طنز یا توهین؟

بهنام انصافی آذر وکیل پایه یک دادگستری سریال «درحاشیه» مهران مدیری به پایان رسید اما «حواشی» آن هنوز ادامه دارد. نمی توان پذیرفت که عوامل تولیدکننده این سریال، پیامدهای احتمالی پخش این اثر را پیش‌بینی نکرده بودند اما شاید کمتر کسی انتظار داشت واکنش منفی جامعه پزشکی کشور به این سریال، تا این اندازه «گسترده»باشد. رسانه‌ای شدن درخواست مکتوب وزیر بهداشت از رئیس سازمان صدا و سیما در خصوص جلوگیری از پخش این برنامه به علت اینکه «تصویر کلی حاصل از این سریال از بیمارستان، پزشک، پرستار و سایر اجزای نظام سلامت در ذهن مخاطب، نمایی غیرقابل اعتماد، ناامیدکننده و آکنده با انواع ناهنجاری‌ها و فسادها » خواهد بود، تبدیل به اولین تبلیغ غیررسمی این سریال شد. با پخش چند قسمت از سریال، سازمان نظام پزشکی کشور، در اقدامی عجیب با درج فراخوانی رسمی در سایت خود با «هتاکانه» خواندن سریال، پزشکان مخاطب خود را به «اعتراض حضوری » فراخواند. مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی، از ثبت نام هفت هزار پزشک در مدتی کوتاه، برای اعتراض به« رویه صدا و سیما» خبر داد. بیشتر خبرگزاری‌ها ترجیح دادند از این رویداد با عنوان«اردوکشی خیابانی پزشکان» یاد کنند. بیشتر مخالفان سریال «درحاشیه» اعتقاد داشتند که طنز موجود در سریال، صحنه «توهین» به صنف پزشکی کشور را کلید زده است. به اعتقاد رئیس مجمع انجمن‌های علمی پزشکی ایران« طنز، عفت کلام، ظرافت طبع و ادب را طلبیده و باید عاری از هرگونه توهین به هر طبقه یا فرد باشد. »

یکی از کارکردهای ذاتی قانون در هر کشوری، این است که در موارد اختلاف نظر بین دو گروه، به‌عنوان مبنای قضاوت و سنجش درستی یا نادرستی ادعا مورد استناد قرار می‌گیرد. در این یادداشت کوتاه بر آنیم تا برای قضاوت در خصوص حواشی سریال«درحاشیه» با محک قانون به میان آییم. همان‌طور که گذشت، «توهین آمیز بودن» شاه بیت هجمه‌های وارد شده به این برنامه طنز از سوی منتقدان عنوان شد. با توجه به اینکه ارتکاب توهین، از نظر قانونی جرم محسوب می‌شود این سوال مطرح می‌شود که آیا می‌توان کارگردان یا سایر عوامل تولید این سریال را به اتهام توهین به پزشکان کشور، تحت تعقیب قرار داد؟کمتر حقوقدانی به این سوال، پاسخ مثبت می‌دهد.

هیچ فعل یا ترک فعلی بدون همراهی با سه عنصر قانونی، مادی و روانی نمی‌تواند به‌عنوان یک جرم شناسایی شود. منظور از عنصرقانونی به اختصار این است که فعل یا ترک فعل ارتکابی در قانون به‌عنوان جرم شناسایی شود تا شهروندان از عواقب کارهای خود مطلع شوند. مولفه مادی جرم مبین این است که اندیشه و پندار اشخاص تا زمانی که در قالب فعل یا ترک فعل رنگ و بوی مادی به خود نگرفته است، قابل تعقیب و مجازات نیست ومنظور از عنصر روانی این است که بین شخص مرتکب و عمل یا ترک فعل ارتکابی، رابطه‌ای ارادی وجود داشته و مثلا شخص در حالتی که مسلوب الاراده است، به ارتکاب عمل مبادرت نکرده باشد.

ماده ۶۰۸ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ بدون ارائه تعریف قانونی از جرم توهین، صرفا به ارائه مصادیق بارز آن یعنی «فحاشی و استعمال الفاظ رکیک» می‌پردازد. در حقیقت قانون‌گذار تشخیص مصادیق توهین را به عرف واگذار نکرده است.

از طرف دیگر، ارتکاب افعالی که بتواند از مصادیق جرم توهین باشد، نیازمند شرایطی است از جمله موهن بودن رفتار، وجود مخاطب معین، شخص حقیقی بودن مخاطب وصریح بودن توهین. تشخیص اینکه چه عملی موهن است با عرف است و بسته به موقعیت و شرایط مختلف، قضاوت عرف نیز متفاوت خواهد بود. اگر کسی خطاب به شخص دیگر، در خیابان یا در یک میهمانی، الفاظ رکیکی اظهار دارد، عرف چنین رفتاری را توهین آمیز و موهن تلقی می‌کند اما اگر همین کلمات و الفاظ از سوی یک بازیگر تئاتر یا نمایشنامه نویس به‌منظور اجرای یک اثر هنری ادا شود عرف قطعا چنین عملی را توهین آمیز تلقی نخواهد کرد هر چند این اثر هنری از دید منتقدان ادبی، محصولی مبتذل یا غیرفاخر تلقی شود. نکته دیگر اینکه بین خلاف ادب بودن یک عمل با توهین آمیز بودن آن تفاوت بسیار است و صرفا عمل دوم را می‌توان در قالب جرم بررسی کرد. همین‌طور اگر شخصی سلام شخصی را بی پاسخ گذاشته و بی اعتنا گذر کند ازدید عرف رفتاری خلاف ادب صورت داده است اما توهینی که واجد وصف کیفری باشد رخ نداده است. توهین به یک گروه به صورت کلی بدون تعیین مصداق نیز جرم نیست. به عبارتی باید بین فعل یا لفظ توهین آمیز و مخاطب مشخص آن، تناظر وجود داشته باشد. از طرفی با توجه به اینکه قانون‌گذار از عبارت«افراد» درماده ۶۰۸ قانون استفاده کرده است و با توجه به لزوم تفسیر مضیق قوانین کیفری، سازمان ها، نهاد ها، ارگان‌ها و به‌طور کلی اشخاص حقوقی نمی‌توانند به‌عنوان مخاطب جرم توهین، شناسایی شوند. دیوان عالی کشور در رای شماره ۱۲۸۳ مورخ ۵/ ۹/ ۱۳۲۶ خود توهین به یک سازمان یا اداره را به منزله توهین و افترا نسبت به اعضا یا پرسنل آن مجموعه ندانسته است. صریح بودن توهین از دیگر ضروریات تحقق این جرم است که در استفساریه سال ۱۳۷۹ قانون از مجلس نیز منعکس شده است. طبق این استفساریه« اهانت و توهین عبارت است از به کاربردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشند یا ارتکاب اعمال و انجام حرکاتی که با لحاظ عرفیات جامعه و با درنظرگرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص موجب تخفیف و تحقیر آنان شود. . . ». به عبارت دیگر افعال تفسیر بردار و مبهم را نمی‌توان توهین تلقی کرد، بنابراین نویسنده‌ای را که به زبان ادبی و استعاری و قابل تفسیر، شخصی را به نقد کشیده نمی‌توان مرتکب جرم توهین دانست اما همین شخص اگر در نوشته خود مخاطب خود را با الفاظ زشت و رکیک خطاب قراردهد، جرم تحقق یافته است.

با توجه به تمام شرایط مزبور، قطعا ساخت یک سریال طنز با هدف به نقد کشیدن فعالیت حرفه‌ای یک گروه خاص فاقد ارکان لازم برای تحقق جرم توهین است حتی اگر این طنز، مذاق «تمام» اشخاص شاغل به آن حرفه را تلخ کند. البته نگارنده یقین دارد واکنش تمامی اعضای این صنف به ساخت سریال مزبور واکنشی منفی نبوده و حتی از سوی عده قابل توجهی از اعضای جامعه پزشکی مورداستقبال نیز قرار گرفته است. به یاد داشته باشیم که جامعه پزشکی کشور دارای ۲۱۳ هزار عضو بوده و بخش کوچکی از این گروه نمی‌تواند نماینده این صنف باشد. این یادداشت با اشاره به یکی از اصول مترقی قانون اساسی به پایان برده می‌شود. طبق اصل سی و هفتم این قانون «اصل، برائت‏ است‏ و هیچ‌کس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمی‌شود، مگر اینکه جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ شود. »یکی از آثار و نتایج این اصل این است که هر گاه در جرم بودن یا نبودن عملی شک و تردید معقولی ایجاد شود، اصل بر آن است که عمل مورد مناقشه جرم نیست. البته از آنچه گفته شد برمی آید که در خصوص مجرمانه نبودن ساخت سریال «درحاشیه» هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.