بانک‌ها چرا «نه» گفتند؟

گروه ورزش: بعد از مدت‌ها کش‌وقوس، سرانجام وزارت ورزش فرصت تعطیلی لیگ برتر را مغتنم شمرد و لیست اعضای جدید هیات‌مدیره پرسپولیس و استقلال را منتشر کرد. فهرست‌های معرفی شده اما، یک وجه اشتراک عجیب دارند. در شرایطی که همه می‌دانند تعداد اعضای یک هیات‌مدیره استاندارد حتما باید عددی فرد باشد، در حال حاضر این اتفاق برای هیچ‌کدام از سرخابی‌های پایتخت نیفتاده است. در مورد پرسپولیس، همان لیست اولی که اعلام شد چهار نفره بود، در مورد استقلال هم با انصراف زودهنگام یکی از نفرات معرفی شده، تعداد اعضا به چهار نفر کاهش پیدا کرد. به این ترتیب هیات‌مدیره هر دو باشگاه مهم ایران عملا «ناقص» است و البته وزارت ورزش وعده داده به زودی این دو فهرست را کامل کند. نکته جالب‌تر اما به اطلاعاتی مربوط می‌شد که خبرگزاری‌های رسمی کشور در مورد پشت پرده این اتفاق منتشر کردند. آنها نوشتند فردی که از عضویت در هیات‌مدیره استقلال اعلام انصراف کرده، محمدرضا حسین‌زاده مدیرعامل بانک ملی بوده است. از قرار معلوم وزارت ورزش قصد داشته به‌طور همزمان، علی رستگار مدیرعامل بانک ملت را هم به عضویت هیات‌مدیره پرسپولیس دربیاورد که با عدم پذیرش این موضوع توسط رستگار، اسم او از همان ابتدا اعلام نشده است. این ماجرا حداقل از دو جنبه مهم قابل بررسی به نظر می‌رسد.

شأن وزارت رعایت شد؟

اینکه بعد از مدت‌ها انتظار و گمانه‌زنی، هیات‌مدیره جدید سرخابی‌ها به شکل ناقص معرفی می‌شود، آیا واقعا اتفاقی مطلوب برای مدیریت سیستم ورزش کشور است؟ از این مهم‌تر اینکه وقتی یکی از اعضای جدید هیات‌مدیره استقلال فقط ظرف مدت ۲۴ساعت بعد از اعلام نامش رسما از پذیرفتن این سمت اعلام انصراف می‌کند، آیا حقیقتا اعتبار و جایگاه این باشگاه بزرگ و نیز وزارت ورزش حفظ شده است؟ آیا برای وزارتخانه کار سختی بود که حداقل قبل از اعلام رسمی اسامی، موضوع را با افراد حاضر در لیست چک کند تا چنین اتفاق دون‌شأنی رخ ندهد؟ سوال دیگر اما این است که هدف وزارت ورزش از گنجاندن اسامی دو مدیرعامل بانکی در لیست هیات‌مدیره سرخابی‌ها چه بوده است؟ عده‌ای به شوخی می‌گویند لابد چون لوگوی بانک ملی بیشتر به رنگ آبی و زرد است، مدیرعامل آن برای هیات‌مدیره استقلال انتخاب شده و از آنجا که نشان بانک ملت غالبا به رنگ قرمز دیده می‌شود، مدیرعامل این مجموعه را هم برای کار مدیریتی در پرسپولیس فرا خوانده‌اند! حتی اگر از سطح این شوخی‌های دم‌دستی هم بگذریم و به عمق ورود کنیم، واقعا روشن نیست که چه فلسفه‌ای پشت این قبیل انتخاب‌ها وجود دارد. سال‌هاست که عضویت چهره‌های اقتصادی در هیات‌مدیره دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به یک سنت تبدیل شده است. در مورد دلایلش هم می‌گویند قرار است این اعضا، برای سرخابی‌ها امتیاز مالی به ارمغان بیاورند؛ تحلیلی که شاید نشان می‌دهد وزارت ورزش صندلی اداره پرسپولیس و استقلال را در ازای توانایی پول آوردن و درآمدزایی، به اشخاص مختلف واگذار می‌کند. مثلا در هیات‌مدیره قبلی استقلال، شاهرخ سبک‌دست چنین نقشی داشت که البته در هیات‌مدیره جدید اسم او حذف شده است. گویا قرار بوده بانکی‌ها هم همین کارکرد را برای محبوب‌ترین باشگاه‌های ایران داشته باشند، اما در لحظه آخر منصرف شده‌اند. آیا حقیقتا چنین سیستمی می‌تواند برای اداره دو باشگاه ورزشی حرفه‌ای، قابل‌قبول و متناسب باشد؟ چنین خط‌مشی و طرز تفکری، چقدر با اصول مدرن مدیریتی در دنیای فوتبال همخوانی دارد؟

وضع بانک‌ها چطور است؟

زاویه دوم اما، به وضع کنونی بانک‌ها در ایران مربوط می‌شود. وزارت ورزش در حالی برای تجهیز اقتصادی سرخابی‌ها سراغ حوزه بانکی رفته که در حال حاضر اوضاع حاکم بر این بخش چندان روبه‌راه و مطلوب به‌نظر نمی‌رسد. میزان بسیار بالای مطالبات معوق باعث شده بانک‌ها با چالش‌های بسیار بزرگی مواجه باشند. عده‌ای حتی بر این باورند که پیشگام شدن بانک‌ها برای کاهش سود بانکی سپرده‌ها هم از شرایط «ویژه» آنها حکایت دارد. در چنین موقعیتی بدیهی است که مدیران حوزه مزبور حاضر به پذیرفتن عضویت در هیات‌مدیره پرسپولیس و استقلال نباشند. آنها به خوبی می‌دانند اگر به اختیار کردن چنین منصبی فراخوانده شده‌اند، این موضوع به توانایی‌های مدیریتی و یا حتی علاقه‌های ورزشی آنها ارتباطی نداشته است. در حقیقت وزارت از آنها دعوت کرده تا نقش «صندوق» را برای سرخابی‌ها بازی کنند و در صورت لزوم، تامین منابع مالی این دو باشگاه را بر عهده داشته باشند؛ آنچه با توجه به شرایط فعلی اقتصادی در حوزه بانکی، به آسانی میسر نیست. به علاوه نباید فراموش کنیم فضای بانکی کشور در حال حاضر تحت‌تاثیر جنجال‌های مربوط به فیش‌های حقوقی قرار دارد و دریافتی بالای برخی مدیران این سیستم، حاشیه‌های فراوانی را به دنبال داشته است. شاید اعلام انصراف دو مدیر بانکی از حضور در کادر‌مدیریتی پرسپولیس و استقلال هم بی‌ارتباط با همین هیاهو نباشد. به هر حال روشن است که در اختیار گرفتن چنین پستی باعث مطرح شدن افراد و حضور پررنگ‌تر آنها در رسانه‌ها می‌شود؛ اتفاقی که شاید در وضع فعلی آنقدرها برای مدیران بانکی مطلوبیت نداشته باشد.