محمدصادق جنان‌صفت: برخی دادوستدهای اقتصادی به اندازه‌ای در سودآوری روشن و شفاف‌اند که در انجام آن تردیدی صورت نمی‌گیرد. اما اگر تردید آمد و بر یقین غلبه کرد و آن دادوستد صورت نپذیرفت باید دنبال این بود که تنگنای ایجاد شده چقدر اهمیت دارد. به نظر می‌رسد اگر صورت مساله‌ای که انجمن کارفرمایان کارخانه‌های سیمان طرح کرده است با دقت خوانده و معلوم و مجهول شود تردید در حل آن خود جای تردید دارد. صورت مساله این است: در صورت پرداخت تسهیلات ۲۰۰میلیارد تومانی، ظرفیت تولید سیمان در یک سال آینده ۱۵میلیون تن افزایش یافته و به ۵۶میلیون تن می‌رسد. در صورتی که قیمت هر تن سیمان در بازار آزاد فقط ۵۰هزار تومان باشد، ارزش فروش ۱۵میلیون تن سیمان در یک سال رقمی معادل ۷۵۰میلیارد تومان است. برای اینکه برخی اعداد و ارقام دادوستد پرداخت ۲۰۰میلیارد تومان برای افزایش ظرفیت ۱۵میلیون تن سیمان آشکار شود چند محاسبه ساده را انجام می‌دهیم:

۱ - با فرض اینکه قیمت هر تن سیمان در بازار آزاد ۵۰هزار تومان باشد، ارزش فروش یک سال تولید اضافه معادل ۷۵۰میلیارد تومان خواهد شد که ۵/۳برابر رقم تسهیلات درخواستی است. آیا مقرون به صرفه نیست؟

۲ - در صورتی که نرخ دلار معادل ۹۰۰تومان باشد کل رقم درخواستی برای افزایش ظرفیت ۱۵میلیون تنی سیمان حدود ۲۲۲میلیون دلار خواهد شد.

در صورتی که فضا و شرایط برای تولیدکنندگان مساعد باشد و آنها بتوانند رقم یاد شده را از بازارهای مالی بین‌المللی تامین کنند و مطمئن باشند که می‌توانند صادرات داشته باشند آیا تامین این میزان دلار کار دشواری است؟

۳ - براساس گفته‌های مدیران اقتصادی کشور، امسال ۱۸هزار میلیارد تومان تسهیلات به بنگاه‌های کوچک و زودبازده پرداخت خواهد شد که ۹۰برابر رقم مورد نیاز برای افزایش ظرفیت تولید سیمان است.

اگر از روی دیگر این معادله محاسبه کنیم رقم مورد نیاز یک‌درصد تسهیلاتی است که قرار است به طرح‌هایی داده شود که تولید آنها نامشخص است.

اکنون باید پرسید که تردید در پرداخت رقم یاد شده برای این دادوستد روشن سودآور چیست و کدام مانع بر سر راه این دادوستد قرار گرفته است؟

داستان غم‌انگیز حبس کردن صنعت سیمان در ۲-۳سال گذشته چه فایده‌ای نصیب تولید و اشتغال کرده است؟

پرداخت این رقم می‌تواند رانت‌جویی در این صنعت را کاهش دهد و این خود گام بزرگی است.