در صد روز چه میشد برای اقتصاد کرد؟
دکتر حسین عباسی* جواب کوتاه: هیچ؛ فقط حرف. جواب بلندتر («امّا»ی قضیه): امّا سرنوشت چهار سال (یا هشت سال) آینده از همان حرفها برمیآید. حرفهایی که از مسوولان دولت در صد روز اول منتشر شده است، حرفهایی که نشان از جهتگیری تصمیمات آینده دولت است، کارنامه قابل قبولی دارد. در این نوشته به اختصار به جهت گیری دولت در زمینه تورم، رکود و بیکاری، بازار ارز و هدفمندی یارانهها میپردازم. تورم: کنترل هزینهها مدت زمان زیادی نمیگذرد از دورانی که روزنامهها پر بودند از خبرهای ریز و درشت مقابله «قاطع» با عاملان تورم.
دکتر حسین عباسی* جواب کوتاه: هیچ؛ فقط حرف. جواب بلندتر («امّا»ی قضیه): امّا سرنوشت چهار سال (یا هشت سال) آینده از همان حرفها برمیآید. حرفهایی که از مسوولان دولت در صد روز اول منتشر شده است، حرفهایی که نشان از جهتگیری تصمیمات آینده دولت است، کارنامه قابل قبولی دارد. در این نوشته به اختصار به جهت گیری دولت در زمینه تورم، رکود و بیکاری، بازار ارز و هدفمندی یارانهها میپردازم. تورم: کنترل هزینهها مدت زمان زیادی نمیگذرد از دورانی که روزنامهها پر بودند از خبرهای ریز و درشت مقابله «قاطع» با عاملان تورم. به علاوه، دههها است که بسیاری از سیاستمداران و حتی گروههایی از اقتصاددانان، «گرانفروشان» را عامل تورم معرفی میکردند و مجازات آنها را راهحل کنترل تورم میدانستند. خوشبختانه در گفتههای مسوولان دولت فعلی، خبری از این روایتهای غیراقتصادی نیست. دولت به روشنی پذیرفته است که تورمی در حد و اندازههای تورم ایران، ریشه پولی دارد و عامل اصلی آن هزینههای هنگفتی است که دولت بر اقتصاد تحمیل میکند. در سالهای اخیر یارانه گستردهای که دولت بدون در نظر گرفتن میزان درآمدش به مردم داد، به همراه هزینههای سخاوتمندانه دولت در پروژههای بدون نتیجه، سبب افزایش نقدینگی و رشد تورم شده است. همین که دولت این واقعیت را میپذیرد و علنا به آن اذعان میکند، قدم بزرگی در حل مشکل تورم است. چنین اقراری به مسوولیت مستقیم دولت در ایجاد تورم، کار دولت را در آینده مشکل میکند؛ چرا که دیگر نمیتواند انگشت اتهام را به سوی دیگران دراز کند. انضباط مالی، پرهیز از پروژههای بزرگ و بیسرانجام و تاکید بر اتمام پروژههای موجود که به درستی مورد تاکید دولت است، راههای اصلی کنترل هزینهها است. رکود: توسعه بازارهای مالی و «خصوصیسازی واقعی» دولت در مقابله با مشکل تورم میتواند با قاطعیت به راهحلی یگانه متوسل شود، ولی در زمینه مقابله با رکود باید محتاط باشد و مجموعهای از سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت را اجرا کند. رکود اقتصادی به سادگی رفع و اشتغال به راحتی ایجاد نمیشود. هسته مرکزی سیاستهای ناظر به رشد اقتصادی را باید در ایجاد انگیزه سرمایهگذاری و تولید و همزمان با آن کاهش هزینههای غیرمولد تولید جستوجو کرد. سیاستهایی که انگیزه آحاد اقتصادی را برای فعالیت تحریک و تقویت نکند، شاید بتواند محبوبیت سیاستمداران را افزایش دهد، ولی نه رکود را رفع میکند و نه اشتغال میآفریند. در این زمینه، دو عاملی که مورد تاکید دولت قرار گرفته است، یعنی پررنگ کردن بازار سرمایه در تامین مالی بنگاههای تولیدی و نیز کاستن از مشکلات فعالیت اقتصادی میتواند مفید باشد. همچنین تاکید دولت بر اجرای «خصوصیسازی واقعی» جای امیدواری دارد. هر چند به دلیل پیچیدگی فرآیند خصوصیسازی و مشکلات اقتصادسیاسی که در مسیر وجود دارد، اقتصاددانان همواره در مورد اجرای درست سیاست خصوصیسازی بدبینیهایی دارند، اما دو دلیل را میتوان برای این بدبینیها برشمرد.
اول اینکه اقتصاد ایران همواره دولتی بوده است. این امر به این معنی است که گروههای زیادی حیات اقتصادی و سیاسی خود را مدیون رانتهای دولتی هستند و به هر اقدامی دست میزنند که خصوصیسازی «واقعی» اتفاق نیفتد. برای روشن شدن میزان پیچیدگی مساله کافی است نگاهی به ساختار شرکتهای دولتی و شبهدولتی و نیز قوانین ناظر بر فعالیت آنها بیندازیم. ساختار و قوانین ناظر بر شرکتهای دولتی و شبهدولتی انحصاری برای آنها ایجاد کردهاند که راه یافتن به آنها و تغییرشان به سادگی ممکن نیست. بهخصوص که تصویب و اجرای سیاستهای اصلاحی از مسیری میگذرد که ذینفعان اصلی اقتصاد دولتی درآن حضور دارند.
دلیل دوم این است که حتی بخش خصوصی واقعی، یعنی بنگاههایی که هیچوقت دولتی نبودهاند و همواره توسط بخش خصوصی و با انگیزههای فردی فعالیت میکردهاند، از دستاندازی قانونی و فرا قانونی بخشهای مختلف بوروکراسی مصون نبودهاند. سادهترین و قانونیترین نوع این دستاندازیها، تغییر مداوم قوانین و مقررات است. انواع پیچیده این دستاندازی همان است که در اشکال مختلف نقض حق مالکیت به ظهور میرسد و تمامی فعالان اقتصادی به نوعی با آن درگیرند.
خصوصیسازی واقعی و دستیابی به رشد قابل توجه و ادامهدار، رفع این موانع را الزامی میکند. چنین کاری هم همکاری دولت با سایر قوا و گروههای ذینفوذ را طلب میکند و هم بر پیچیدگیهای مساله میافزاید.
نرخ ارز: نکته درخشان اقتصاد در این صدروزه
سیاست ارزی دولت در این صد روزه نقطه درخشان سیاستهای اقتصادیاش بوده است. دولت و بهخصوص بانک مرکزی در مقابل وسوسه کاهش نرخ ارز که از محبوبترین سیاستهای بسیاری از اقشار جامعه است، مقاومت کرد و اجازه نداد حتی توافق هستهای بازار را متزلزل کند. هر چند به نظر میرسد هرازگاهی مسوولان در مقابل فشارهای وارده از سوی گروههای مختلف برای کاهش نرخ ارز به سمت تسلیم حرکت میکنند. بهعلاوه انتظار میرفت که دولت سریعتر در جهت حذف بازار موازی ارز و مدیریت نرخ ارز متناسب با شرایط تورمی اقتصاد ایران اقدام کند. تورم حدود سیوپنج درصدی به این معنی است که اگر نرخ اسمی ارز با نرخی در این حدود رشد نکند، طولی نمیکشد که بحران ارزی به اقتصاد کشور باز میگردد.
هدفمندی یارانهها: هدف شفاف و بلندمدت
گفتههای مسوولان دولت نشان از عدم اطمینان در مورد سرنوشت برنامه هدفمندی یارانهها دارد. این نبود اطمینان قابلدرک است، هر چند چیزی از مسوولیت دولت در مدیریت آن نمیکاهد. از یک سو به دلیل دخیل بودن تمامی مردم ایران و شرایط سخت اقتصادی مردم قطع یارانههای نقدی در کوتاه مدت تقریبا غیر ممکن است. از سوی دیگر، بار مالی ادامه برنامه از مهمترین عوامل مشکلات اقتصاد ایران است. برگرداندن آن به آنچه در ابتدای طراحی آن مورد تایید اقتصاددانان بود، یعنی تصحیح قیمتهای کالاهای یارانهای و استفاده از منابع آن برای پیشگیری از مشکلات پیش آمده، تقریبا محال است. تنها راهی که به نظر میرسد ادامه آن در کوتاهمدت و طراحی جایگزینی کمهزینه و قابل اجرا برای آن است، اینکه این جایگزین چه خواهد بود، هنوز به روشنی مشخص نیست و به همین دلیل، نمره دولت در این زمینه کمتر از زمینههای دیگر است. سیاستهای حمایت از اقشار کم درآمد ادبیات روشن و تجربه شدهای دارد. حتی اگر طراحی این سیاستها در چند ماه ممکن نباشد، طراحی، اجرا و تصحیح خطاهای ناگزیری که در اجرا پیش میآید باید هدف روشن و اعلام شده دولت برای یک دوره چند ساله باشد.
نمره قبولی برای حرفهای این صد روزه
نمره قبولی که دولت در این صد روزه در اقتصاد میگیرد، نمره او در اولین امتحان است. دادن نمره قبولی باعث نمیشود چشم بر نکات منفی که گهگاه در گفتههای مسوولان به چشم میخورد ببندیم، هر چند این نکات را میگذاریم برای زمانی که سیاستها طراحی و اجرا شوند. دولت راه درازی در پیش دارد، پیش از آنکه در پایان دورهاش هم نمره قبولی در کارنامهاش داشته باشد. هر راهی که دولت پیش بگیرد، از یک نکته گریزی ندارد و آن اینکه اگر از اشتباهات دیگران درس نگیرد، مردود خواهد شد.
* استاد اقتصاد دانشگاه بلومزبرگ- پنسیلوانیا
ارسال نظر