در ستایش تئاتر جامعه‌گرا

فرهنگ و هنر - «تئاتر با حضور تماشاگران زنده است. خیلی متاسف می‌‌شم که می‌بینم مردم چهارپنج ساعت زودتر از ساعت اجرای «نوشتن در تاریکی» توی صف می‌ایستن و بلیت گیرشون نمی‌آد و مسوولان بدون توجه به اون‌ها فقط به فکر اجبار گروه بعدی برای اجرای تئاترشون هستن. این بی‌اعتنایی به تماشاگران تاسف‌‌باره. این...» این سخنان کوتاه محمد یعقوبی است که تئاتر دیدنی‌اش، نوشتن در تاریکی دیروز با اجرای آخرش از صحنه رفت. تئاتری که نهم آبان روی صحنه چارسو آمد و کمتر از یک ماه روی صحنه بود. با صف طولانی‌ای که برای این کار هر روز بسته می‌شد و به قول روابط عمومی تئاتر شهر انگار تماشاگران دور تئاتر شهر دارند طواف می‌کنند برای یافتن بلیت، خیلی‌ها روی زمین می‌نشستند و کار را می‌دیدند. یادمان نرفته که تئاتر جن گیر کورش نریمانی که پرتماشاگرترین تئاتر سال ۸۸ بود به دلیل استقبال زیاد تماشاگر امسال دو ماه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه بود.

با همه این اوصاف کسی سوال نمی‌کند تئاتری که دارد با مردم ارتباط برقرار می‌کند و فرزند زمان خویشتن است، چرا اجرایش تمدید نمی‌شود. اگر تمدید شود باز هم تماشاگران برایش حاضرند روی زمین هم بنشینند، اما تمدید نمی‌شود. اگر تمدید شود، چرخ اقتصاد نحیف تئاتر را ورزی می‌دهد، اما نمی‌شود. از چه کسی باید سوال کرد که این کار چرا تمدید نمی‌شود؟

با شعور، نگران و شجاع

فرزان سجودی در یادداشتی به بهانه تئاتر محمد یعقوبی به مشخصاتی از کار اشاره می‌کند که ضعف تئاتر امروز ایران است: تئاتری که حساس است، اما احساسی نیست که نگران است، اضطراب دارد، دلمشغول است، اعتراضی است، اما شعاری نیست، بینا است، با دقت نگاه می‌کند، آگاه است، با شعور است، سرش را زیر برف نمی‌کند و نگرانی‌هایش را پنهان نمی‌کند. شجاع است و انتقادهایش را شجاعانه بیان می‌کند اما متعصب نیست، منصف است. تئاتر جامعه‌گرا انسانی است، اصلا خودش مثل یک انسان است، اندوهگین می‌شود، شاد می‌شود، هیجان‌زده می‌شود، هیجان خود را مهار می‌کند، می‌بیند، خوب می‌بیند نه سرسری و گذرا و از کنار آنچه بر مردمان می‌گذرد با بی‌تفاوتی و شلختگی گذر نمی‌کند. تئاتر جامعه‌گرا در مقابل تئاتر محافظه‌کار، خنثی و بی‌اثرِ شکل و بازی‌های شکلی قرار دارد، اما در همان حال خلاقانه بهترین بهره را از شکل و بازی‌های شکلی می‌گیرد، نه به عنوان هدفی در خود بلکه به عنوان ترفندی در خدمت تعهد اجتماعی. محمد یعقوبی با «نوشتن در تاریکی» برگ درخشان دیگری به پیشینه‌ تئاتر جامعه‌گرای ایران افزود و در همان حال نو، بدیع و بی‌بدیل باقی ماند و از شیوه‌های بسیار خلاقانه و هنرمندانه در ارائه‌ تئاتری بهره گرفت. باید از محمد یعقوبی و گروهش برای روشن نگهداشتن چراغ تئاتر جامعه‌گرا و برای ارائه‌ خلاقانه، هنرمندانه و شجاعانه‌اش قدردانی کرد. فقط آنان که در تاریکی نوشته‌اند، می‌دانند نوشتن در تاریکی یعنی چه.»

فرم؛ راه حل تاثیرگذاری

یکی از موارد مشخصی که در چند کار اخیر یعقوبی شاهد آنیم، فرم کارهای اوست که از بازی بازیگران تا شیوه روایتگری را شامل می‌شود. یعقوبی در گفت‌وگویی درباره انتخاب فرم در کارهایش و همچنین بازی بازیگرانش می‌گوید: من اغلب تا نمایشنامه‌ام را ننویسم، تمرین را شروع نمی‌کنم. نمایشنامه‌ای که شروع، اندکی بدنه و مهم‌تر از همه پایانش را نوشته باشم، بهترین وضعیت برای شروع تمرین است تا همزمان با کارگردانی صحنه‌های نوشته‌شده را بازنویسی کنم و صحنه‌های نوشته‌نشده را بنویسم. این اتفاق برای «نوشتن در تاریکی» افتاد. وقتی که دارم می‌نویسم، نویسنده‌ای هستم که قرار است، کارگردانی هم بکنم. و درکارگردانی نه تنها فرم را شکیل‌تر می‌کنم، بلکه به داد نویسنده هم می‌رسم. یعنی هم کارگردانی می‌کنم و هم دراماتورژی.

من همیشه سعی کرده‌ام در آثارم به فرم توجه داشته باشم و اساسا این بحث مطلوبی نیست و اینکه نوشته‌ای تاریخ مصرف دارد یا نه اصلا دغدغه من نیست. من وقتی کتابی از دیگری را می‌خوانم در آن لحظه به این فکر نمی‌کنم، آیا تاریخ مصرف دارد یا نه؟ مهم این است که من از آن لذت می‌برم یا نه؟ تئاتر برای من بخشی از زندگی است. این را هم بگویم که در نوشتن نگاهی کاملا خیامی دارم. من به امروز، اکنون و لذتی که من و تماشاگرم در اجرا باهم می‌بریم، فکر می‌کنم، نه به ۱۰ سال بعد. افرادی که به فرم چسبیده‌اند نظر دیگری دارند و همیشه در مصاحبه‌های خود هم می‌گویند که اصلا به نظر تماشاگر توجهی ندارند و برایشان مهم نیست و این یک لذت یک جانبه است.»