«زینی برکات»، « شب شمار» و «میرامار» نخستین کتاب‌ها از مجموعه ادبیات عرب در انتشارات دنیای اقتصاد هستند، سه‌کتابی که از دریچه‌ای تازه به دنیای ناشناخته و زندگی و زمانه مردمان کشورهای همسایه نگریسته‌اند.

شب‌شمار

عالیه یونس نویسنده مصری آمریکایی با رمان «شب شمار» بدل به یکی از چهره‌های تابناک ادبیات جهان عرب به‌ویژه مصر شد. رمانی که می‌خواهد از انسان عرب بگوید که حالا در غرب زندگی می‌کند و هیچ کدام از بچه‌هایش از او عربی یاد نگرفته‌اند. فاطمه، شخصیت اصلی کتاب شب شمار زنی ۸۵ ساله است، متولد ۱۹۱۹ که بعد از شصت سال زندگی یک روز قبل از حادثه یازده سپتامبر ساکن خانه نوه‌اش، امیر، شد. زنی از لبنان که می‌خواهد چند روز دیگر بمیرد. بعد از هزار و یک شب و هزار و یک قصه که این بار او برای شهرزاد می‌گوید. رمان با بازگشت فاطمه از یک مجلس ختم شروع می‌شود. تنها جایی که او در این سال‌ها رفت و آمد دارد و با خودش فکر می‌کند خانه پدری‌اش در لبنان را به کدام یک از ۱۰ فرزندش ببخشد و چطور در ۹ روز باقی مانده از زندگی‌اش برای نوه‌اش همسری پیدا کند. امیر یک بازیگر دست‌چندم است که در لس آنجلس زندگی می‌کند و چیزهایی از زندگی می‌خواهد که فاطمه جرات فکر کردن به آنها را هم ندارد. حالا به مدد زندگی با مادربزرگش، با بیست و سه خویشاوندش در حد ایمیل معاشرت می‌کند. جمله‌ای که در ایمیل‌هایش تکرار می‌شود، خبر آب و هواست‌‌ همان‌طور که آنها که هر روز به فاطمه زنگ می‌زنند، از آب و هوای شهرشان خبر می‌دهند.

فرزندانی که سرتاسر آمریکا پراکنده‌اند و به جز یکی، هیچ کدامشان عربی نمی‌دانند. اما نادیه هم عربی را از پدر و مادرش یاد نگرفته است، با بورسیه و در دانشگاه عربی یاد گرفته و حالا استاد دانشگاه است. همسر او هم استاد دانشگاه است، الیاس که تمام فکر و ذکرش متحد شدن عرب هاست. او و نادیه دیگر حالا مثل جوانی‌هایشان کمونیست‌های دو آتشه نیستند. این‌ها تنها سه نفر از شخصیت‌های کتاب هستند. شهرزاد می‌گوید فاطمه باید خانه دیر زیتون را برای نادیه بگذارد و لباس عروسی‌اش را به دختر کوچکش لنا که هنوز ازدواج نکرده بدهد. شهرزاد در این داستان کم کم جان می‌گیرد و از یک شخصیت خیالی برای فاطمه تبدیل به شخصیتی فعال می‌شود. او به جای فاطمه و برای سر در آوردن از زندگی او سوار قالیچه پرنده‌اش می‌شود و سراغ بچه‌های فاطمه می‌رود. او به دست فاطمه که سال هاست هوس سیگار کرده، سیگار می‌دهد و از او می‌خواهد داستان‌های جسورانه تری بگوید. داستان‌هایی از عشق و ازدواجش و کاری می‌کند که فاطمه خجالت بکشد و سرش را پایین بیندازد.

زینی برکات

مصر سال ۹۹۲ هجری، زمانی که جمال الغیطانی داستانش را آغاز می‌کند و شخصیتی خلق می‌کند که آن را می‌توان به بسیاری از شخصیت‌های دوران‌های مختلف کشورهای عربی و به‌طور کلی خاورمیانه نسبت داد. زینی برکات کسی که با آمدنش نظم پیشین شهر را به‌هم می‌ریزد و روح شهر را تغییر می‌دهد. اینجا قاهره است و آن را یک سازمان جاسوسی و شبکه پلیسی بزرگ و حرفه‌ای زیر نظر دارد. زمان، آخرین سال‌های حکومت ممالیک مصر است و فضا، فضای رعب و وحشت و پریشانی که از خط‌های ابتدایی کتاب درک می‌شود. کم کم شخصیت‌ها به میان می‌آیند و گره‌های داستان از‌‌ همان صفحه‌های ابتدایی مشخص می‌شود.

جمال الغیطانی برای نوشتن این رمان به تاریخ مصر بازگشته است و تاریخ دوران ممالیک را به دقت مطالعه کرده است. جایی که او معتقد است با فضای دهه ۶۰ میلادی در مصر و دوران جمال عبدالناصر شبیه است. اما اهمیت این رمان بسیار بیشتر از یک سند تاریخی است. نمونه‌هایی شبیه به رمان زینی برکات تا همین امروز هم ادامه دارند. هر جا و هر زمانی که دیکتاتوری، حرکت‌های عوام‌گرایانه، فضای امنیتی و جاسوسی و بی‌اعتمادی مردم به یکدیگر و هراسشان از حاکمیت وجود دارد، رمان زینی برکات نیز به آن تعلق دارد و زینی کسی است که کم کم با حرکت‌های مردم دوستانه آنها را به خود جلب می‌کند و بعد آدم‌هایی را می‌بینیم که در تفکر او غرق شده‌اند. آنها دیگر خودشان نیستند، تبدیل به آدم‌هایی شده‌اند که سیستم و نظام آنها را ساخته و تربیت کرده است. مهم نیست اگر یک کشور عربی باشد یا در خاورمیانه؛، زینی برکات را در خیلی جا‌ها می‌توان دید.‌‌ همان‌طور که زکریا و سعید و علی ابن الجود تنها شخصیت‌هایی متعلق به قرون گذشته در مصر نیستند.

میرامار و پنج راوی در یک پانسیون تنگ و تاریک

«میرامار» نوشته نجیب محفوظ نویسنده مشهور مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات است. این کتاب را رضا‌عامری از عربی ترجمه کرده است. میرامار نام پانسیونی است که از سوی پیرزنی به نام ماریانا اداره می‌شود و حوادث داستان در آنجا می‌گذرد. چند مسافر در یک پانسیون هر کدام تقریبا به اندازه یک‌پنجم کل رمان فرصت دارند تا از خود و گذشته و رویدادهایی که طی اقامت در میرامار شاهدند بگویند. ترکیب جمع میهمان‌های پانسیون شباهت زیادی به یک جامعه مینیاتوریزه‌شده دارد. یک ژورنالیست پیر، یک ملاک معذب، یک مجری جوان برنامه رادیویی، مسوول مالی یک شرکت نساجی و یک مالباخته بدبین، این جامعه نمادین را تشکیل داده‌اند. به علاوه ماریا صاحب پانسیون و زهره دختر خدمتکار جوانی که از روستا گریخته و به آنجا پناه آورده است، او در تمام روایت‌ها حضوری پررنگ دارد و اغلب مورد تعرض واقع می‌شود، نویسنده رمان را به‌صورت یک بازه زمانی خاص از حضور میهمان‌ها در پانسیون به اجرا می‌گذارد. صحنه نمایش اغلب همان پانسیون است و روایت‌های فردی معمولا با برخورد به یک شب‌نشینی به شباهت‌هایی در توصیف می‌رسند. براساس رمان میرامار فیلمی ساخته شده است به کارگردانی کمال الشیخ که به‌عنوان یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌های سینمای مصر شناخته می‌شود.

دوره های مالی و سرمایه گذاری دوره های مدیریت و اقتصاد دوره های ارتباطات و روزنامه نگاری
کتاب های اقتصادی کتاب های مدیریت و بازرگانی کتاب های سیاسی
کتاب های اندیشه و فرهنگ کتاب های کودک و نوجوان کتاب های ادبیات و هنر