یادداشت
نفت،دلار و بازار کسبوکار
بخش اول
بررسی دورههای گذشته نشان میدهد که تغییرات عمده قیمت نفت بر روی صنایع و اقتصاد ایران معمولا اثر آنی نداشته و پس از یک دوره شش تا یک سال و نیم تاثیرات آن مشهود میشود. ابتدا به بررسی روند اقتصاد جهانی با توجه به جدول میپردازیم.
بخش اول
بررسی دورههای گذشته نشان میدهد که تغییرات عمده قیمت نفت بر روی صنایع و اقتصاد ایران معمولا اثر آنی نداشته و پس از یک دوره شش تا یک سال و نیم تاثیرات آن مشهود میشود. ابتدا به بررسی روند اقتصاد جهانی با توجه به جدول میپردازیم.
دورههای رکود و رونق و شرایط تورمی ارتباط تنگاتنگی با شاخص قیمت کالا از دهه ۱۹۷۰ داشتهاند. پس از یک دوره کسادی سه ساله در اقتصاد جهانی بار دیگر از سال ۲۰۰۲ فعالیتهای اقتصادی در حالت بهبود قرار گرفت و فشارهای تورمی با توجه به افزایش قیمت کالاها تا پایان ۲۰۰۷ تشدید شد. تا سه ماهه اول ۲۰۰۸، شاخص قیمت کالاها رشد تندی تا ۴۶۰ واحد داشت، اما طی نیمه دوم به شدت تنزل کرد و اکنون در نزدیکی ۲۵۰ واحد قرار دارند. در همین حال قیمت نفت از بالاترین سطح در ۱۴۷دلار تا نزدیک ۵۰دلار افت داشته است.
کاهش بیش از 60درصد در قیمت نفت پیامدهای زیادی در بردارد که به بررسی آن میپردازیم:
نخست آنکه افت شدید قیمت نفت نشان میدهد که طرف تقاضا مشکل دارد و در حقیقت پایین آمدن سطح تقاضا به موضوع کند شدن رشد اقتصاد کشورهای صنعتی و نوظهور مربوط میشود. اوپک در اقدامی تلاش کرد که با محدود کردن عرضه، قیمت نفت را کنترل کند، اما به نظر میرسد مساله مازاد عرضه نیست، بلکه افت شدید تقاضا در اثر نااطمینانی سرمایهگذاران و بنگاههای اقتصادی نسبت به شرایط آینده است. بنابراین با توجه به بحران مالی و صدمه دیدن صنایع مختلف در اقتصادهای پیشرفته و در حال توسعه و پایین آمدن سطح اطمینان جهانی نسبت به کسب و کار انتظار نمیرود قیمت نفت و کالاها بتوانند حرکت افزایشی جدیدی آغاز کنند و احتمالا برای یک دوره شش تا دو ساله در سطوح پایین دادوستد شوند. برخی از تحلیلگران معتقدند قیمت نفت بین ۳۰ تا ۸۰دلار در میانمدت نوسان خواهد داشت.
دومین نکته آن است که افت فعالیتهای اقتصادی در سطح جهانی، میتواند به طور غیرمستقیم یا مستقیم بر روند اقتصاد ایران موثر باشد. از آنجایی که بخش بزرگی از درآمدهای کشور متکی به فروش انرژی (گاز و نفت) است، کاهش میزان تولید و افت قیمت آن اثر بزرگی بر روند فعالیتهای اقتصادی ایران خواهد داشت. بدین ترتیب کسادی در بخشهای مختلف ایران میتواند در یک دوره شش تا یک سال و نیم پس از تثبیت قیمت نفت در زیر 80دلار خودنمایی کند.
سومین نکته اثر کاهش قیمت نفت روی برابری ارزشدلار ایالات متحده با ریال است. از یک سو با توجه به تضعیف اقتصادها، کاهش نرخهای بهره در سطح جهانی و عدم تمایل به سرمایهگذاری در داراییهای پرریسک تقاضا برایدلار رو به گسترش است. شاخصدلار نزدیک به ۲۲درصد از نیمه دوم ۲۰۰۸ رشد داشته و شاخص قیمت کالا بیش از ۴۶درصد تنزل کرده است. در همین حال نفت بیش از ۶۶درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر کاهش قیمت کالاها، سبب پایین آمدن سطح تورم جهانی و پایین آمدن بازدهی اوراق بهادار خواهد شد که میتواند به سود دلار تمام شود. بدین ترتیب احتمالادلار برای یک دوره بلندمدت در برابر ارزهای پربازده تقویت میشود.
از آنجایی کهدلار در سطح جهانی نسبت به اکثر ارزهای عمده تقویت شده و احتمالا باز هم در مسیر رشد قرار خواهد گرفت، میتوان انتظار داشت که به طور طبیعیدلار در برابر ریال تقویت شد. با این وجود موضوع کنترل قیمتدلار در برابر ریال از سوی بانک مرکزی مسالهای است که باید در این رابطه بررسی شود. در طی سالهای گذشته با توجه به رشد درآمدهای نفتی و تقویت ذخایر ارزی امکان پشتیبانی از ریال وجود داشت، اما چنانچه قیمت نفت به سیر نزولی خود ادامه دهد، احتمالا برابریدلار به ریال دستخوش تغییر خواهد شد و انتظار میرود ریال در برابر ارزهای دیگر تضعیف شود. نکته قابل تامل آن است کهدلار هزار تومانی ممکن است برای مدتی در این سطح باقی بماند، اما در بلندمدت احتمال بالایی برای افزایش نرخ فراتر از این ارقام وجود دارد. همچنین پایین آمدندلار به سطح ۹۰۰۰ ریال امری است که شانس کمی برای آن وجود دارد. اگر سناریو کاهش قیمت نفت و احتمال تقویتدلار در بلندمدت مدنظر باشد، برابریدلار به ریال در پایین ارزش ذاتی آن قرار دارد.
چهارمین مورد به مساله تاثیرپذیری صنایع مختلف و بخشهای اقتصادی از تغییرات ارز مربوط میشود. از یک طرف با توجه به محدود شدن ذخایر ارزی و پایین آمدن درآمدهای نفتی انتظار میرود با توجه به نظریه کششها و توجه به ترازپرداختهای کشور، واردات نسبت به گذشته کاهش یابد. از طرف دیگر بالا رفتن ارزشدلار در برابر ریال احتمالا صادرات را تشویق خواهد کرد. به طور نمونه صنعت فرش میتواند نسبت به گذشته جنب و جوش بیشتری پیدا کند، چرا که اکنون صادرکنندگان میتوانند ریالهای بیشتری با فروش محصولات به خارج بدست آورند. گران شدن واردات میتواند به نفع برخی از صنایع داخلی تمام شود.
پایین آمدن قیمت مواد خام صنعتی و کالاهای واسطهای میتواند هزینه تمام شده را برای برخی صنایع کاهش دهد. به طور نمونه چنین وضعیتی ممکن است روی سودآوری صنعت ماشینآلات برقی یا برخی از شرکتها در گروه صنعت کانیهای غیرفلزی موثر باشد. بدین ترتیب انتظار میرود در بورس اوراق بهادار ایران چرخشی در صنایع ایجاد شود و توجه سرمایهگذاران از گروههایی همچون فلزات اساسی، کانیهای فلزی، سیمان، ساختمان و پتروشیمی به سوی صنایع دیگر مانند ماشین آلات برقی، کانیهای غیرفلزی و محصولات فلزی متمرکز شود.
* تحلیلگر تکنیکالیست بازار سرمایه
ارسال نظر