاب «اعتماد کارساز است!» سینتیا المستید به همراه کن بلانچارد و نیز مارتا لورنس، این کتاب را نگاشته است. این کتاب دارای دو بخش است. بخش نخست آن داستانی به زبان ساده از زندگی یک خانواده به همراه چند حیوان دست آموز است. در این داستان، رابطه بین سگ و گربه خانواده، رابطه مرد و زن با دخترشان و نیز رابطه مرد خانواده با رئیسش در محل دچار کدورت یا همان تضعیف اعتماد فی ما بین شده است. داستان با تشریح وضعیت نامطلوب موجود آغاز شده و با معرفی تدریجی هر یک از چهار جزء سازنده اعتماد، به خواننده نشان میدهد که چگونه میتوان از این چهار عنصر برای بهبود اعتماد و در نتیجه ترمیم و تقویت روابط استفاده کرد. اگر پیش از این، کتابهای معروف «کن بلانچارد» نظیر «کی پنیر منو جابهجا کرد؟» و یا «مدیر یک دقیقهای» را خوانده باشید، با این سبک از ارائه مفاهیم کاربردی در قالب داستانی ساده و جذاب آشنا هستید. بخش دوم کتاب به بررسی دقیقتر مدل الفبای اعتماد میپردازد. در این بخش، جزئیاتی بیشتر و نیز مصداقهایی عینی در مورد هر یک از چهار جزء سازنده مدل الفبای اعتماد ارائه میشود. در ابتدا این چهار جزء اصلی مدل الفبای اعتماد در قالب یکسری عوامل «تضعیف کننده» و «تقویت کننده» اعتماد ارائه میشوند. این عوامل به زبانی ساده بیان شدهاند و خواننده میتواند به راحتی مصداقهای عینی آن را در روابط شغلی و فردی خود مشاهده کند. همچنین خواننده میتواند با پاسخدهی به چهار فرم خودارزیابی و یا درخواست از دیگران برای پاسخ دادن به آنها و در نهایت با تحلیل پاسخها با استفاده از کلید موجود در کتاب، نقاط قوت و ضعف خود در هر یک از این چهار حوزه بنیادین اعتماد در روابط مختلف فردی و یا کاری را مورد سنجش قرار دهد. یکی از بخشهای جذاب این کتاب، به «گفتوگوهای اعتمادساز» اختصاص دارد. این بخش به بررسی موقعیتهایی که ممکن است در زندگی فردی و شغلی هر یک از ما پدیدار شود میپردازد و به خواننده کمک میکند با بهرهگیری از مدل الفبای اعتماد، گفتوگوهایی را بهمنظور تحکیم و تقویت اعتماد و حتی ترمیم رابطهای که به هر دلیلی، اعتماد در آن خدشه دار شده است، به انجام برساند. این گفتوگوها طیف گستردهای از صحبت با اعضای تیم و نیز رئیس در محل کار و نیز همسر و فرزند نوجوان را شامل میشود. کتاب «اعتماد کارساز است!» در سال گذشته میلادی منتشر و برای نخستین بار توسط «انتشارات دنیای اقتصاد» به فارسی ترجمه و روانه بازار نشر ایران شد. این کتاب در رده کتابهای حوزه «مدیریت» جای گرفته است. با این وجود، دامنه کاربردهای آن فراتر از روابط مرتبط با امور شغلی و رهبری تیمی است و میتوان از مفاهیم ارزشمند مطرح شده در آن برای تقویت انواع مختلفی از روابط انسانی بهره گرفت. مطالعه کتاب «اعتماد کارساز است!» را به همه مدیران و فعالان حوزه کسبوکار که پویایی بنگاه خود را مد نظر دارند و بهطور کلی، همه کسانی که به فکر بهبود روابط انسانی خود با دیگران هستند، توصیه میکنیم.
ارسال نظر