خاطره علی جنتی از دیدار با قذافی
چاپ دوم کتاب «خاطرات علی جنتی» تالیف سعید فخرزاده از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد. به گزارش «خبرآنلاین»، در فصل دوم خاطرات راوی در فلسطین و لبنان و مبارزان ایرانی در این دو کشور بیان شده است. در بخشی از این خاطرات که مربوط به دیدار جنتی با معمر قذافی در لیبی است، میخوانیم: «یکی از مسائلی که در آن زمان درباره اقامت امام مطرح بود، این بود که چون معمولا ویزای فرانسه سه ماه بود، با توجه به روابط تجاری و اقتصادی فرانسه با ایران احتمال داده میشد فرانسه بر اثر فشار رژیم شاه، بعد از اتمام سه ماه اقامت امام، با ماندن ایشان در فرانسه موافقت نکند، به فکر افتادیم با سران بعضی از کشورهای انقلابی مذاکره کنیم تا اگر فرانسه برای خروج امام فشار آورد، امام به آن کشور مهاجرت کنند.
چاپ دوم کتاب «خاطرات علی جنتی» تالیف سعید فخرزاده از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد. به گزارش «خبرآنلاین»، در فصل دوم خاطرات راوی در فلسطین و لبنان و مبارزان ایرانی در این دو کشور بیان شده است. در بخشی از این خاطرات که مربوط به دیدار جنتی با معمر قذافی در لیبی است، میخوانیم: «یکی از مسائلی که در آن زمان درباره اقامت امام مطرح بود، این بود که چون معمولا ویزای فرانسه سه ماه بود، با توجه به روابط تجاری و اقتصادی فرانسه با ایران احتمال داده میشد فرانسه بر اثر فشار رژیم شاه، بعد از اتمام سه ماه اقامت امام، با ماندن ایشان در فرانسه موافقت نکند، به فکر افتادیم با سران بعضی از کشورهای انقلابی مذاکره کنیم تا اگر فرانسه برای خروج امام فشار آورد، امام به آن کشور مهاجرت کنند. آقای قطب زاده قرار شد به دمشق برود و با دولت سوریه درباره اقامت امام در سوریه مذاکره کند. در همان زمان قرار شد من و آقای غرضی نیز به لیبی برویم و با قذافی در این باره وارد مذاکره بشویم. به همین دلیل با سفارت لیبی در پاریس تماس گرفتیم و بعد از طریق ارتباطاتی که داشتیم، با وزیر خارجه لیبی تماس گرفتیم و با هماهنگی قبلی به لیبی رفتیم. در آنجا ابتدا با احمد شحاطه، وزیر خارجه وقت ملاقات کردیم و پس از آن قرار شد با قذافی ملاقات داشته باشیم. حدود هشت روز در آنجا ماندیم. وقتی دیدیم که برای ملاقات با ایشان ما را سر میدوانند و امروز و فردا میکنند، احساس کردیم ماندن ما بینتیجه است و به این ترتیب فقط زمان را از دست میدهیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برگردیم. وقتی به فرودگاه رفتیم، به ما گفتند آقای قذافی وقت ملاقات داده است، چون از گذشته به دلیل مفقود شدن امام موسی صدر به دولت لیبی مظنون بودیم، ترسیدیم که نکند در راه بازگشت از فرودگاه ما را سر به نیست بکنند. به هر حال برگشتیم و یکسره ما را به کاخ قذافی بردند. کاخ در داخل یک پادگان قرار داشت. قذافی به ظاهر خیلی سعی کرده بود ساده زندگی کند. جلوی کاخ، ماشین پژویی پارک شده بود که گفتند این ماشین متعلق به ایشان است نمره آن هم عادی است و با همین ماشین در سطح شهر تردد میکند. وارد کاخ شدیم بلافاصله ایشان به اتاق ملاقات آمد. ما به وی توضیح دادیم که امام از شخصیتهای برجسته اسلامی هستند و علیه شاه مبارزه میکنند و چون احتمال دارد که دولت فرانسه در پایان سه ماه اقامت فشار بیاورد که ایشان آنجا را ترک کنند، اگر شما موافقت کنید، ایشان به لیبی بیایند و در اینجا اقامت کنند. آقای قذافی با ایراد سخنانی، نسبت به امام ابراز علاقه کردند و گفت: «برای انجام هرگونه کمکی آمادگی دارم. اکنون حاضرم هر مقدار کمک مالی بخواهید، بکنم همچنین اگر سلاح نیاز داشته باشید در هر نقطهای، حتی روی آبهای خلیجفارس، به شما تحویل میدهم.» گفتیم: «نه بحمدالله ملت ما غنی است و احتیاج به کمک مالی نداریم. انقلابیون و مبارزانی که در ایران هستند از طرف ملت حمایت میشوند.»
ارسال نظر