هزینههای شهرت؛ از آگهیهای سیما تا حضور در ورزش
فوتبال سکوی پرتاب شگفتانگیز!
گروه ورزش، رسول بهروش: حضور چهرههای طالب شهرت در فوتبال به هیچوجه اتفاق جدیدی نیست. خیلی از آنها که طی این سالها به اسم نمایندگان بخش خصوصی وارد این حوزه شدهاند، در حقیقت سودایی غیر از کسب پایگاه اجتماعی بیشتر نداشتهاند. حالا اما شاید زمان آن رسیده باشد که بپرسیم پدیدهای مثل «فوتبال» چه جذابیتهایی دارد که میتواند به این شکل سرمایهگذاران را به سمت خودش جذب کند؟ شاید در درجه اول بحث محبوبیت این رشته ورزشی بین مردم مطرح باشد، اما این همه ماجرا نیست. به نظر میرسد در ایران، فوتبال اساسا ارزانترین ابزار ممکن برای رساندن آدمها به شهرت است.
گروه ورزش، رسول بهروش: حضور چهرههای طالب شهرت در فوتبال به هیچوجه اتفاق جدیدی نیست. خیلی از آنها که طی این سالها به اسم نمایندگان بخش خصوصی وارد این حوزه شدهاند، در حقیقت سودایی غیر از کسب پایگاه اجتماعی بیشتر نداشتهاند. حالا اما شاید زمان آن رسیده باشد که بپرسیم پدیدهای مثل «فوتبال» چه جذابیتهایی دارد که میتواند به این شکل سرمایهگذاران را به سمت خودش جذب کند؟ شاید در درجه اول بحث محبوبیت این رشته ورزشی بین مردم مطرح باشد، اما این همه ماجرا نیست. به نظر میرسد در ایران، فوتبال اساسا ارزانترین ابزار ممکن برای رساندن آدمها به شهرت است. اینجا در حالی با هزینههای چند میلیاردی یا گاهی چندصد میلیون تومانی میتوان در سطح ملی مطرح شد که این پول هرگز در هیچ حوزه دیگری نمیتواند چنین دستاوردی را برای صاحبان سرمایه به همراه بیاورد. امروز همه جا حرف از حمیدرضا سیاسی است؛ اما آیا کسی میداند او یا دوستانش با پولی که تاکنون در پرسپولیس خرج کردهاند، به چه شکل دیگری میتوانستند یک هزارم این شهرت را برای خودشان دستوپا کنند؟
آبراموویچهای روزافزون!
برای کسانی که با اصول تجارت آشنا هستند، همیشه محاسبه سود و زیان حرف اول را میزند. آنها اغلب به این فکر میکنند که در ازای چقدر هزینه، چه چیزی را با چه کیفیتی میتوانند به دست بیاورند. بنابراین هیچ چیز عجیبی نیست که هر روز سروکله آبراموویچهای جدید در فوتبال ایران پیدا شود؛ سرمایهگذارانی که کوتاهترین و البته مطمئنترین راه ممکن را برای کسب شهرت پیدا کردهاند و سعی میکنند از دنیای توپ گرد، به سمت آیندهای بهتر پل بزنند. کسانی که به فوتبال میآیند، قبل از ورودشان به این حوزه افراد سرشناسی نیستند، اما بعد از مدتی فعالیت تبدیل به چهرههایی معتبر در سطح کشور میشوند که همین اعتبار میتواند برایشان موقعیتهای اقتصادی بهتری فراهم بیاورد. در همین راستا حسن زمانی مسوول کمیته چهار نفره مجلس که بر روند واگذاری پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی نظارت میکند، در گفتوگو با روزنامه ورزشی نود میگوید: «همین حالا در شرایطی که هنوز بحث واگذاری استقلال و پرسپولیس عملیاتی نشده بیش از ۱۰ نفر برای خرید این دو باشگاه ابراز تمایل کردهاند. استقلال و پرسپولیس مثل الماسی هستند که باید تراش بخورند تا رنگ و جلا پیدا کنند و عیارشان مشخص شود.» واضح است که این مشتریها به چه چیزی فکر میکنند. آنها میدانند که در اختیار گرفتن این دو باشگاه محبوب، به منزله کسب تسلط بر بخش اعظمی از رسانههای دیداری، شنیداری ونوشتاری کشور است؛ آنچه ارزش اقتصادیاش را شاید اصلا نتوان تخمین زد!
از اطلسمال تا «سیاسی» تیوی!
این روزها خیلی سخت میشود شبکههای تلویزیونی را بالا و پایین کرد، بیآنکه حداقل در یک کانال، گزارش یا مصاحبهای در مورد حمیدرضا سیاسی در حال پخش نباشد. همینطور خیلی دشوار میتوان از کنار پیشخوان روزنامهفروشیها گذشت و تصویری از رئیس هیاتمدیره پرسپولیس ندید. او حالا یکی از خبرسازترین چهرههای کشور است و البته گام در مسیری گذاشته که پیشتر امثال حسین هدایتی و علی شفیعزاده آن را پیموده بودند. اصلا شاید به همین خاطر هم باشد که یکی مثل هدایتی نتوانسته چنین رقیبی را تحمل کند. مالک باشگاه استیلآذین در مصاحبه مرداد ماهش با سایت «ورزش سه» میگوید: «من همینجا اعلام میکنم حاضرم دو میلیارد تومان بالاتر از اسپانسر پرسپولیس به باشگاه پرداخت کنم.» هدایتی خودش قبلا طعم حضور در ویترین فوتبال ایران را چشیده و بنابراین به خوبی میداند این مساله چقدر میتواند ارزشمند باشد. در طول تعطیلات نوروزی، مجتمع اداری- تجاری اطلسمال میلیاردها تومان خرج کرد تا اسم و عنوانش تنها برای کمتر از ۲۰ شب در بخشی از یک سریال شبانگاهی تکرار شود و این تازه در حالی بود که هرگز نامی از سهامداران و مالکان آن به میان نیامد. حالا منصفانه قضاوت کنید؛ بهای حقیقی حضور طولانیمدت و مستمر یکی مثل حمیدرضا سیاسی در تلویزیون و مطبوعات، چقدر باید باشد؟ گفته میشود اسپانسر پرسپولیس قراردادی ۳۰ میلیارد تومانی را برای در اختیار گرفتن برند این باشگاه با وزارت ورزش و جوانان منعقد کرده است. حساب کنید و ببینید این حجم از تبلیغات در ازای چنین مبلغی، چقدر مقرون به صرفه است!
فرار از دقیقههای ۲۰۰ میلیونی!
بعد از تغییر و تحولات پرسپولیس، تریبون برنامه نود برای دقایقی بسیار طولانی در اختیار رئیس هیاتمدیره این باشگاه قرار گرفت تا او در مورد آنچه رخ داده توضیح بدهد. این فرصت چنان مبسوط و چشمگیر بود که حمیدرضا سیاسی توانست ضمن تشریح مسائل جاری در پرسپولیس، پیرامون خودش هم حرف بزند، از شرایط شغلیاش سخن بگوید و حتی سوابق دوران جنگش را یادآوری کند. این یک مجال رویایی برای تبلیغ در یکی از پربینندهترین برنامههای تاریخ تلویزیون است. سیاسی که حتی یک لحظه هم سابقه حضور در ورزش قهرمانی را ندارد، در حالی از رهگذر عضویت در هیاتمدیره پرسپولیس توانست مرغوبترین تایم تلویزیون ایران را در اختیار بگیرد که اگر قرار بود بهعنوان یک شهروند عادی از چنین امتیازی بهرهمند شود، باید هزینهای افسانهای و باورنکردنی میپرداخت.
فروردین ماه سال جاری خبرگزاری «ایلنا» گزارشی را در مورد تعرفه آگهیها در تلویزیون ایران منتشر کرد که در نوع خودش جالب بود. در این گزارش ادعا شده است برای یک دقیقه آگهی در تلویزیون ایران، به طور متوسط حدود ۵۱ میلیون تومان باید هزینه شود که این رقم در مورد زمانها و شبکههای پرمخاطب حتی به دقیقهای ۲۱۰ میلیون تومان هم میرسد. بر این اساس اگر مثلا سیاسی، هدایتی یا دیگر سرمایهگذارانی از این قبیل بخواهند ۲۰ دقیقه حوالی برنامه نود روی آنتن باشند، فقط برای همین یک قلم حداقل باید چهار میلیارد تومان هزینه کنند. حالا فکرش را بکنید سرمایهگذاران بخش خصوصی، پرسپولیس و استقلال را برای یک سال با هزینههایی حدود ۲۰ و ۳۰ میلیارد تومان در اختیار گرفتهاند و حالا آزاد هستند که هر چقدر دوست دارند در رسانهها جولان بدهند، بدون اینکه برایشان صورتحسابی فرستاده شود. آیا ایمنتر و ارزانتر از فوتبال، هیچ دستگاهی برای تبلیغ افراد در ایران میتواند وجود داشته باشد؟
ارسال نظر