علیرضا کدیور

رکود بازار مسکن، جهش ۱۰۰درصدی قیمت جهانی نفت و فلزات اساسی، کاهش نرخ سپرده‌های بانکی، عرضه سهام شرکت‌های بزرگ دولتی، کاهش نرخ سود اوراق مشارکت و گواهی سپرده بانک‌ها و افت شدید و هیجانی قیمت سهام در ماه‌های پایانی سال ۸۷، همگی گزاره‌هایی هستند که هر شخصی را برای کسب سود به سمت بازار سهام رهنمون می‌سازند؛ وضعیتی که در عمل با ثبت میانگین بازدهی ۴/۴۵درصدی در نیمه اول امسال (در مقایسه با ۳۰درصد در مدت مشابه سال قبل) نیز محقق شد.

اما بازدهی تنها یک روی سکه سرمایه‌گذاری در بورس است؛ چرا که این بازدهی زمانی می‌تواند برای سرمایه‌گذاران دست‌یافتنی باشد که امکان نقد کردن سود کسب شده وجود داشته باشد. به بیان دیگر، اگر سرمایه‌گذار در هر زمان نتواند بنا به تشخیص خود نسبت به جابه‌جایی سهام به واسطه کسب سود مورد انتظار یا ظهور گزینه بهتر اقدام کند، در عمل سود کسب شده امکان فعلیت پیدا نمی‌کند و در نهایت سرمایه‌گذاری در بورس به‌عنوان یک گزینه، جذابیت خود را از دست می‌دهد.

در همین رابطه، بررسی معاملات سهام در بورس تهران طی نیمه نخست امسال، نشان می‌دهد که هرچند بورس به لحاظ بازدهی و ثبت تعداد روزهای افزایش شاخص، روند بسیار بهتری نسبت به سال قبل داشته، اما به لحاظ ارزش معاملات سهام خرد و بلوک و درصد ریالی گردش سهام، کارنامه قابل قبولی نداشته است. در بخش درصد گردش ریالی که حاصل تقسیم ارزش معاملات به میانگین ارزش بازار است، بورس تهران شاهد کاهش این متغیر از ۳/۱۸‌درصد به ۶/۱۰درصد بوده است؛ شاخصی که خود به تنهایی موید عقب‌گرد بورس تهران به لحاظ قابلیت نقدشوندگی سهام است و از سوی دیگر، در مقایسه با سایر بورس‌ها نیز بیانگر سطح پایین نقدشوندگی سهام در بازار ایران است.

موید گزاره بالا کاهش ۳۰درصدی ارزش معاملات خرد و بلوک در نیمسال اول ۸۸ نسبت به مدت مشابه سال قبل است.

در واقع نقدشوندگی یکی از بزرگ‌ترین معضلاتی است که مانع حضور سرمایه‌گذاران حقیقی در بورس شده که در نهایت به نفوذ پایین فرهنگ سهامداری در بین آحاد جامعه نسبت به سایر کشورها انجامیده است.اما در بررسی علل وقوع این پدیده، پیکان اتهام بیش از هر چیز متوجه محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی مسوولان بورس است. در حقیقت ابزاری که مسوولان بورس با هدف کاهش ریسک سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار داده‌اند، نه تنها نتوانسته است به تنها هدف تعریف‌شده برای خود عمل کند، بلکه در عمل با پایین آوردن قدرت نقدشوندگی، زیان همان سهامداران را در پی داشته است. شاهد این مدعا افت مداوم ارزش معاملات، تعداد خریداران، دفعات معامله و سایر متغیرهای عملکردی بورس طی پنج سال گذشته فارغ از رشد و افت شاخص‌ها است.حال در شرایطی که اعمال محدودیت‌های معاملاتی از جمله درصد نوسان محدود روزانه و حجم مبنا، غرض طراحان و مسوولان بورس را نقض کرده است، مسوولان بورس به تازگی در تصمیمی تعجب‌برانگیز اقدام به اعمال محدودیت نوسان بر سهام شرکت‌ها پس از برگزاری مجمع سالانه کرده‌اند.این در حالی است که تا هفته قبل، بنا بر عرف حاکم بر معاملات، قیمت سهام شرکت‌ها در روزهای پس از برگزاری مجمع سالانه، افزایش سرمایه و تعدیل پیش‌بینی سود به میزانی بیش از ۱۰درصد بدون محدودیت نوسان بازگشایی می‌شد.حال به نظر می‌رسد سازمان بورس در حال سلب معدود فرصت‌های مناسب برای تصحیح قیمت سهام است که این موضوع به طور قطع منجر به کاهش بیشتر قدرت نقدشوندگی خواهد شد؛ رفتاری که به معنای دخالت مسوولان در تصمیم‌گیری فعالان بازار در خصوص قیمت‌گذاری سهام در بورس است.در نهایت این تصمیمات، بورس تهران را هرچه بیشتر از فلسفه وجودی خود به عنوان یک بازار کارآ دور می‌کند و خروج بیشتر سرمایه‌گذاران را به سمت سایر بازارها در پی خواهد داشت.