احمد بختیار

سرمای سراسری کشور، واقعه‌ای شد که یکی از بزرگ‌ترین علائم اقتصاد بیمار را علنی ساخت و دولتمردان را تا حدودی از لاک محافظه‌کاری بیرون کشاند. اگرچه تا پیش از وقوع سرمای شدید به ظاهر مشکلی در مصرف و توزیع وجود نداشت و همگان با آسودگی تمام به سوزاندن بی‌حد و حصر گاز می‌بالیدند. چرا که تصور بر این است که ایران در جایگاه دومین دارنده ذخایر عظیم گاز، هر چه می‌تواند باید مصرف کند و البته مصرفی که عمدتا جنبه غیراقتصادی دارد. در روزهای اخیر میزان مصرف با افزایش حدود ۱۰۰میلیون متر مکعبی به ۴۵۰میلیون متر مکعب رسید که به گفته اکبر ترکان، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس برابر با مصرف کل گاز اتحادیه اروپا است.

یکی از بزرگ‌ترین دلایل چنین پدیده‌ای ناهمگونی توزیع یارانه در مصرف انرژی است. به گفته مقامات وزارت نفت، بیشترین مصرف کنندگان خانگی گاز، در ردیف دهک‌های پردرآمد جامعه هستند؛ این در شرایطی است که دولت تنها یک سی‌ام بهای واقعی گاز را از مصرف کنندگان دریافت می‌کند.

امروز دیگر شکی باقی نمانده که گاز در همان مسیر بنزین قرار گرفته و با مصرف بی‌محابا درون جاده‌ای افتاده که پیشتر بنزین بدان پای نهاده است.اقتصاد یارانه‌ای از همه سو دهان باز کرده و با ولع هر چه تمام‌تر مشغول بلعیدن امکانات کشور است. امکاناتی که به راحتی می‌تواند برای توسعه، افزایش تولید و آبادانی کشور صرف شود و امروزه مردمان شمال و شمال غرب، تن خود را لرزان نبینند.

اکنون سرمای کم‌سابقه کشور، مسوولان تصمیم‌گیر را به این نتیجه رسانده است که در گام نخست، اندکی از یارانه‌های بی‌هدف فاصله بگیرند که البته باید چنین دیدگاهی را به تبعات مثبت سرمای فعلی نسبت داد که همچون کاتالیزور عمل کرده و تصمیم عاجل را پیش رو قرار داده است.

تصمیم به افزایش بهای گاز گروه‌های پرمصرف را باید به فال نیک گرفت و از آن حمایت کرد. هر چند این نکته را نباید از نظر دور داشت که ممکن است، با فرو خفتن سرما و آب شدن یخ‌ها، گرمای سستی بر تن تصمیمات معقولانه بنشیند.