همصدایی برای استقرار پارادایم ملی
محسن خلیلی
رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع
تحلیل استاد عزیزم جناب آقای دکتر نیلی را در جلسه اخیر هیات نمایندگان اتاق ایران شنیدم. همچون همیشه و از جمله در زمان تدوین استراتژی توسعه صنعتی از سوی ایشان و تیم همکارانشان در اوایل دهه ۸۰ بسیار بهره بردم. این بار البته ضمن استفاده بسیار از سخنانشان نگران و هراسناک شدم؛ نگرانی و هراسی که البته راه امید و بهبودی در آن بسته نبود، شاید اما دشوارتر از همیشه. ایشان از ۶ ابرچالش بحران آب، مسائل زیست محیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری سخن گفتند و اینکه تمامی این ابرچالشها از درون نظام تصمیمگیری کشور بیرون آمده و از خارج وارد نشده است و دیگر آنکه ساختار فعلی اقتصادی ما نمیتواند سوخت لازم برای اقتصاد خوب را فراهم کند و اصلاح اقتصادی ضروری است و باید پارادایم مبتنی بر «اضمحلال منابع و رفاه مبتنی بر هدررفت منابع کشور» تغییر کند و نکات بس ارزشمند دیگر.
محسن خلیلی
رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع
تحلیل استاد عزیزم جناب آقای دکتر نیلی را در جلسه اخیر هیات نمایندگان اتاق ایران شنیدم. همچون همیشه و از جمله در زمان تدوین استراتژی توسعه صنعتی از سوی ایشان و تیم همکارانشان در اوایل دهه 80 بسیار بهره بردم. این بار البته ضمن استفاده بسیار از سخنانشان نگران و هراسناک شدم؛ نگرانی و هراسی که البته راه امید و بهبودی در آن بسته نبود، شاید اما دشوارتر از همیشه. ایشان از 6 ابرچالش بحران آب، مسائل زیست محیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری سخن گفتند و اینکه تمامی این ابرچالشها از درون نظام تصمیمگیری کشور بیرون آمده و از خارج وارد نشده است و دیگر آنکه ساختار فعلی اقتصادی ما نمیتواند سوخت لازم برای اقتصاد خوب را فراهم کند و اصلاح اقتصادی ضروری است و باید پارادایم مبتنی بر «اضمحلال منابع و رفاه مبتنی بر هدررفت منابع کشور» تغییر کند و نکات بس ارزشمند دیگر.
به گمانم مخاطب این سخنان هشدارآمیز عمدتا سه گروهند. یک گروه از مخاطبان، ما فعالان و صاحبان بنگاههای اقتصادی و کارآفرینانیم. یعنی همان کسانی که بخشی از آنان در جلسه نیز حضور داشتند. توقع از ما فعالان اقتصادی چنان که جناب دکتر نیلی نیز بر آن تاکید نهادند، تمرکز بر اصلاح یک سیاست خاص یعنی «اضمحلال منابع» است.
تحقق این خواست طبعا از یکسو حرکت همبسته صنفی و تشکلی و نهادی و ارائه راهکارهای علمی و اجراییتر برای مشکلات مبتلا به و از سوی دیگر حرکت فردی در بنگاهها را با ارتقای تحقیق و توسعه، ارتباطگیری با بنگاهها و نهادهای مالی و توسعهای جهانی و ارتقای کیفیت و کاهش قیمت محصولات و... میطلبد. گروه دوم مخاطبان به نظر، فعالان و کارشناسان و نخبگان جامعه و قشر متوسط هستند که طی سالهای اخیر با ادبیات اقتصادی آشنا و بهعنوان گروههای مرجع تاثیرگذاری بس مهمی در حرکتهای اقتصادی و اجتماعی دارند.
سومین مخاطبان و مهمترین مخاطبان به نظر، مسوولان و مدیران دولتی و نهادهای حاکمیتی هستند که لازم است هر چه بیشتر اهمیت مشکلات را درک کنند و ضمن تحلیل و قبول اشتباهات گذشته به راهحلهای اصیلتر و فرا رفتن از راه حلهای کوتاهمدت و مسکنوار بیندیشند و جرات و جسارت بیشتری در جهت انجام اصلاحات ساختاری اقتصادی به خرج دهند. البته طی سالهای اخیر نشانههایی از این تحول در مسوولان دولت قابل مشاهده است. تکرقمی کردن تورم، انضباط مالی، رشدهای اقتصادی، کاهش قاچاق، تعامل بهتر و مناسبتر با جهان و نظایر آن که شایسته بسی تقدیر است.
به نظر در این مثلث مخاطبان «سرمایهگذاران و گردانندگان بنگاههای اقتصادی و کارآفرینان»، «نخبگان و کارشناسان» و «صاحبان قدرت و مدیران و مسوولان» باید همفکری و همفضایی برای شروع تحولات اساسی صورت گیرد. قطعا غیبت هر یک از این سه ضلع در فرآیند ضروری و حیاتی اصلاحات ساختاری اقتصادی، این حرکت را به بنبست میکشاند. اما در این میان به نظر نقش نظام حکمرانی بسیار برجستهتر و موتور محرک این اصلاحات ساختاری است.
این مجموعه باید اراده سیاسی خود را برای انجام اصلاحات ساختاری با اتخاذ تصمیمات «سخت» به جای تصمیمات «بد» (تعبیر از دکتر نیلی) به نمایش گذارد. اصلاحات در نحوه توزیع هدفمندی یارانهها، نرخ ارز، اصلاحات نظام بانکی، کوچک کردن ساختار اداری و تشکیلاتی دولت، تعامل هرچه بیشتر با جهان و به خصوص کشورهای منطقه و... از جمله اقداماتی است که باید از سوی نظام حکمرانی آغاز شود و دو ضلع دیگر یعنی فعالان اقتصادی و نخبگان جامعه پیشبرنده آن باشند.
به هرحال مجموعه سخنان هشداردهنده جناب دکتر نیلی طی سالهای اخیر که سلامت، صحت و راه حل پیشنهادیشان با اندک تجارب این خدمتگزار در حوزههای مختلف صنعتی، تامین اجتماعی و نظام بانکی همسو است، ضرورت تحول پارادایم موجود و انجام پارادایم شیفت را به امری ناگریز برای تداوم حیات ملی تبدیل میکند.
تحولی پارادایمیک که صبوری و عزم ملی را میطلبد و تاریخ نشان داده است ملت کهن ایران این ظرفیتها را در خود دارد. مشروط برآنکه بر داشتههای خود «آگاهی» و به تواناییهای خود «ایمان» داشته باشد؛ امید است چنین شود.
ارسال نظر