پیشنهاد دارکوب: کتابی برای همه گروههای سنی
عنوان کتاب: قصه رفاقت گربه یونانی و موش مکزیکی
نویسنده: لویس سپولودا
مترجم: محیا کربلایی
میکس گربه دوستداشتنی همراه ماکس در یکی از خانههای شهر مونیخ زندگی میکنند. آنها دو دوست جداییناپذیر هستند، دو دوستی که در شکستها، موفقیتها و بیماریها کنار هم میمانند و با هم بزرگ میشوند. بهزودی پای یک موش هم به آپارتمان ماکس باز میشود و مفهوم رفاقت به معنای مطلق کلمه در آپارتمان کوچک ماکس و میکس معنا پیدا میکند. ماکس از همنشینی گربه و موش درسهایی میآموزد که احتمالا دنیای هر انسانی را دگرگون میکند.
عنوان کتاب: قصه رفاقت گربه یونانی و موش مکزیکی
نویسنده: لویس سپولودا
مترجم: محیا کربلایی
میکس گربه دوستداشتنی همراه ماکس در یکی از خانههای شهر مونیخ زندگی میکنند. آنها دو دوست جداییناپذیر هستند، دو دوستی که در شکستها، موفقیتها و بیماریها کنار هم میمانند و با هم بزرگ میشوند. بهزودی پای یک موش هم به آپارتمان ماکس باز میشود و مفهوم رفاقت به معنای مطلق کلمه در آپارتمان کوچک ماکس و میکس معنا پیدا میکند. ماکس از همنشینی گربه و موش درسهایی میآموزد که احتمالا دنیای هر انسانی را دگرگون میکند. میکس و رفیق تازهاش موش در دنیای انسانها زندگی میکنند، اما در نهایت شیوه تعامل این دو ماکس را تحت تاثیر قرار میدهد. سپولودا در مقدمه این کتاب کوچک از رابطه عمیقش با گربهها نوشته است، از روزی که با یک طالعبین چینی برخورد میکند و او از راز علاقه نویسنده به گربهها پرده برمیدارد. حالا سپولودا چند مجسمه گربه هم دارد که موقع نوشتن این کتاب به آنها نگاه میکرده. از این نویسنده پیشتر رمان کشف بزرگ حلزون با ترجمه محیا کربلایی در مجموعه دارکوب منتشر شده است.
لوییس سپولودا نویسنده، فیلمساز، روزنامهنگار و فعال سیاسی شیلیایی است، او در سال ۱۹۴۹ در شیلی به دنیا آمده اما در بسیاری از نقاط دنیا زندگی کرده است. او میگوید از لحظه تولد که متولد شد سرنوشتی جز نوشتن و نقد کردن در انتظارش نبوده، چون پدر و مادرش از مبارزان ثابتقدم شیلی بودند، برای همین هم بعدها در اوج جوانی به یکی از نزدیکان سالوادور آلنده تبدیل شد. سال ۱۹۶۹، یک بورس تحصیلی پنج ساله برای مطالعات فرهنگی در دانشگاه مسکو گرفت، اما پس از پنج ماه با فضای حاکم بر شوروی کنار نیامد. او تصمیم گرفته بود به دولت دموکراتیک سالوادور آلنده کمک کند و برای همین هم بهعنوان مشاور فرهنگی آلنده دستبهکار شد، او ماموریت داشت در تیراژی وسیع نسخههای ارزانی از مهمترین آثار کلاسیک جهان را در شیلی منتشر کند و به دورافتادهترین جاهای کشور ببرد. علاوه بر این او بهعنوان نماینده دولت با کارخانهها و کارگران در ارتباط بود.
سپولودا همچون بسیاری از روشنفکران شیلیایی از آمدن دولت آلنده سرخوش بود و رویاهای بسیاری برای آبادانی و توسعه فرهنگ در سر داشت، رویاهایی که با سقوط دولت آلنده به دست آمریکا و روی کار آمدن دیکتاتوری ژنرال پینوشه نقش برآب شدند. سپولودا دستگیر و راهی زندان شد و از سال ۱۹۷۳ تا دو سال و نیم بعدش در زندان بود و در نهایت با میانجیگری سازمان عفو بینالملل از زندان آزاد شد و مدتهای طولانی در حصر خانگی بود تا اینکه بالاخره موفق شد از شیلی فرار کند و یکی از قویترین کانونهای مقاومت مهاجران در تبعید را پایهگذاری کرد. سپولودا در سالهای تبعید در حوزه محیط زیست و آگاهیرسانی به دهقانها از هند تا شوروی فعال بود. او سالها در پروژهای محیطزیستی از سوی سازمان یونسکو در جنگلها کار کرده است و در همین دوره هم رمانهایی همچون پیرمردی که داستانهای عاشقانه میخواند، نوشته است. داستانهای سپولودا به شکلی کمالگرایانه در ستایش طبیعت هستند، جهانی در صلح و زندگی بدون وابستگی به تکنولوژی از اصلیترین مولفههای آثار سپولودا است.
ارسال نظر