وقتی از جشنواره حرف میزنیم دقیقا از چه پدیدهای حرف میزنیم؟
مردم کجای دیدن مستند قرار دارند؟
علیرضا مجمع
فردا جشنواره فیلم فجر به سیوچهارمین دوره خود میرسد. در سیوسه دوره قبل فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردهایم و حالا رسیدهایم به ۳۴. نمیخواهم اینجا تاریخچه مرور کنم. برای این کار باید زمینهچید و تحلیل کرد و نتیجه گرفت و این ستون محل مناسبی برای تاریخ نگاری و درس گرفتن از تاریخ نیست. قصد این یادداشت کوتاه صرفا یادآوری پدیدهای به نام جشنواره است؛ پدیدهای که تعریفها و قاعدههای خودش را دارد.
جشنواره فیلم فجر در تمام ادوار برگزاری، هدف اصلیاش کمک کردن به فضای حرفهای سینمای ایران بود و ترکیب فیلمهای اکران سال بعد از درون جشنواره مشخص میشد.
علیرضا مجمع
فردا جشنواره فیلم فجر به سیوچهارمین دوره خود میرسد. در سیوسه دوره قبل فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردهایم و حالا رسیدهایم به ۳۴. نمیخواهم اینجا تاریخچه مرور کنم. برای این کار باید زمینهچید و تحلیل کرد و نتیجه گرفت و این ستون محل مناسبی برای تاریخ نگاری و درس گرفتن از تاریخ نیست. قصد این یادداشت کوتاه صرفا یادآوری پدیدهای به نام جشنواره است؛ پدیدهای که تعریفها و قاعدههای خودش را دارد.
جشنواره فیلم فجر در تمام ادوار برگزاری، هدف اصلیاش کمک کردن به فضای حرفهای سینمای ایران بود و ترکیب فیلمهای اکران سال بعد از درون جشنواره مشخص میشد. اینکه چند سالی است که این قاعده به هم خورده جای بحث جداگانه دارد؛ اما مسالهای که این روزها محل چالش برای دبیر و برگزارکنندگان این مهمترین رویداد سینمایی سال شده است، حضور یک بخش مستقل برای نمایش فیلمهای مستند در این جشنواره است. احتمالا میدانید که ایران کشور جشنوارهها است و جشنوارههای متعدد سینمایی هم قرار است در طول سال حرفهایهای آن شاخهها را به میزبانی بپذیرند و برایشان زمینهای برای دیده شدن فراهم آورند. جشنواره کودک و نوجوان، جشنواره فیلم کوتاه و انیمیشن، جشنواره فیلمهای ویدئویی و جشنواره فیلمهای مستند نمونههای این جشنها هستند. اما از این میان چرا فقط یک بخش مستقل به فیلمهای مستند اختصاص پیدا کرده خود جای سوال جدی دارد.
همینجا تکلیفم را با خواننده این یادداشت روشن کنم که منظورم از این سوال، بدون شک موافقت با حضور شاخههای دیگر سینما در جشنواره نیست که اگر قرار باشد همه آن بخشها در یک جشنواره در ابعاد جشنواره فجر برگزار شود، قطعا بینظمی تاریخیای را شاهد خواهیم بود. نکته اصلی وجود بیهدف بخش مستند در جشنوارهای است که قرار است به یاری سینمای اکران بیاید. سینمای مستند برای خود جشنواره خوب و حرفهایای به نام «سینما حقیقت» را دارد که نگارنده در یکی از نشستهای آخرین دوره این جشنواره در دو ماه قبل به تحلیل دو فیلم خوب این جشنواره (A۱۵۷ و رویاهای دم صبح) نشست. پس با اصل ماجرای فیلم مستند مشکلی وجود ندارد، اما جایگاه فعلی مستند در جشنواره فجر این فیلمسازان نجیب را با چالش دیدهنشدن و بیاعتنایی مواجه خواهد کرد. اگر مستندسازان گرامی که با دبیر جشنواره ساعتها جلسه میگذارند تا او را قانع کنند فیلمهایشان در کاخ جشنواره به نمایش دربیاید، این فیلمها را به سالنهای نمایش مردمی میبردند و بازخورد عینی از مخاطب میگرفتند، قطعا نتیجه بهتری برایشان داشت تا حالت فعلی که احتمالا با استقبال اندکی از سوی کارشناسان حاضر در محل اصلی جشنواره فجر مواجه میشوند.
در این روزها عدهای در حمایت جشنواره فجر از فیلم مستند بیانیه امضا میکنند و دبیر محترم بخش مستند جشنواره هم در گفتوگو با سایت هنرو تجربه امیدوار است که فیلم کوتاه و انیمیشن هم به جمع جشنواره فجر بپیوندد. نکته مغفول این دایره باطل اقبال مخاطب مردمی از فیلمهای این گروه از فیلمسازان است. سینما با مردم معنا مییابد، نه با عده محدودی که این فیلمها را در مکانهای اصلی نمایششان (جشنواره سینما حقیقت) دیدهاند و آنها را احیانا ستودهاند. این پرده جدید جشنواره فیلم فجر میتواند به محلی برای مناقشه جدی در این دوره منتهی شود.
ارسال نظر