نگرانیهای جدی در حوزه خصوصیسازی فوتبال ایران
فصل دلشوره
گروه ورزش- رسول بهروش: سالها میگذرد از نخستین باری که بر ضرورت خصوصیسازی در فوتبال ایران تاکید شد. در این مدت همیشه شعار واگذاری باشگاههای دولتی به بخش خصوصی مطرح میشد و حالا در لیگ چهاردهم به نظر میرسد این موضوع سر و شکل بسیار جدیتری پیدا کرده است. براساس آنچه مسوولان ذیربط میگویند، دستکم دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در آستانه واگذاری قرار گرفتهاند و حتی ممکن است این اتفاق پیش از پایان سال ۹۳ برای آنها رخ بدهد. با این وجود اما، چنین حادثه مبارکی نه تنها باعث دلگرمی و امیدواری هواداران نشده، بلکه خیلی از آنها را به شدت نگران کرده است.
گروه ورزش- رسول بهروش: سالها میگذرد از نخستین باری که بر ضرورت خصوصیسازی در فوتبال ایران تاکید شد. در این مدت همیشه شعار واگذاری باشگاههای دولتی به بخش خصوصی مطرح میشد و حالا در لیگ چهاردهم به نظر میرسد این موضوع سر و شکل بسیار جدیتری پیدا کرده است. براساس آنچه مسوولان ذیربط میگویند، دستکم دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در آستانه واگذاری قرار گرفتهاند و حتی ممکن است این اتفاق پیش از پایان سال ۹۳ برای آنها رخ بدهد. با این وجود اما، چنین حادثه مبارکی نه تنها باعث دلگرمی و امیدواری هواداران نشده، بلکه خیلی از آنها را به شدت نگران کرده است. تجربههای تلخ
در حال حاضر بزرگترین دلشوره هواداران فوتبال از ناحیه خصوصیسازی، به خاطر تجربههای تلخ قبلی در این زمینه است. نگاهی گذرا به سرنوشت برخی از باشگاههایی که طی سالیان اخیر به شکل خصوصی اداره شدهاند، نشان میدهد این شکل از کار در ایران غالبا به نتیجه دلخواه نمیرسد و در بسیاری از موارد بلاتکلیفی تیم و هوادارانش را به دنبال دارد. شاید بهترین نمونه در این مورد، راهآهن باشد؛ مجموعهای که عدهای از آن به عنوان قدیمیترین باشگاه ورزشی کشور یاد میکنند و این روزها وضعیتی شگفتانگیز و باورنکردنی دارد. راهآهن که از چند سال پیش در اختیار بابک زنجانی قرار گرفته بود، با دستگیری این چهره جنجالی، دچار مشکلات وحشتناکی شد و امروز در نقطهای ایستاده است که هیچکس نمیتواند آینده آن را پیشبینی کند. برای آنکه بدانید در این تیم چه میگذرد، کافی است به یک بخش کوتاه از مصاحبه حجتالاسلام علیپور توجه کنید. رئیس کمیته صیانت سازمان لیگ فوتبال به خبرگزاری تسنیم میگوید: «نگران وضعیت باشگاه راهآهن هستیم و گزارشهایی درباره این باشگاه به ما رسیده است که آنها را بررسی خواهیم کرد. از جمله این گزارشها آن است که باشگاه راهآهن ۸ بازیکن جذب کرده که قرارداد ۵ نفر از آنها ۱۲ هزار تومان است و این موضوعی بسیار عجیب و چالشبرانگیز است.» دیگر باشگاه ایران که در حال حاضر به شکل نسبتا خصوصی اداره میشود، ملوان است؛ تیمی که ماهها است مدیرعامل ندارد، سه مربی عوض کرده، با مشکلات فراوانی دست به گریبان است و به شکل ناامیدکنندهای در قعر جدول ردهبندی قرار دارد. این روزها در مورد پدیده، یکی دیگر از تیمهای حاضر در لیگ چهاردهم که توسط بخش خصوصی اداره میشود هم حرف و حدیثهای فراوانی به گوش میرسد که البته تا زمان روشن شدن موضوع نمیتوان به آن ورود کرد.
فاجعه پرسپولیس
بحث سرنوشت ناگوار باشگاههای خصوصی در فوتبال ایران را همچنان میتوان پی گرفت و به نمونههای پرشماری مثل استیلآذین، داماش، استقلال اهواز و حتی شاهین بوشهر هم اشاره کرد. با این وجود اما، آنچه در لیگ چهاردهم برای پرسپولیس اتفاق افتاد شاید یک روایت موثرتر از این موضوع باشد. در حقیقت وزارت ورزش پیش از شروع مسابقات این فصل اعلام کرد که دیگر قصد هزینه کردن برای باشگاههای پرسپولیس و استقلال را ندارد و تا زمان واگذاری آنها به بخش خصوصی، این دو تیم را در اختیار ارائهدهندگان بهترین پیشنهادها قرار خواهد داد. این اتفاق در مورد پرسپولیس رخ داد. وزارت برای این باشگاه با یک اسپانسر به توافق رسید و هیاتمدیرهای را هم معرفی کرد که دستکم یکی از اعضای آن چهره فعال اقتصادی بود. با این همه در نهایت ظرف چند ماه ارتباط با اسپانسر قطع شد، باشگاه تن به تغییرات پیاپی مدیریتی داد و مهمترین عضو هیاتمدیره نیز راهی زندان اوین شد. همین امروز، یک ماه کامل از بازداشت حمیدرضا سیاسی میگذرد، اما هیچکس نمیداند در پرسپولیس چه خبراست و آینده این باشگاه چه خواهد شد؟ این وسط فقط یک سوال ساده، اما بسیار مهم وجود دارد؛ اینکه اگر چهرهای مثل سیاسی با این همه ابهام، سهام پرسپولیس را به طور قطعی خریده بود چه اتفاقی رخ میداد؟ آیا این تیم هم با میلیونها هوادار به سرنوشت امروز راهآهن دچار میشد؟
پرسشهای بیپاسخ
در فاصلهای کوتاه تا زمان واگذاری سرخابیها، سوالات فراوانی در ذهن هواداران این دو تیم به وجود آمده؛ اینکه اهلیت و شایستگی خریداران محبوبترین باشگاههای ایران را چه کسی تشخیص میدهد و اصلا چه تضمینی وجود دارد که خریدار امروز، فردا هم همین اشتیاق را برای اداره باشگاه داشته باشد؟ یک واقعیت تلخ در مورد فوتبال ایران آن است که در حال حاضر فقدان زیرساختهای کافی و ممکن نبودن وصول واقعی درآمدهایی مثل حق پخش تلویزیونی و فروش اقلام ورزشی، باعث شده این رشته ورزشی سودآوری مورد انتظار را نداشته باشد. در این شرایط شاید بعضا کسانی برای سرمایهگذاری در این حوزه اعلام آمادگی کنند که زیاد نگران بازگشت سرمایه نیستند و دغدغه دخل و خرج ندارند. اتفاقا همین نکته مهم، تعیین اهلیت متقاضیان را دشوار میکند؛ اینکه چطور ممکن است یک سرمایهگذار که اساس کارش بر پایه محاسبه سود و زیان است، بیاعتنا به چنین فاکتور مهمی گام به عرصه فوتبال ایران بگذارد؟ آیا این مساله، شائبه بهرهبرداریهای مضر و جانبی را افزایش نمیدهد؟ آیا در این شرایط شیوههایی مثل واگذاری به صورت سهامی عام و تصمیمگیری مطابق با خواست اکثریت سهامداران نمیتواند ایمنتر باشد؟
ارسال نظر