«دنیای اقتصاد» معضلات عدم استقلال مالی باشگاهها را بررسی میکند- بخش پایانی: پخش تلویزیونی
نجاتبخش مثل پیامهای بازرگانی!
دنیای اقتصاد: گرفتاریهای اقتصادی کمر باشگاههای فوتبال در ایران را شکسته است. بخش قابلتوجهی از این مساله ناشی از ساختارهای غلطی است که بعضا خارج از حوزه ورزش هم قرار دارند و اصلاحشان به این راحتیها ممکن نیست. با این وجود حتی در همین ساختار معیوب و ناقص هم با برخی تدابیر میتوان کمکهای اساسی به باشگاهها کرد و آنها را نجات داد. یک مشکل بزرگ در این شرایط، عدم التزام دستگاههای مدیریتی به اصل استقلال مالی باشگاهها است. در همین راستا در دو شماره گذشته به مشکلات ناشی از عدم واگذاری حق تبلیغات محیطی و امتیاز بلیتفروشی به باشگاهها پرداختیم و حالا در سومین و آخرین بخش این گزارش، درد کهنه حق پخش تلویزیونی را البته از زاویهای نو زیر ذرهبین خواهیم برد.
دنیای اقتصاد: گرفتاریهای اقتصادی کمر باشگاههای فوتبال در ایران را شکسته است. بخش قابلتوجهی از این مساله ناشی از ساختارهای غلطی است که بعضا خارج از حوزه ورزش هم قرار دارند و اصلاحشان به این راحتیها ممکن نیست. با این وجود حتی در همین ساختار معیوب و ناقص هم با برخی تدابیر میتوان کمکهای اساسی به باشگاهها کرد و آنها را نجات داد. یک مشکل بزرگ در این شرایط، عدم التزام دستگاههای مدیریتی به اصل استقلال مالی باشگاهها است. در همین راستا در دو شماره گذشته به مشکلات ناشی از عدم واگذاری حق تبلیغات محیطی و امتیاز بلیتفروشی به باشگاهها پرداختیم و حالا در سومین و آخرین بخش این گزارش، درد کهنه حق پخش تلویزیونی را البته از زاویهای نو زیر ذرهبین خواهیم برد.
نشد و نمیشود
بهطور کلی صداوسیمای ایران هرگز علاقهای به پرداخت حق پخش تلویزیونی به فدراسیون فوتبال نداشته و این اصل از معدود اصول اساسی سازمان بوده که در دوران مدیران مختلف هم تغییر نکرده است! فوتبال حرفهای همه جای دنیا یک پکیج پرهزینه است که برای برقراری تعادل بین دخل و خرج آن باید منابع درآمدی را به شکل حداکثری محقق کرد. در بسیاری از معتبرترین لیگهای دنیا حق پخش تلویزیونی چیزی بین ۵۰ تا ۷۰درصد هزینههای باشگاهها را جبران میکند و برای بخش باقیمانده نیز دهها شیوه مجاز درآمدزایی وجود دارد. در ایران اما علاوه بر آنکه خیلی از آن دهها راه مثل کپیرایت فروش پوشاک مسدود هستند، خبری از حق پخش تلویزیونی هم نیست و به این ترتیب تصدیق میکنید که باشگاهها برای زنده ماندن با چه مصائب بزرگی دست به گریبان هستند. در این میان اواخر دوران ریاست عزتالله ضرغامی در سازمان صداوسیما، فدراسیون فوتبال سرانجام توانست قراردادی برای دریافت حق پخش تلویزیونی منعقد کند؛ قراردادی که در طول سه سال از ۱۳ تا ۱۷میلیارد تومان پول به فدراسیون تزریق میکرد. این عدد اگرچه اصلا عادلانه نبود و شاید حتی ۱/ ۰ارزش واقعی حق پخش تلویزیونی قلمداد میشد، اما به هر حال آغاز به رسمیت شناختن یک «حق» بود که در آینده میتوانست به استانداردها نزدیک شود. با این وجود در آخرین ماههای ریاست ضرغامی، فدراسیون فوتبال از تمدید این قرارداد با همان روند رشد قبلی خودداری کرد. آنها تصور کردند با تغییر رئیس صداوسیما امکان وصول مبلغی به مراتب بالاتر فراهم خواهد شد، اما همه چیز ۱۸۰درجه برعکس شد. با حضور سرافراز در جامجم، سازمان بهطور کامل از پرداخت حق پخش سر باز زد و پرداخت چنین مبلغی را غیرقانونی تلقی کرد! بعد از ماهها چانهزنی و ساعتها مذاکره، سازمان در نهایت پذیرفت در ازای پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال، امتیاز استفاده از «آیپیتیوی» یا پخش اینترنتی مسابقات را به فدراسیون فوتبال اعطا کند؛ سیستمی که در نهایت به کار نیامد و عملا چیزی دست فوتبال را نگرفت. حتی تغییر بعدی در راس هرم سازمان صداوسیما و حضور علیعسگری که خودش از مسببان خرید دوربین عنکبوتی در ورزشگاه آزادی بود هم کمکی به فوتبال نکرد تا حق پخش تلویزیونی عملا منتفی شود.
کاری که الان میتوان کرد
در حال حاضر با توجه به عدم همکاری صداوسیما و مشکلات قانونی که وجود دارد، شاید تنها راه موجود برای استیفای حق فوتبال، تلاش برای دریافت درآمد بخشی از آگهیهای پخششده پیش از مسابقات فوتبال باشد. از قرار معلوم درآمد ناشی از پخش آگهیها مستقیما به صداوسیما تعلق نمیگیرد و ابتدا وارد خزانه دولت میشود. به این ترتیب پای دولت هم به این معادله باز میشود و با تغییر طرف مذاکره، امکان تازهای برای موفقیت فدراسیون و باشگاهها بهدست میآید. کافی است شرایطی فراهم شود که هر باشگاهی بتواند مثلا درآمد ناشی از سه تا پنج دقیقه از آگهیهای پخش شده پیش از مسابقه مربوط به خودش را در اختیار بگیرد. به این ترتیب تیمهایی که هواداران بیشتری دارند و قبل از مسابقاتشان آگهیهای بیشتر و گرانتری پخش میشود، طبعا درآمد بالاتری هم خواهند داشت. سایر تیمها هم به نسبت حجم اهمیت و محبوبیتشان میتوانند از این موهبت برخوردار شوند. مثلا اگر بازی تیمی فقط از شبکه استانی پخش میشود، آن تیم صرفا میتواند درآمد آگهیهای پخش شده از شبکه استانی که تعرفه پایینتری دارد را تصاحب کند. با این حال اگر همان تیم توانست حضوری قوی در مسابقات داشته باشد و کاری کند که بازیهایش از شبکههای سراسری روی آنتن برود (شبیه اتفاقی که دو فصل پیش برای استقلال خوزستان رخ داد)، طبعا نرخ آگهیهایش هم بیشتر میشود و درآمد بالاتری بهدست میآورد. این شیوه علاوه بر آنکه صداوسیما را از پرداخت مستقیم پول معاف میکند، باعث میشود منابع مالی ناشی از حقپخش براساس محبوبیت و توانایی باشگاهها در اختیار آنها قرار بگیرد که خیلی به عدالت نزدیکتر است.
ارسال نظر