یادداشت روز
الحاقیه!
شواهد متعددی حکایت از آن دارد که پس از یک دوره تعلیق و خمودی، وزارت نفت ایران به طور جدی به منظور تعیین تکلیف وضعیت حضور شرکتهای خارجی در ایران، به دیپلماسی نفتی کشور شتاب داده است.
شواهد متعددی حکایت از آن دارد که پس از یک دوره تعلیق و خمودی، وزارت نفت ایران به طور جدی به منظور تعیین تکلیف وضعیت حضور شرکتهای خارجی در ایران، به دیپلماسی نفتی کشور شتاب داده است.
هماکنون بسیاری از شرکتهای نفتی از شرق تا غرب هم در پروژه نفتی هم هستند هم نیستند. وضعیت سرمایهگذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران با توجه به نیاز 280 میلیارد دلاری کشور تا سال پایان برنامه پنجم توسعه تا اندازه زیادی مشخص و روشن نیست.
از این رو دور جدید مذاکرات با شرکتهای نفتی از فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، نروژ و... برای بازشناسی نقشها و مسوولیتهایشان به همراه مذاکرات اخیر با نمایندگان کشورهای ترکمنستان، ارمنستان، عراق، ترکیه، عمان، «رفیق روسیه» و... نشان دهنده تحرکات جدید در حوزه بینالملل وزارت نفت است.
هر یک از این مذاکرات به دلیل اینکه با موضوع انرژی پیوند خورده است، باعث شده که نمایندگانی در دولتهای هر کشور با ایران تعامل کنند. بنابراین مذاکرات نفتی خواسته یا ناخواسته با مناسبات خارجی هم گره خورده است.یکی از مذاکراتی که به تازگی (بعد از مدتی توقف) با اشتیاق جدی دنبال میشود، مذاکرات احداث خط لوله و صادرات گاز از خاک ایران به هندوستان است. طی دو سه هفته اخیر، این موضوع با توجه به مذاکرات تهران شتاب گرفته است. بهطوری که در مذاکرات تهران قرار بر این شد، الحاقیهای بر قراردادی که میان دو کشور ایران و پاکستان در خرداد ماه امضا شد، پیوست شود.
بر اساس این الحاقیه، ایران گاز خود را در نقطه صفر مرزی میان «پاکستان و هندوستان» به دهلی میدهد. با الصاق این الحاقیه به قرارداد یا توافق دو و ظاهرا سه جانبه میان سه کشور ایران، پاکستان و هندوستان به نظر میرسد تهران مسوولیتی را پذیرفته است که در عرف قرار دادهای بینالملل چندان مرسوم نیست.
ظاهرا تهران برای رفع نگرانی دهلی از قطع صادرات گاز ایران از سوی پاکستان و تعدیل اقدام یکجانبه از سوی این کشور، زیر بار چنین تضمینی رفته است.
قرارداد خط لوله صلح از سال ۱۹۹۹، سالها به دلیل اینکه به دلیل اختلاف ریشه دار هند با پاکستان بر سر منطقه کشمیر تا به امروز فعال نشده است.
اگر چه مسائلی نظیر نقطه و قیمت تحویل گاز یا هزینه دریافت حق ترانزیت پاکستان به عنوان موارد مورد اختلاف نظر در حین مذاکرات مطرح بوده است؛ اما ناسازگاری دو کشور همسایه عامل اصلی فرسایشی شدن مذاکرات بوده است.
اینکه تهران با عمل گرایی خود به دنبال فرجام مذاکرات است، مساله ستودنی است؛ اما شواهد نشان میدهد که هزینه اقتصادی و ریسک سیاسی اجرای پروژه تا اندازهای افزایش یافته است.
شاید ورود روسیه به عنوان یک قدرت ذینفع منطقه ای در پروژه، باعث اطمینان خاطر ایران باشد که در صورت بروز شرایط فورس ماژور (تنش میان پاکستان و هند) گاز ایران قربانی نشود؛ اما واقعیت این است در هنگام بالا گرفتن تنش میان کشورها، استفاده و دست اندازی به ابزاری نظیر قطع گاز (که زمینه و مصرف اجتماعی دارد) دور از ذهن نیست. تجربههای عینی متعددی پیش رو است. سال گذشته وقتی زمستان رسید، تنش میان روسیه و اوکراین بالا گرفت، «کییف» اقدام به قطع صادرات گاز به اروپا کرد و اعتراض کشورهای اروپایی به کییف و مسکو افزایش یافت و هنوز نیز کم و بیش ادامه دارد. به همین دلیل است که روسیه با پذیرش هزینه چند ده میلیارد دلاری به دنبال احداث دو خط لوله نورث استریم و سوت استریم برای صادرات گاز به اروپا از مسیری غیر از گزینه خاک اوکراین است. قضیه قطع گاز ترکمنستان در سال گذشته! فضای مناسبات اسلام آباد و دهلی نیز شبیه به همین وضع ومعادلات است. پایههای دوستی و مودت میان دهلی و اسلام آباد آنقدر گسترده و مستحکم نیست که تهران روی آن چنین سرمایهگذاری کند. افزون بر این، خاک پاکستان از ضریب امنیتی پایینی برخوردار است. تهران منشا شهادت
فرماندهان سپاه را در خاک پاکستان جستوجو میکند. شمار زیادی از کارشناسان دستگاه دیپلماسی ایران، در خاک این کشور به شهادت رسیدهاند. معارضان ایران تهدیدی بالقوه برای خط لوله صادرات گازایران به هندوستان محسوب میشوند. حال ایران چطور گاز خود را در مرز پاکستان به هندوستان تحویل میدهد؟ به نظر میرسد که ایران باید در موقعیتی با دو کشور به مذاکره و توافق برسد، که آنها نیاز جدی به انرژی ایران داشته باشد. ابتکار عمل تهران برای کشاندن هند به پای میز مذاکرات اقدامی درخور توجه است، اما پذیرش مسوولیت و نقش سایر کشور ضامن منافع اقتصادی تهران نیست. به نظر میرسد که الحاقیه قرارداد، ریسک خط صلح را افزایش داده است.
ارسال نظر