فوتبال بی «سر» شد

امیرمنصور رنجبرنیا

اولین ساعات روز ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۹ برای فوتبال‌دوستان سراسر جهان خبر بدی به همراه داشت. بالاخره سرطان پس از چند سال استاد را با خود برد. مرد بزرگی که فوتبال نه تنها بریتانیا بلکه تمام اروپا به او مدیون است. شاید هم اکنون غمگین‌ترین شاگرد سربابی رابسون، ژوزه مورینیو باشد که بزرگترین دستاورد سال‌های مربیگری استاد است. سوت آغاز

سر رابرت ویلیام رابسون ملقب به بابی رابسون، متولد ۱۸ فوریه ۱۹۳۳ در روستای سکریستون منطقه کانتی دورهام چشم به‌این دنیا گشود. به عنوان یک پسر بچه از دیدن بازی‌های نیوکسل یونایتد همراه با پدر در ورزشگاه سنت جیمزپارک لذت می‌برد و با رویای بازی در کنار قهرمانان زمان کودکی «جکی میلبرن» و «لن شکلتون» - فورواردهای آن زمان نیوکسل - بزرگ می‌شود. زمان مدرسه بابی کوچک از هر فرصتی برای بازی فوتبال استفاده می‌کرد. در یازده سالگی به تیم نوجوانان باشگاه محل زندگی یعنی لانگلی پارک پیوست. در پانزده سالگی در تیم زیر۱۸ سال لانگلی پارک ‌درخشید. هفده ساله بود که در ماه مه ۱۹۵۰ به باشگاه فولام می‌پیوندد و به عنوان یک بازیکن کناری تهاجمی‌ بازی می‌کند. مارس ۱۹۵۶ برای وست بروموویچ آلبیون امضا می‌کند. همراه با راه راه پوشان در ۲۵۷ بازی ۶۱ گل به ثمر رساند و موفق شد به تیم ملی انگلستان بپیوندد. بیست بازی ملی حاصل کار رابسون به عنوان ‌هافبک بود. در ۱۹۶۲ به فولام بازمی‌گردد و تا ۱۹۶۷ برای کریون کاتیج - ورزشگاه فولام - توپ می‌زند.

آغاز مربیگری

نخستین تجربه رسمی‌رابسون به عنوان مربی در برابرمکسفیلد تاون اتفاق می‌افتد. در ژانویه ۱۹۶۸ قرارداد مربیگری با فولام امضا می‌کند. آغاز کار او چندان خوش یمن نبود. در ۲۴ بازی، ۱۶ امتیاز به دست می‌آورند، ولی نمی‌تواند فولام را در دسته دوم نگه دارد و مجبور می‌شود استعفا دهد البته برخی معتقدند که وی اخراج شده بود! ۱۹۶۹ سالی است که رابسون شهرت خود را به عنوان مربی بزرگ از‌ایپسویچ تاون شروع می‌کند. چهارفصل متوسط را با‌ایپسویچ می‌گذراند، ولی در سال ۱۹۷۳ موفق می‌شود به مقام چهارم لیگ دسته اول انگلستان برسد و قهرمانی جام اتحادیه را به ارمغان بیاورد. ۱۳ سال رویایی با‌ایپسویچ تاون و مبدل کردن‌این تیم ضعیف به یکی از مدعیان لیگ انگلیس، اعتبار بزرگی برای رابسون بوجود آورد. تیم او طی ۹ سال پایین‌ترین مقامی ‌که بدست آورد، ششمی‌بود و با بدشانسی تمام در دو سال پشت سرهم یعنی ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ به مقام نایب قهرمانی لیگ دست پیدا کرد. از دیگر افتخارات سربابی رابسون در‌ایپسویچ تاون می‌توان از قهرمانی جام حذفی به سال ۱۹۷۸، قهرمانی جام یوفا در سال ۱۹۸۱ و چند مقام دیگر یاد کرد.

دوران تیم ملی انگلیس

موفقیت‌های جالب توجه رابسون همراه با تیم کوچک‌ایپسویچ، مقامات اتحادیه فوتبال انگلستان را مجاب کرد تا مربیگری تیم ملی را به وی پیشنهاد کنند. همین حادثه کافی بود تا قرارداد تمدید ۱۰ ساله مربیگری در‌ایپسویچ را رد کند و چالش جدیدی را درپیش بگیرد. هفتم جولای ۱۹۸۲ فقط دو روز پس از حذف انگلستان از جام جهانی، جانشین ران گرین وود می‌شود. در اولین تجربه مربیگری ملی، کوین کیگان افسانه‌ای را کنار می‌گذارد که با اعتراضات زیادی روبه‌رو می‌شود. در ۲۸ بازی ملی فقط یک باخت در کارنامه اش دیده می‌شود. همان باخت که مقابل دانمارک است باعث نرسیدن انگلستان به جام ملت‌های اروپای ۱۹۸۴ می‌شود! تحت فشار شدید رسانه‌ها و افکار عمومی‌ قرار می‌گیرد تا با استعفای وی، برایان کلاف مربی موفق آن زمان ناتینگهام فارست جای او را بگیرد. اما استعفای رابسون از سوی اتحادیه فوتبال مورد قبول قرار نمی‌گیرد.

پس تیم ملی را به جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک رهنمون می‌کند. بدشانسی او مصدومیت بهترین بازیکن و کاپیتان تیم یعنی برایان رابسون شماره هفت افسانه‌ای منچستریونایتد و انگلیس است که باعث تغییر تاکتیکی کل تیم می‌شود. با این وجود انگلستان عالی در جام جهانی بازی می‌کند، ولی دست خدا آنان را از جام خارج کرد یعنی بازی تاریخی با آرژانتین و نابغه‌ای به نام مارادونا که یک گل با دریبل شش نفر وگل دیگری با دست که به «دست خدا» معروف شد به ثمر می‌رساند! سربابی رابسون در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی گفت: «این دست خدا نبود بلکه دست یک آدم متقلب بود. خداوند هرگز چنین نمی‌کند. مارادونا با‌این حرکت شیادانه‌اش برای همیشه از چشم من افتاد»، شاید هم‌اکنون پس از فوت رابسون، دیه گو مارادونا به همین جملات فکر می‌کند! یورو۸۸ با حذف انگلیس در دور گروهی رقابت‌ها خاطره تلخی برای رابسون به جای می‌گذارد. جام جهانی ۱۹۹۰‌ایتالیا برای تیم ملی با مصدومیت مجدد کاپیتان برایان رابسون آغاز می‌شود و سربابی تصمیم می‌گیرد با کنار گذاشتن سیستم

۲-۴-۴ سنتی از سوئیپر در تیمش استفاده کند. تیم ملی انگلستان با قدرت تا نیمه نهایی صعود می‌کند، ولی بازهم با بدشانسی تمام در بازی با آلمان در حین شایستگی با ضربات پنالتی بازنده شده و از رسیدن به فینال بازمی‌ماند. مقام چهارمی‌جهان، پایان سربابی رابسون در تیم ملی است.

تجربه‌های خارج از بریتانیا

پس از کناره‌گیری از تیم ملی به هلند می‌رود و با‌ایندهوون تجربه جدیدی را می‌آزماید. شخصیت منظم رابسون و اعتقاد به دیسیپلین محکم به مذاق برخی از بازیکنان تنبل و بی نظم تیم هلندی خوش نمی‌آمد. یکی از بازیکنانی که در‌ایندهوون بارها موجب خشم رابسون شده بود، روماریو ستاره برزیلی تیم بود! سال‌های ۱۹۹۱و۱۹۹۲ همراه با تیم خود، قهرمان باشگاه‌های هلند شد. جولای ۱۹۹۲ راه پرتغال را در پیش گرفت و به اسپورتینگ لیسبون ملحق شد و‌این همان زمانی است که برای نخستین بار با ژوزه مورینیوی جوان به عنوان مترجم و دستیارش آشنا می‌شود. در دسامبر ۱۹۹۳ پس از‌اینکه اسپورتینگ را بعد از ۱۵ سال دوری از صدر جدول لیگ، به مقام سوم رساند با اختلاف نظری که درباره نقل وانتقالات با مدیر باشگاه داشت از سمتش عزل شد.

رقیبان اسپورتینگ یعنی پورتو بی‌درنگ رابسون را جذب کرده و مورینیو نیز به مقام دستیاری وی منصوب گردید. همراه پورتو جام حذفی۹۴ و قهرمانی لیگ در سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۵ را بدست آورد. تابستان ۹۶ یک تماس تلفنی از خوان گاسپارت جانشین رییس وقت بارسلونا و لوییس فیگو کاپیتان تیم کافی بود تا سربابی رابسون به سوی کاتالان پرواز کند و باز مورینیو را با خود به بارسا می‌برد. او رونالدوی برزیلی را با ۵/۱۹میلیون دلار به نوکمپ می‌آورد. فصل ۷-۹۶ به عنوان مربی سال اروپا برگزیده می‌شود. در همان زمان همراه با بارسلونا جام حذفی، سوپرجام اسپانیا و جام برندگان اروپا را فتح می‌کند. فصل بعد بعنوان مدیرفنی بارسا بر کار لوییس فن گال هلندی نظارت می‌کند. طاقت نمی‌آورد، دوباره مربی می‌شود و سال ۱۹۹۸ با قراردادی یکساله، مجددا به پی اس وی‌ایندهوون می‌پیوندد. تیم هلندی در لیگ سوم می‌شود، ولی در رقابت‌های قهرمانی اروپا تا نیمه نهایی صعود می‌کند.

بازگشت به وطن

بازگشت به انگلستان همراه با پستی مهم در اتحادیه فوتبال بود. البته زیاد طولی نکشید که برای جانشینی رود گولیت در مقام سرمربیگری نیوکسل یونایتد مجبور به استعفا شد. آخر رویای زمان کودکی او را صدا می‌زد... سنت جیمزپارک...! سپتامبر ۱۹۹۹ تاریخ رسیدن به نیوکسل بود. و چه زیباست که اولین مربیگری در سنت جیمزپارک با پیروزی هشت بر صفر برابر شفیلد ونزدی مصادف شود! طی حدود پنج سال مربیگری تا اوت ۲۰۰۴ برای زاغ‌ها، مقام‌های نسبتا متوسط بالای جدول لیگ برتر را بدست می‌آورد، ولی جام قهرمانی مهمی ‌را کسب نمی‌کند. در سال ۲۰۰۶ به سمت مشاور عالی تیم ملی‌ایرلند جنوبی انتخاب می‌شود و تا یورو ۲۰۰۸ در ‌این مقام باقی می‌ماند.

پایان یک افسانه

سربابی رابسون، دو سال اخیر را به شدت با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد و دائم تحت شیمی‌درمانی قرار داشت. وی به سال ۱۹۹۱ از بیماری خود باخبر شد و در نهایت امید و شجاعت ۱۸ سال با مرگ مبارزه کرد. وی حتی در سال ۱۹۹۵ مجبور شد چندماهی را دور از تیم پورتو به معالجه تومور بدخیم سرطانی خود بپردازد. تمام کسانی که با وی کار کردند از بزرگی شخصیت و روحیه منحصربه فرد او تعریف می‌کنند. مردی که نظم، انضباط و عزم راسخ را سرلوحه کارهایش قرارداده بود و به راستی که زندگی او برای تمام جهان فوتبال یک الگوی بزرگ و خود وی استادی بی‌بدیل بود.