درس بگیریم
محمدصادق جنانصفت- سهگانه عرضه، تقاضا و قیمت نیرویی شگفتانگیز دارند که در برابر هر نیرویی دیگر ایستادگی کرده و مغلوب نمیشوند. این سهگانه قانون طبیعی شدهاند و سازوکار سادهای نیز دارند. وقتی عرضه یک کالا رشدی بیشتر از رشد تقاضا را در یک دوره معین تجربه کند، قیمت آن کالا کاهش مییابد و گروهی از عرضهکنندگان را از بازار خارج میکند تا تعادل برقرار شود. در صورتی که تقاضا برای یک کالا در بازار به هر دلیل به سمت کاهش حرکت میکند، عرضه آن کالا نیز از این روند تبعیت کرده و رو به نقصان میرود. این قانون خدشه برنمیدارد و هیچ ارادهای برای بلندمدت نمیتواند بر آن استیلا پیدا کند. کسانی که به ژرفای تاثیرگذاری این قانون پی ببرند، هرگز به بیراهه نمیروند. این قانون اکنون به عریانترین شکل، سازوکار خود را بر تولیدات صنعت سنگین اعمال کرده است. همانطور که در گزارش این صفحه میخوانید، تولیدات صنعتی تعداد قابل توجهی از پرسابقهترین و بزرگترین کارخانههای صنعتی در ۴ماه منتهی به تیرماه ۱۳۸۵ نسبت به برنامه پیشبینی شده محقق نشده است. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ در میان دلایل گوناگون حتما کاهش تقاضا در بازار مهمترین دلیل است. این اتفاق آیا درسهایی دارد؟ حتما اینطور است. یک درس بزرگ که از روزگار تولید صنعتی کشور میتوان گرفت تجدیدنظر در نگاهی است که پرداخت وام بانکی با نرخهای ترجیحی راتنها مشکل صنعت و اشتغال میداند و با شتابی شگفتانگیز منابع بانکی را به این سمت هدایت میکند.
اگر تقاضا برای کالاهای صنعتی کارخانههای بزرگ و قدیمی در بازار رو به کاهش است، میتوان حدس زد این وضعیت برای تولیدات بنگاههای کوچک احتمال بیشتری دارد. مگر جز این است که بخشی از تولیدات بنگاههای کوچک صنعتی باید توسط کارخانههای بزرگ خریداری شود؟ آیا بهتر نیست به جای اینکه با تصویری نه چندان روشن از آینده منابع بانکی را به بنگاههای کوچک بدهیم، آنها را برای رونق دادن به تولیدات همین کارخانههایی که مطابق برنامه تولید نکردهاند سوق دهیم، شاغلان آنها را از بیکاری نسبی رها سازیم.
افت تولیدات صنعت سنگین کشور نشانه خوبی نیست و مدیران صنعت کشور باید هوشیارتر شوندرا شاید توضیح قانعکنندهای ارائه دهند. شرط منطق و خرد میگوید حفظ و توسعه شرکتهای بزرگ صنعتی که میلیاردها ریال برای تاسیس و اداره آنها هزینه شده است، کماهمیتتر از توزیع پول بین بنگاههای کوچک نیست.
ارسال نظر