نیاز علم اقتصاد به خداباوری به روایت‌گری نورث

به عقیده گری نورث، اندیشه مدرن گرفتار نوعی دوگانگی چاره ‌ناپذیر است که ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی آن را با دو مفهوم عالَمِ بیرون یا پدیدارها phenomenal realm و عالم درون و غیرقابل شناخت به صورت عینی noumenal realm توضیح داده است. نورث با استفاده از اصطلاحات کانتی در عرصه اقتصاد می‌گوید: کارآیی، یک بحث مربوط به هزینه‌های عینی و قیمت‌ها است یعنی به عالم پدیدارها تعلق دارد، اما اخلاق یک موضوع مربوط به مسوولیت شخصی، ارز‌ش‌ها و کاملا درونی و ذهنی است. حال سوال اینجا است که چگونه می‌توان رابطه میان این دو عالم را به صورت علمی توضیح داد. چگونه ارزش داوری‌های شخصی یا مطلوبیت‌های ذهنی به قیمت‌های عینی تبدیل می‌شوند و این قیمت‌ها حامل چه عینیتی برای افراد با ذائقه‌ها و سلایق مختلف است؟ آرمان آزادی و مسوولیت فردی را چگونه می‌توان با مکانیسم قیمت‌های عینی و کارآیی پیوند داد؟ گَری نورث مدعی است که برای حل معضل دوگانگی مورد اشاره در چارچوب علوم رایج، از جمله علم اقتصاد، هیچ راه حلی متصور نیست. او معتقد است که برای فائق آمدن بر این دوگانگی تنها یک راه وجود دارد و آن اعتقاد به خدا است. زیرا او است که آفریدگار هر دو عالم عینی و ذهنی و دارنده علم تام نسبت به همه مخلوقات است. با تکیه بر احکام الهی است که می‌توان از سردرگمی ارزشداوری‌های ذهنی رهایی یافت.

از علم به معنای معرفت فارغ از ارزشداوری، نمی‌توان اصول اخلاقی استنتاج کرد. از این رو، اگر علم اقتصاد مدعی بی‌طرفی ارزشی و اخلاقی باشد نمی‌تواند هیچ سیاست اقتصادی یا اجتماعی را تجویز کند. راه‌حل مشکل آثار خارجی منفی و هزینه اجتماعی را باید در احکام دینی جست‌وجو کرد. طبق حکم کتاب مقدس (انجیل)، هرکسی زیانی را متوجه دیگری می‌کند موظف است به اندازه آن زیان عینا جبران نماید.

گَری نورث معتقد است که در چارچوب اقتصاد مسیحی می‌توان برای معضلات معرفت‌شناختی چاره‌ناپذیر اندیشه اقتصادی مدرن، راه‌حل یافت. او می‌گوید: اقتصاد مسیحی در آغاز راه است و مانند هر پارادایم علمی جدیدی نیازمند و مترصد اوج گرفتن بحران معرفت‌شناختی در علم رایج و حاکم است. اما آنچه نورث در پایان و ضمیمه کتاب خود درباره «هزینه اجتماعی» کوز، به عنوان راه‌حل مطرح می‌کند در حقیقت ارجاعاتی است به احکامی که در انجیل‌ها آمده است. اقتصاد مسیحی وی صرفا به بیان و تفسیر اصولی اختصاص دارد که در کتاب دینی آمده است و عملا حاوی هیچ‌ بحث نظری و استدلالی جدیدی نیست.

اقتصاد مدرن [از نظر گری نورث] با ارزشداوری‌های انسانی (نظریه ذهنی ارزش) آغاز می‌شود، در حالی که نقطه آغاز اقتصاد مسیحی داوری خداوند است. خداوند مرجع متعالی و نهایی داوری است، او به همه‌چیز آگاه است و داوری او براساس علم کامل صورت می‌گیرد. معیار‌های داوری خداوند، قوانینی است که خود وضع کرده است. چون انسان شبیه خداوند God's image آفریده شده است، قدرت داوری دارد. انسان به عنوان خلیفه (نماینده) خدا در زمین و تاریخ عمل می‌کند.

او دارای علم تام، همانند خدا، نیست، اما به او این قدرت و بنابراین مسوولیت، اعطا شده که به عنوان مخلوق خداوند درباره علم خدا بیندیشد. واضح است که برای خداوند مرز معرفت شناختی عبورناپذیر از ذهنیت به عینیت وجود ندارد. داوری‌های ذهنی وی در عین‌حال عینی است. خداوند بر حسب قوانین عینی خود، داوری‌های انسان‌ها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. نورث تاکید می‌ورزد که داوری‌های انسان‌ها همیشه شخصی (ذهنی) است، اما این امر نافی عینیت آنها از لحاظ علم خداوندی نیست. انسان، درباره هر آنچه می‌اندیشد، می‌گوید و انجام می‌دهد باید به خدا حساب پس دهد، بنابراین، ارزشداوری های وی از لحاظ علم خداوندی، عینی است. منظور نورث این است که غیرقابل مقایسه بودن داوری‌های شخصی انسان‌ها (مطلوبیت و ارزش ذهنی) برای یکدیگر، و سد عبورناپذیر میان عالم درون (ارزش‌ها) و عالم بیرون (قیمت‌های عینی)، ناشی از علم ناقص انسان‌ها است، وگرنه نزد علم الهی چنین مساله‌ای مطرح نیست. بنابراین تنها راه‌حل برای فائق آمدن بر معضل معرفت شناختی اندیشه مدرن (دوگانگی ذهن و عین)، توسل به علم خداوندی است که در قوانین الهی موجود در کتاب مقدس تبلور یافته است.

خلاصه سخن نورث این است که اندیشه انسان‌محور (اومانیستی) مدرن به لحاظ معرفت شناختی دچار مشکل دوگانگی ذهنی- عینی است و این مشکل در چارچوب چنین اندیشه‌ای غیرقابل حل است. از نظر وی، خداوند پیش‌فرض اساسی برای هرگونه علم حقیقی ازجمله علم اقتصادِ معتبر است. شناخت عینی بدون توسل به خداوند و قوانین و احکام وی غیرممکن است. او فایده‌گرایی utilitarianism حاکم بر اندیشه اقتصادی مدرن را از منظر علمی غیرقابل دفاع می‌داند و می‌گوید ادعای بی‌نیازی فایده‌گرایان از اصول ارزشی و اخلاقی، توهمی بیش نیست. او به درستی تاکید می‌ورزد که به صرف تکیه بر فایده‌گرایی نمی‌توان از آزادی و مالکیت خصوصی (نظام بازار آزاد) دفاع استدلالی و عقلی کرد.

از نظر وی، سد عبورناپذیر میان دو دنیای ذهنی و عینی در اندیشه اقتصادی مدرن، هرگونه سیاستگذاری بر مبنای فایده‌گرایی صرف را غیرممکن ساخته است. غیرممکن بودن مقایسه و محاسبه مطلوبیت‌های شخصی، به علت علم محدود ناقص بشری، عملا سدی عبورناپذیر برای اندازه‌گیری هزینه و نفع اجتماعی، به طور عینی و فارغ از ارزشداوری فراهم کرده است. تنها راهنمای حقیقی برای سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی، اصول اخلاقی و ارزشی دینی (مسیحی) است. نورث اقتصاد مسیحی را راه‌حلی علمی و عملی برای معضلات اندیشه اقتصادی مدرن می‌داند.

اما همچنانکه خود اذعان دارد، اقتصاد مسیحی وی برای مسائل درون علمی، راه‌حلی برون علمی ارائه می‌دهد و این آغاز بحث است نه پایان آن.

* این مطلب بخشی از کتاب «اقتصاد به روایت دیگر» نوشته دکتر موسی غنی‌نژاد است که چندی پیش توسط انتشارات دنیای‌اقتصاد منتشر شد.

دوره های مالی و سرمایه گذاری دوره های مدیریت و اقتصاد دوره های ارتباطات و روزنامه نگاری
کتاب های اقتصادی کتاب های مدیریت و بازرگانی کتاب های سیاسی
کتاب های اندیشه و فرهنگ کتاب های کودک و نوجوان کتاب های ادبیات و هنر