تاخیر در راه‌اندازی فازهای ۶ تا ۱۰ پارس‌جنوبی که اجرای آن به طور عمده به دست پیمانکاران ایرانی از جمله پتروپارس و ایدرو است همچنان ادامه دارد. در حالی مردم ایران این روزها با بحران قطع گاز مواجهند و مسوولان دست به دامان ترکمنستان برای صدور گاز به ایران هستند که ایران دارای دومین ذخایر گازی در جهان است. کمال دانشیار، رییس کمیسیون انرژی نیز دیروز گفته بود: «به تولید نرسیدن هر فاز پارس‌جنوبی سالانه یک‌میلیارد دلار عدم‌النفع به همراه دارد و بنابراین تاخیر در راه‌اندازی فازهای ۶ تا ۱۰ منجر به ۵میلیارد دلار زیان شده است». وی ادامه داده بود که «۲۰درصد محقق نشدن برنامه راه‌اندازی این فازها مشکلات فاینانس و فشار‌های آمریکا و باقی آن به وضعیت مدیریتی کشور مربوط است در نتیجه علاوه بر منابع داخلی باید از حضور شرکت‌های خارجی که تحت‌تاثیر سیاست‌های آمریکا قرار ندارند، برای سرمایه‌گذاری استفاده کنیم».

با توجه به شرایط نامناسب در بهره‌برداری از پارس‌جنوبی و آنچه دانشیار هم در این باره گفته است، چرا در حالی که مسوولان و مجریان اهمیت تسریع در به بهره‌برداری رسیدن پروژه‌های پارس‌جنوبی را می‌دانند،‌ همچنان این پروژه‌ها اجرا نمی‌شود؟ ضرورت بهره‌برداری از پروژه‌های پارس جنوبی و منافع آن و مضرات ناشی از تاخیر در بهره‌برداری را همه می‌دانند، پس گلوگاه اجرای این پروژه‌ها کجا است؟ هر ساله در ایران گازگرفتگی به علت استفاده از گاز آلوده تلفات می‌گیرد، با این حال چرا برای پالایش گاز و رفع آلودگی سرمایه‌گذاری‌های لازم انجام نمی‌شود؟ ترکش تعلل در سرمایه‌گذاری در بخش گاز به بخش صنعت هم رسیده است و در ماه‌های سرد سال به علت اینکه بخش صنعت گاز ندارد، تولید کاهش می‌یابد. بالاخره چه زمانی قرار است اهمیت توسعه بخش گاز جدی گرفته شود؟