آجورلو:هیچ دولتمردی حاضر نیست استقلال و پیروزی را واگذار کند

می‌خواهم با شجاعت حرف بزنم، امیدوارم شجاعت انعکاسش هم باشد. من فکر می‌کنم نگاه مسوولان اجرایی کشور در گذشته تا به امروز به ورزش یک نگاه مثبت نبوده و در واقع ورزش را یک امر جانبی قلمداد کردند و آنهایی هم که ورزش را به کار گرفته‌اند به عنوان یک کالا و ابزار و وسیله سیاسی به آن نگاه کرده‌اند. متاسفانه کسانی را در ورزش مشغول کردیم که شاید نگاه آنها به یک پست و جایگاه دیگری بود - پست دیگری که به آن دست نیافتند - و به این علت که آنها در دولت‌های گذشته به کار گرفته شدند در بحث ورزش جا داده شدند. با نگاه اجماع کارشناسان ورزش هم این بحث امکان‌پذیر نشد و یک مدیریت آمرانه و از بالا به پایین (که مدیریت آمریکایی است) بر ورزش حاکم شده و نتوانستیم از نگاه کارشناسان استفاده کنیم. امام (ره) در سال ۵۹ ـ ۶۰ فرمودند کار مردم را به خودشان واگذار کنید. حالا چطور ما بعد از ۳۰ سال هنوز کاری را که مردم می‌توانستند انجام دهند، به آنها واگذار نکردیم؟!

در زمان مهرعلیزاده دو، سه سال وقت کشور با سرمایه بیت‌المال صرف طرح جامع شد تا طرح جامع روی میز مدیریتی کشور قرار بگیرد و آن را اجرا کند. نظر من این است که طرح جامع‌ ترجمه‌ای از یک طرح خارجی است که بومی‌سازی شده، نمی‌شود گفت که این طرح به درد ما نمی‌خورد. علوم ترجمه شده در دنیا برای ما قابل استفاده است و می‌توان به طرح جامع رای قطعی داد. در طرح جامع چهار پایه پیش‌بینی شده است. در این طرح مسوول ورزش حرفه‌ای بنگاه اقتصادی است. در گذشته (دهه اول) یا دانایی نداشتیم یا اگر داشتیم شرایط اجرایش را نداشتیم. اما حالا به دانایی لزوم خصوصی‌سازی رسیده‌ایم، پس چرا به آن عمل نمی‌کنیم؟ ما باید بپذیریم که طرح جامع را اجرا کرده و طبق رکن چهارم بحث ورزش حرفه‌ای را به افرادی بدهیم که توانایی اداره آن را دارند.

سپردن ورزش به دست بخش خصوصی چند بار در کشور اتفاق افتاد و ما نتوانستیم آن را با موفقیت پشت سر بگذاریم؛ به عنوان مثال فردی به نام مداحی پولی را به ورزش آورده و باشگاه بهمن را تاسیس کرد؛ اما بعد از مدتی ورشکسته شد و به امارات فرار کرد. در باشگاه استقلال اهواز هم یک فرد دلسوز از مردم خوزستانی به فوتبال آمد اما باز هم ورشکسته شده و حالا در امارات زندگی می‌کند.

طبق رکن چهارم طرح جامع، باید دولت لوایحی را به مجلس فرستاده، مجلس تصویب می‌کرد و به صورت قانون در کشور نهادینه می‌شد و سرمایه‌گذار وقتی به این عرصه می‌آمد سرمایه خودش را بر باد رفته نمی‌دید. ما هنوز به صورت یک رفتار دولتی حمایتگر ورزش حرفه‌ای نشده‌ایم. متاسفانه روند ورزش از مجرای قانونی طی نشد و هنوز بخش خصوصی که مایل به سرمایه‌گذاری در ورزش است نمی‌داند با چه قانون و ضوابطی باید این کار را انجام دهد. یک کندی در مدیریت ورزش کشور رخ داد. خصوصی‌سازی به عنوان یک اولویت موضوعیت نداشت و مورد توجه قرار نگرفت. در این ۳۰ سال انقلاب هیچ دولتمردی حاضر نبوده استقلال و پیروزی را به کسی بدهد. آنها می‌خواهند این دو تیم را در اختیار داشته و از آن استفاده ابزاری ببرند. اگر به دنبال فوت کوزه‌گری هستیم باید گفت که لازم است مسوولان ورزش کشور بپذیرند که متولی ورزش‌اند نه متصدی ورزش؛ یعنی اینکه اگر ورزش فوتبال در ایران معنی‌دار است تیم های صنعت نفت آبادان، ملوان، ابومسلم و برق هم که هوادار دارند حقی کمتر از یک تیم پایتخت‌نشین ندارند. مدیریت ورزش کشور مسوول و متولی ورزش کشور در بخش حرفه‌ای است و باید برای همه به طور یکسان دلسوزی می‌کند.

همیشه نزدیک‌ترین افراد دولت رییس مجمع پیروزی و استقلال شده‌اند. در یکی دو سال گذشته باشگاه‌های استقلال و پیروزی هیچ گاه دغدغه پول نداشته‌اند. این پولی که به این باشگاه‌ها تزریق می‌شود از کجا می‌آید؟ اگر از بودجه سازمان تربیت بدنی است- که مجلس آن را مصوب کرده است- در کجا آمده که این پول را به استقلال و پیروزی بدهید. چند وقت پیش انصاری‌فرد گفت ما ۱۱ ـ ۱۲میلیارد هزینه کردیم که ۸میلیارد را خودم آوردم. این پول را از کجا آورده است، کدام سرمایه‌گذار به او کمک کرده؟ کدام مرجع خصوصی اسپانسر ایشان شده است؟ ما می‌پذیریم که حداقل هزینه استقلال و پیروزی حداقل ۱۰میلیارد است. این ۱۰میلیارد در کجای بودجه این کشور وجود داشته که امروز به این دو تیم تزریق می‌شود؟ چرا امروز بازیکنان ابومسلم خراسان و تماشاچیان این تیم (وقتی ۵ گل از استقلال می‌خورند) گریه می‌کنند؛ اما متولیان ورزش گریه نمی‌کنند، دلسوزی نمی‌کنند و خوشحالند از این که استقلال ۵ گل به این تیم زده است؟ امروز دولت در یک طرف قرار گرفته ـ در سمت تیم استقلال و پیروزی ـ و مردم در یک طرف! هرگاه استقلال و پیروزی می‌برند دولت،‌ دولتمردان و افراد نزدیک به دولت برده‌اند و هرگاه باختند مردم باختند و گریه کردند. آیا این تولی ورزش کشور است یا تصدی آن؟

چرا باشگاه پاس باید به همدان منتقل شود. با کدام قانون حرفه‌ای شما تصویب کردید؟! مگر هیات تهران مجوز این کار را داده است؟ یا مثلا چرا باید صبا باتری به قم برود و پشت درهای بسته قرار بگیرد؟ آیا این فوتبال حرفه‌ای است؟ شبانه بدون رعایت قانون یک اتفاق بزرگ را در کشور رقم زدیم و صدای کسی درنیامد و بیت‌المال مسلمین که حوزه تصمیم آن هم در اختیار دولت نیست ـ دولت می‌تواند امکان خود را به صورت هبه واگذار کند ـ امکان نیروی مسلح در اختیار مقام معظم رهبری است. چگونه بدون اجازه رهبری و رضایت رییس هیات فوتبال تهران شبانه و بدون رعایت مقررات، چیزی را که متعلق به شهربانی بوده، ۵۰ سال سابقه داشته و حدودا ۱۰ ـ ۱۵میلیارد تومان قیمت دارد به همدان واگذار کردیم.

در ۱۰ سال اول انقلاب ما دانایی نداشتیم، اما حالا ۳۰ سال گذشته است. امروز آمریکایی‌ها و صدام کجا هستند که ما بخواهیم تقصیر را گردن آنها بیندازیم.

رییس‌جمهور گفت که باشگاه‌های استقلال و پیروزی خصوصی شوند و علی‌آبادی هم قبل از انتخابات قول داد که قبل از شروع لیگ این اتفاق خواهد افتاد. برای اینکه استقلال و پیروزی خصوصی شده و وارد بورس شوند اول باید درآمد باشگاه نشان دهد که سودآور است، اما حالا حساب‌های باشگاه شفاف نیست؛ به عنوان مثال ما چرا باشگاه مردمی ابومسلم را به بخش خصوصی دادیم. حساب مالی شفاف ابومسلم کجاست؟ آیا حالا می‌دانیم که باشگاه ابومسلم سودآور است که بتوانیم سهام آن را به مردم ورزش‌دوست خراسان بدهیم؟