در کشور همسایه - ۲۳ اسفند ۹۵
«زینی برکات»، « شب شمار» و «میرامار» نخستین کتابها از مجموعه ادبیات عرب در انتشارات دنیای اقتصاد هستند، سهکتابی که از دریچهای تازه به دنیای ناشناخته و زندگی و زمانه مردمان کشورهای همسایه نگریستهاند.
شبشمار
عالیه یونس نویسنده مصری آمریکایی با رمان «شب شمار» بدل به یکی از چهرههای تابناک ادبیات جهان عرب بهویژه مصر شد. رمانی که میخواهد از انسان عرب بگوید که حالا در غرب زندگی میکند و هیچ کدام از بچههایش از او عربی یاد نگرفتهاند. فاطمه، شخصیت اصلی کتاب شب شمار زنی ۸۵ ساله است، متولد ۱۹۱۹ که بعد از شصت سال زندگی یک روز قبل از حادثه یازده سپتامبر ساکن خانه نوهاش، امیر، شد.
«زینی برکات»، « شب شمار» و «میرامار» نخستین کتابها از مجموعه ادبیات عرب در انتشارات دنیای اقتصاد هستند، سهکتابی که از دریچهای تازه به دنیای ناشناخته و زندگی و زمانه مردمان کشورهای همسایه نگریستهاند.
شبشمار
عالیه یونس نویسنده مصری آمریکایی با رمان «شب شمار» بدل به یکی از چهرههای تابناک ادبیات جهان عرب بهویژه مصر شد. رمانی که میخواهد از انسان عرب بگوید که حالا در غرب زندگی میکند و هیچ کدام از بچههایش از او عربی یاد نگرفتهاند. فاطمه، شخصیت اصلی کتاب شب شمار زنی ۸۵ ساله است، متولد ۱۹۱۹ که بعد از شصت سال زندگی یک روز قبل از حادثه یازده سپتامبر ساکن خانه نوهاش، امیر، شد. زنی از لبنان که میخواهد چند روز دیگر بمیرد. بعد از هزار و یک شب و هزار و یک قصه که این بار او برای شهرزاد میگوید. رمان با بازگشت فاطمه از یک مجلس ختم شروع میشود. تنها جایی که او در این سالها رفت و آمد دارد و با خودش فکر میکند خانه پدریاش در لبنان را به کدام یک از ۱۰ فرزندش ببخشد و چطور در ۹ روز باقی مانده از زندگیاش برای نوهاش همسری پیدا کند.
امیر یک بازیگر دستچندم است که در لس آنجلس زندگی میکند و چیزهایی از زندگی میخواهد که فاطمه جرات فکر کردن به آنها را هم ندارد. حالا به مدد زندگی با مادربزرگش، با بیست و سه خویشاوندش در حد ایمیل معاشرت میکند. جملهای که در ایمیلهایش تکرار میشود، خبر آب و هواست همانطور که آنها که هر روز به فاطمه زنگ میزنند، از آب و هوای شهرشان خبر میدهند. فرزندانی که سرتاسر آمریکا پراکندهاند و به جز یکی، هیچ کدامشان عربی نمیدانند. اما نادیه هم عربی را از پدر و مادرش یاد نگرفته است، با بورسیه و در دانشگاه عربی یاد گرفته و حالا استاد دانشگاه است.
همسر او هم استاد دانشگاه است، الیاس که تمام فکر و ذکرش متحد شدن عرب هاست. او و نادیه دیگر حالا مثل جوانیهایشان کمونیستهای دو آتشه نیستند. اینها تنها سه نفر از شخصیتهای کتاب هستند. شهرزاد میگوید فاطمه باید خانه دیر زیتون را برای نادیه بگذارد و لباس عروسیاش را به دختر کوچکش لنا که هنوز ازدواج نکرده بدهد. شهرزاد در این داستان کم کم جان میگیرد و از یک شخصیت خیالی برای فاطمه تبدیل به شخصیتی فعال میشود. او به جای فاطمه و برای سر در آوردن از زندگی او سوار قالیچه پرندهاش میشود و سراغ بچههای فاطمه میرود. او به دست فاطمه که سال هاست هوس سیگار کرده، سیگار میدهد و از او میخواهد داستانهای جسورانه تری بگوید. داستانهایی از عشق و ازدواجش و کاری میکند که فاطمه خجالت بکشد و سرش را پایین بیندازد.
ارسال نظر