فرصت تازه برای ایران
تحولات سهروز اخیر در ایالاتمتحده فرصتی تازه در اختیار ایران گذاشته است که تهران با بهرهمندی از آن میتواند پارهای از مسائل سیاست خارجی خود را به شکل مطلوبتری حل کند.
محمود صدری
تحولات سهروز اخیر در ایالاتمتحده فرصتی تازه در اختیار ایران گذاشته است که تهران با بهرهمندی از آن میتواند پارهای از مسائل سیاست خارجی خود را به شکل مطلوبتری حل کند. پیروزی دموکراتها در انتخابات آمریکا و برکناری دونالد رامسفلد از وزارت دفاع این کشور، تغییراتی هر چند محدود در نحوه حضور آمریکا در عراق ایجاد خواهد کرد. این تغییر حداقل در کوتاهمدت، پایان اشغال عراق نیست اما ضربه حیثیتی که بوش متحمل شده، او را به انعطافهایی در برابر مخالفان جنگ عراق وادار خواهد کرد. نقطه عزیمت این انعطاف، لحاظ کردن پارهای از پیشنهادهای دموکراتها در مورد عراق است. انتقاد اصلی دموکراتها به بوش این است که او در جنگ عراق نتوانسته است حمایت بینالمللی را جلب کند و هزینه جنگ عراق بر خلاف جنگ ۱۹۹۰ از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی و جان سربازان این کشور پرداخت شده است. چنین رویکردی، آمریکای تحت نفوذ دموکراتها یا متاثر از آرای آنان را به سوی بهبود روابط با اروپا و شاید روسیه و چین سوق خواهد داد. چنین وضعی در کوتاهمدت به نفع و در درازمدت به زیان ایران خواهد بود. نفع کوتاه مدت این سیاست این است که اراده ستیزهجویی دولت بوش بر اثر این تحولات کاهش مییابد و حداقل تا زمان بازسازی روابط با اروپا و دیگر کشورها، امکان شکلگرفتن ائتلاف بینالمللی علیه ایران منتفی است.
اما در درازمدت، ممکن است ایران چنین فرصتی نداشته باشد. زیرا روال طبیعی این است که با افزایش قدرت دموکراتها، روابط آمریکا با دیگر بازیگران جهانی از وضع کنونی بهتر و تفاهم آنها بیشتر شود. انعطاف دوسویه در روابط آمریکا و بازیگران جهانی، لوازمی دارد که لاجرم به ایران تاثیر میگذارد. انعطاف مورد انتظار آمریکا از اروپا، روسیه و چین کمابیش همین موضع کنونی بوش است. او از این قدرتهای جهانی انتظار دارد برای شکلدادن به نظم دلخواه در جهان به ایالاتمتحده کمک کنند و سیادت بینالمللی این کشور را به رسمیت بشناسند. حال آنکه انعطاف و مدارای موردنظر اروپاییها این است که آمریکا بپذیرد بحرانهای بینالمللی بدون کمک همه بازیگران، حل نمیشود.
اگر آمریکا و دیگر بازیگران در این زمینه به نقطه تعادل برسند، معنای آن این است که نقش بینالمللی رقیبان آمریکا در جهان افزایش مییابد و به تبع آن سطح تماس آنها با کشورهایی مانند ایران بیشتر خواهد شد. زیرا در نظام بینالملل به صورت قهری، هر کشوری که سهم بیشتری در اعمال قدرت پیدا میکند، میزان مداخلهاش در امور دیگر کشورها افزایش مییابد. اگر این وضع درباره کشورهای اروپایی و در مراحل بعدی روسیه و چین رخ دهد، آنها مواضعی کمابیش نزدیک به مواضع کنونی آمریکا، هرچند با زبانی دیگر، اتخاذ خواهند کرد.
فصل دشوار سیاست خارجی ایران زمانی آغاز میشود که سخنان امروز آمریکا به زبان سایر بازیگران جهانی جاری شود، زیرا ایران که امروز در لابهلای کشمکشهای آمریکا و رقیبان جهانیاش امکان بازیگری فعال دارد، آن گاه به یک سوی منازعه و در برابر جامعه جهانی تغییر مکان خواهد داد.
بنابراین، آنچه امروز برای ایران فرصت تلقی میشود، شاید در آینده به تهدید تبدیل شد. به همین علت ایران تا زمان شکلگیری روابط جدید جهانی که زمان آن قابل پیشبینی نیست، فرصت دارد تا دستورجلسههای خود را برای مذاکره با بازیگران بینالمللی آماده کند. این دستور جلسه حاوی هر پیشنهادی باشد، به این قاعده بنیادین نیاز دارد که در روابط بینالملل، دوستان و دشمنان همیشگی وجود ندارند و با اتکا به هیچ کشوری نمیتوان علیه دیگری شورید. زیرا بازیگران موثر ابزارها و امکانات زیادی در اختیار دارند که مصالحه بر سر کشورهای کوچکتر، یکی از آنها است.
ارسال نظر