خواب ابدی شاعرتهران

محمدعلی سپانلو شاعر سرشناس ایران در سن ۷۵ سالگی درگذشت. محمدعلی سپانلو در سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او در سال ۱۳۴۲ با انتشار «آه... بیابان» نخستین مجموعه شعرش، خود را به نام شاعری مطرح به جامعه ادبی ایران شناساند و به‌تدریج طی نیم قرن بیش از ۶۰ عنوان کتاب شعر و نقد و پژوهش ادبی منتشر کرد. در بیست سال گذشته، سپانلو به عنوان یکی از چند نماینده معدود ادبیات معاصر فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و آمریکا شرکت کرد و سهم بزرگی در معرفی ادبیات ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثار او تا به حال به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی و سوئدی ترجمه
شده‌اند.




گروه فرهنگ و هنر : «پزشکان اعلام کرده‌اند که باید منتظر بمانیم تا بلکه وضعیت حیاتی وی به حالت عادی بازگردد.» این آخرین روایت از سلامتی محمد علی سپانلو پیش از مرگ بود.سرانجام شامگاه دوشنبه، حدود ساعت یازده شب، پیامکی دست به دست در میان دوستداران شاعر شهیر ایرانی چرخید و خبر درگذشتش را در شهر پخش کرد. محمد علی سپانلو از سه‌شنبه هفته گذشته به‌دلیل ناراحتی ریوی و تنفسی و بیماری سرطان در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری بود و ظهر دوشنبه مهدی اخوت، دوست و هم‌خانه آقای سپانلو گزارش داد که وی در وضعیت بیهوشی مصنوعی قرار دارد. اما شامگاه دوشنبه اسدالله امرایی، مترجم آثار ادبی و از دوستان این شاعر در صفحه فیس‌بوک خود، خبر درگذشت شاعر را منتشر کرد؛ خبری که دختر شاعر نیز ساعتی بعد آن را در صفحه فیس‌بوک خود تایید کرد. دختر شاعر در صفحه اجتماعی‌اش نوشت: «خداحافظ بابا جان، شاعر تهران. یک شاعر پیاده / همراه جویبارت / با یک پیام ساده / خوش باد روزگارت / نه این زمان غمگین.»

روزهای نخستین آغاز

محمدعلی سپانلو در سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او در سال ۱۳۴۲ با انتشار «آه... بیابان» نخستین مجموعه شعرش، خود را به نام شاعری مطرح به جامعه ادبی ایران شناساند و به‌تدریج طی نیم قرن بیش از ۶۰ عنوان کتاب شعر و نقد و پژوهش ادبی منتشر کرد. در بیست سال گذشته، سپانلو به عنوان یکی از چند نماینده معدود ادبیات معاصر فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و آمریکا شرکت کرد و سهم بزرگی در معرفی ادبیات ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثار او تا به حال به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی و سوئدی ترجمه شده‌است. کتاب نویسندگان پیشرو ایران که گلچینی از آثار داستانی نویسندگان قرن بیستم ایران، به همراه بررسی آنهاست، جزو منابع درسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایران به‌شمار می‌آید و تابه‌حال فروش بسیار بالایی داشته‌است. او سراینده کتاب‌های شعری همچون «خانم زمان»، «منظومه خاک» «ساعت امید» و «پاییز در بزرگراه» است. از این میان «خانم زمان» و «خاک» به همراه دو منظومه دیگر به نام‌های «پیاده‌روها» و «هیکل تاریک» مجموعه‌ای را با عنوان «منظومه تهران» تشکیل داده‌اند. سپانلو همچنین آثاری را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده که ازجمله آنها منظومه «آناباز» سروده سن ژون پرس، «افسانه سیزیف» نوشته آلبر کامو و «کودکی یک رئیس» مجموعه داستان‌هایی از ژان پل سارتر است. این تلاش‌ها برای وی نشان لژیون دونور را به ارمغان آورد که بالاترین نشان فرانسه است. همچنین کتاب‌های مردان (مجموعه ۵ قصه)، بازآفرینی واقعیت: مجموعه ۲۷ قصه از ۲۷ نویسنده معاصر ایران، نویسندگان پیشرو ایران، چهار شاعر آزادی، تعلق و تماشا، هزار و یک شعر، قصه قدیم و شعر رقصان شمس نیز از تالیفات او در روزهای فعالیت ادبیاتش است. تلاش‌ها و فعالیت‌های ادبی او در طول بیش از ۵۰ سال فعالیت مستمر، جایزه شعر ماکس ژاکوب فرانسه و شوالیه شعر فرانسه (شوالیه نخل آکادمیک) را نصیبش کرد و جزو معدود شاعران و نویسندگان ایرانی است که این نشان را دریافت کرده‌اند.

سپانلو؛ شاعر تهران

مهم‌ترین درونمایه شعر محمد علی سپانلو، اسطوره شهر تهران است. او در همه اشعارش بیش و کم به «تهران» اشاره‌هایی دارد، اما در سه مجموعه «خانم زمان»، «هیکل تاریک» و «قایق‌سواری در تهران» است که پایتخت ایران و زادگاه شاعر در حد یک اسطوره مطرح می‌شود و کتاب «خانم زمان» در بین این آثار شهرت بیشتری دارد. محمدعلی سپانلو در «خانم زمان» تهران قدیم را در کنار تهران کنونی قرار می‌دهد. او در این منظومه، تهران را به شکل یک دختر ولنگار و یک مادر مقدس جلوه‌گر می‌کند و آن را به شکل شهری که همواره در حال تحول است نشان می‌دهد. سپانلو گفته است در جهان اشعارش همواره «در جست‌و‌جوی اسطوره شهر تهران» بوده است. تهرانی که سپانلو در سه منظومه یاد شده وصف می‌کند، به گفته خودش «آسمان به دوش خوش‌اخلاق الکی خوشبخت» و «یک لات آسمان‌جل» هم هست که هرچند رنج می‌برد، اما در زندگی پایدار است و گمان می‌کند که باید رنج‌ها را پذیرفت و از زندگی لذت برد.

چنین است که سپانلو تاریخ و پیشینه زادگاهش تهران را با حال و احوال مردمان این شهر درمی‌آمیزد. تهران سپانلو از خود او، از اندیشه‌ها و تاملات و دشواری‌ها و خوشی‌هایی که در زادگاهش از سر گذرانده جدا نیست. می‌توان گفت تهران سپانلو به همه تعلق دارد و با این‌حال یک تجربه و دریافت کاملا شخصی است. سپانلو در دنیای اشعارش مستقل از اسطوره‌های ملی یا مذهبی و عرفانی ایرانی موفق می‌شود، به اسطوره مستقلی از یک کلان‌شهر بپردازد؛ اسطوره تهران.

شاعری در قاب سینما

فیلم مستندی بر اساس زندگی سپانلو با عنوان «نام تمام مردگان یحیی است» به کارگردانی آرش سنجابی ساخته شده است. در این فیلم چهره‌هایی مانند مسعود کیمیایی، آیدین آغداشلو، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، گروس عبدالملکیان، جواد مجابی، علی باباچاهی، ناصر تقوایی، فرزانه کرم‌پور و رضا خندان مهابادی درباره زندگی و آثار سپانلو نظرشان را بیان کرده‌اند. او تجربه بازیگری در سینما را هم داشت و در فیلم‌های «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی، «شناسایی» محمدرضا اعلامی و «رخساره» امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت. سپانلو درباره تجربه بازیگری‌اش در سینما گفته بود که در بعضی موارد انگیزه کنجکاوی بود به یک مدیوم هنری و در بعضی موارد به‌خاطر بعضی مسائل مثلا مشکل در انتشار کتاب و برای گذران زندگی.او از نقش‌هایی که ایفا کرده بود، نقشش در فیلم «ستارخان» را بیشتر دوست داشت، هرچند نقش کوتاهی بود و علت آن را علاقه به مشروطه عنوان می‌کرد. اما ماجرای فیلم «آرامش در حضور دیگران» به سال ۱۳۴۸ بازمی‌گردد. سپانلو درباره آن ‌روزها می‌گفت: من تقوایی را به نام می‌شناختم، روزهایی که او داستان می‌نوشت و در مجله «آرش» منتشر می‌شد. روزی او را در منزل سیروس طاهباز دیدم و این اولین آشنایی من با او بود. بعد در هتل مرمر یک بار دیگر تقوایی را دیدم، از من پرسید که فیلم بازی می‌کنی؟ من نمی‌دانستم که او فیلم‌ساز هم هست. گفت که همه برای من مجانی بازی می‌کنند چون پولی ندارم و به جایی هم وابسته نیستم. قرار شد که من در این فیلم بازی کنم. غلامحسین ساعدی فیلم‌نامه را داد و سیروس طاهباز هم خانه‌اش را، هر دو هم بدون دریافت پول و این‌طور بود که «آرامش در حضور دیگران» ساخته شد.

داستان یک شعر معروف

«نام تمام مردگان یحیی است» یکی از شناخته‌شده‌ترین اشعار محمد علی سپانلو در زمستان ۱۳۶۶، در زمان جنگ و تحت تاثیر موشک‌باران شهرها سروده شده و شاعرآن را به غزاله علیزاده، نویسنده شناخته‌شده ایرانی هدیه داده است. سپانلو با دیدن عکسی از بچه‌هایی که در موشک‌باران کشته شده‌اند، به فکر سرودن این شعر افتاده است. او می‌گوید: اسم یحیی در « نام تمام مردگان یحیی است»، نماد زندگی است. من با این شعر می‌خواهم بگویم که آن بچه‌ها نمرده‌اند که تمامشان زنده و حی هستند.»