فشار بانک‌ها از تحریم مشکل‌سازتر است

مشکلات تولید و ناموفق بودن دولت در هدایت نقدینگی به سمت تولید را امروز با محمدرضا نجفی منش، دبیر انجمن قطعه‌سازان خودرو بررسی کرده‌ایم:

‌ دولت نهم ادعا می‌کند در سوق دادن نقدینگی به سوی بخش تولید، موفق عمل کرده است. به نظر شما ادعای دولت درست است؟ براساس گزارش‌های موجود در سال ۱۳۸۴، معادل ۲۷درصد از تسهیلات بانکی به بخش صنعت اختصاص یافته؛ اما در سال ۱۳۸۵، سهم بخش صنعت از تسهیلات بانکی به ۲۰درصد رسیده است. بنابراین مشخص است که ادعای دولت نمی‌تواند درست باشد.

دولت طرح ارائه تسهیلات به بنگاه‌های زودبازده را به عنوان سندش در تلاش برای هدایت نقدینگی به بخش تولید می‌داند؟

وقتی واحدهای موجود از کمبود نقدینگی رنج می‌برند، چرا نباید این تسهیلات برای حفظ واحدهای تولیدی موجود به این واحدها اختصاص می‌یافت. علاوه بر آن تسهیلات باید به سمت تولید واقعی هدایت شود تا اشتغال پایدار ایجاد کند و به افزایش تولید ناخالص ملی هم بینجامد.

اما هم‌اکنون شرایط کاملا برعکس است و آمارها نشان می‌دهد ۴۸درصد از تسهیلات بانکی به سمت بخش خدمات رفته است و سهم بخش تولید تنها ۲۰درصد بوده در حالی که در کره سهم بخش صنعت از تسهیلات بانکی به ۶۷درصد می‌رسد.

شما به عنوان یک تولید‌کننده هم‌اکنون در راه تولید با چه مشکلات اساسی روبه‌رو هستید؟

کمبود نقدینگی مشکل اصلی ما است. چند سال است که دولت قیمت خودرو را ثابت نگه داشته که عمده فشار آن بر دوش

قطعه سازان وارد شده در حالی که قیمت مواد اولیه و دستمزدها به شدت افزایش یافته است.

براساس محاسباتی که انجام داده‌ایم از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶، سه ماده اولیه اصلی ما که از داخل کشور تامین می‌شود، به ترتیب ۲۸۶، ۲۶۴ و ۳۲۹درصد افزایش قیمت را تجربه کرده و آن بخش از مواد اولیه‌مان هم که از خارج تامین می‌شود با توجه به افزایش قیمت جهانی و همچنین افزایش قیمت یورو بیش از ۲۵۰درصد رشد یافته است.

علاوه بر آن نرخ دستمزدها ۵/۲۹۸درصد و هزینه‌های سربار هم ۲۳۱درصد افزایش نشان می‌دهد. با این وجود به علت فشاری که از سوی خودروسازان به ما وارد می‌شود، همان حاشیه سود اندک گذشته را هم از دست داده‌ایم و خودروسازان هم مطالباتمان را نمی‌دهند. بنابراین تولید قفل شده است.

بانک‌ها هم که هیچ گونه همکاری نمی‌کنند و فشار بانک‌ها بر تولید آن‌قدر زیاد شده که برای ما به مراتب بدتر و مشکل‌سازتر از شرایط تحریم بین‌المللی است.

به نظر می‌رسد در هر حال مجموعه تصمیم‌گیری‌ها ضد تولید است. لازم است مسوولان در این باره یک تصمیم اساسی بگیرند و تکلیفشان را با بخش صنعت مشخص کنند.

اگر می‌خواهند صنعت روند رو به رشدی را دنبال کند، باید از آن حمایت کنند یا حداقل مطالباتمان را بدهند؛ اما اگر قرار است صنعت ایران نابود شود همین روندی که اکنون در پیش گرفته شده مناسب است. وقتی تولید سود ندارد، مشخص است که تولید‌کننده ترجیح می‌دهد در بخش‌هایی که سود مناسبی دارد، مانند ساخت‌وساز مسکن سرمایه‌گذاری کند.

با روشی که دولت در پیش گرفته دیگر کسی به سمت تولید نخواهد آمد و به دنبال اهداف چشم‌انداز هم تحقق نخواهد یافت.