سیاستمداران مداخلهگر و جنگ ارزی
آدام اسمیت، اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی ۲۵۰ سال پیش گفته است: «هرگاه دو همباز اقتصادی را در حال گفتوگوی خصوصی دیدید، بدانید دسیسهای علیه مردم در راه است.»
محمود صدری
آدام اسمیت، اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی ۲۵۰ سال پیش گفته است: «هرگاه دو همباز اقتصادی را در حال گفتوگوی خصوصی دیدید، بدانید دسیسهای علیه مردم در راه است.» اسمیت این سخن را نه در مذمت سرمایهداری و اقتصاد آزاد، بلکه در نکوهش کسانی که در سازوکارهای طبیعی اقتصاد و در راس آنها رقابت اقتصادی دستکاری میکنند، بر زبان رانده است.
به اعتقاد اسمیت و پیروان او همنشینی صاحبان سرمایه و بنگاه همانقدر معطوف به دسیسه است که همنشینی سندیکاهای کارگری؛ زیرا هر دو گرایش به انحصار دارند.اولی میخواهد انحصار تولید و قیمت را به دست بگیرد و دومی خواستار به دست آوردن انحصار کار و دستمزد است. در زمانهای که اسمیت این هشدار را داد، احتمال تبانی اعضای صنوف وجود داشت؛ اما در دوران کنونی احتمال این کار کاهش یافته است؛ زیرا دسترسی همگانی به اطلاعات زیاد شده است و بهتبع آن دسیسهچینی به آسانی گذشته نیست. معنای این سخن این نیست که بساط دسیسهچینی جمع شده است. در روزگار فراوانی اطلاعات و بسته شدن دست سرمایهداران و کارگران و دیگر صنوف اقتصادی، دولتها و بانکهای مرکزی انحصار دسیسه را به دست گرفتهاند و نظم بازار را مطابق منافع و مصالح بزرگترین صنف؛ یعنی سیاستمداران دستکاری میکنند و نام آن را پیگیری مصالح ملی میگذارند.
نبرد ارزی آمریکا و چین در سالهای اخیر آشکارترین وجه دسیسهچینی دولتها علیه نظم بازار و منافع مصرفکنندگان است. ارزش پول چین (یوآن) و دلار آمریکا مدام رو به کاهش است و آمریکا و چین یکدیگر را به دستکاری در نرخ ارز متهم میکنند. انکارهای دوسویه رهبران واشنگتن و پکن قانعکننده نیست؛ زیرا حالا دیگر این قابل کتمان نیست که حتی اگر چینیها ارزش یوآن را بهصورت مصنوعی پایین نیاورده باشند، این ناتوانی ۴۰۰ میلیون چینی از ورود به بازار خرید کالا است که مازاد صادراتی انبوهی ایجاد کرده و راه تهاجم کالاهای چینی را به بازارهای جهانی گشوده است. در مقابل، دولت آمریکا نیز هرچند بگوید ارزش دلار را مصنوعا پایین نیاورده است، خرید اوراق قرضه (که تازهترین آن ۶۰۰ میلیارد دلار بود) راه غیرمستقیم ارزشزدایی از دلار است که قابل کتمان نیست. حال در چنین فضایی رهبران سیاسی ۲۰ کشور پرقدرت اقتصادی جهان در کرهجنوبی گرد آمدهاند تا راهی برای حل مشکلات اقتصاد جهان از جمله جنگ ارزی آمریکا و چین بیابند؛ اما تنها مشکلی که تاکنون برای آن راهحلی یافت نشده همین مشکل اصلی؛ یعنی جنگ ارزها است.
نکته عبرتآموز در سرسختی دولتهای آمریکا و چین این است که هر دو دولت، در زمینه مداخله در اقتصاد داخلی از پیشینیان خود تندروتر هستند. دولت دموکرات آمریکا، دوسال پیش برنامه اقتصادی خود را با بستههای حمایتی برای نجات بنگاههای ناکارآمد و ورشکسته آغاز کرد. دولت هوجینتائو نیز از هشت سال پیش پارهای برنامههای اصلاحی دولتهای قبلی چین را متوقف کرده و بر دامنه مداخله دولت در اقتصاد افزوده است. حالا دو دولت که در عرصه داخلی مداخلهگرند، در عرصه جهانی رودرروی هم ایستادهاند و هر یک اصرار دارند سیاست حمایتگرایی خود را موجه و انجام همان کار توسط رقیب را ناموجه نشان دهد. همین معیار دوگانه است که سیاستمداران چینی و آمریکاییها را در برابر منطق روشن اقتصاد و بازار ناتوان کرده است و تا زمانی که اراده مداخلهجویی این سیاستمداران شکسته نشود، در برهمین پاشنه خواهد چرخید: دیروز تعرفهها، امروز ارزها و فردا لابد موضوعی دیگر.
ارسال نظر