درباره کارآمدی و ناکارآمدی
اکثریت انسانها، سازمانها و گروههای همفکر تمایل به پیشرفت و ترقی و رسیدن به نقطه اوج در زمینههای گوناگون را در ذات خویش دارند.
محمدصادق جنانصفت
اکثریت انسانها، سازمانها و گروههای همفکر تمایل به پیشرفت و ترقی و رسیدن به نقطه اوج در زمینههای گوناگون را در ذات خویش دارند. گروهی از آنها با مدد بخت و اقبال و تواناییهای ذاتی پلههایی از نردبان ترقی را نیز طی میکنند، اما انسانها و گروهها و سازمانهای خاصی هستند که به همه خواستههای بلندمدت و دور و دراز خویش دست مییابند و در نقطه اوج ماندگار میشوند. این انسانها، گروهها و سازمانها علاوه بر شانس و اقبال و تواناییهای ذاتی به عنصر کارآمدی تجهیز میشوند تا در میانه راه نمانند. کارآمدی و کفایت چیزی نیست که به سادگی به دست آید و نیازمند دورنگری، یاد گرفتن، تمرین و ممارست، داشتن سعه صدر و ظرفیت بزرگ شدن، برنامهریزی دقیق، مهربانی و دلسوزی و... است. مهیا نکردن این عوامل برای کارآمد شدن موجب میشود که بخشی از راه با شتاب طی شود و در نقطهای به توقف کامل منجر شود. چه عواملی سد راه کارآمد شدن انسانها، گروهها و سازمانها میشود؟ قدر ناشناسی و اندازهگیری نادرست از تواناییها و امکانات نسبت به هدفهای تعیین شده بزرگ، یکی از دلایل ناکارآمدی است. بسیار دیده شده که سازمانها و گروههایی چنین اندازهگیری غیردقیقی از تواناییهای خود داشته و بدون توجه به آن، هدفهای بزرگی را نشانه میگیرند و در نیمه راه میفهمند که چه اشتباه بزرگی کردهاند.
اندازهگیری غیردقیق از تواناییها و امکانات رقیب که همان آرزوهای ما را دارند، از دیگر عوامل ناکارآمدی است و به بازماندن در نیمه راه منجر میشود. وقتی یک انسان، سازمان و گروه نمیتواند ارزیابی دقیقی از نیرومندی و قدرت رقیب داشته باشد، در میدان مبارزه در مییابد که چه اشتباه بزرگی کرده است و دچار سردرگمی و ناامیدی میشود و به جای نیرومندتر کردن خود، سعی میکند تواناییهای رقیب را به پایین بکشاند. یک انسان، سازمان و گروه برای کامیابی و رسیدن به نقطه اوج، به همکاران و همراهان سرزنده، نیرومند، ورزیده و کارآمد نیاز دارد تا سرعت حرکت یکسان باشد و ناسازگاری پدیدار نشود.
همکاران و همراهان ناکارآمد و ضعیف دردسر درست کرده و برای توجیه سستی خویش اطلاعات غیردقیق به مجموعه تزریق میکنند و موجب انحراف خواهند شد.
کارآمدی به عنوان یک متغیر بسیار سرنوشتساز در میان انسانها، سازمانها و گروههای مدرن، یک اصل خدشهناپذیر است و آنها تلاش میکنند که به این ابزار اصیل و کارساز مجهز شوند تا در نیمه راه به دردسر نیفتند. اگر یک گروه و سازمان ناکارآمد به هر دلیل بر مراکز تصمیمسازی دست پیدا کند، برای کل جامعه دردسرساز شده و نظم را بر هم زده و بیتعادلی ایجاد میشود.
کارآمدی پایه و اساس پیشرفت و رسیدن به آرزوهای بلند است و نباید آن را نادیده گرفت و جامعه هوشمند، جامعهای است که راه را برای ورود گروههای ناکارآمد به هسته مرکزی تصمیمگیریهای کلان ناهموار و سخت میکند.برای درک دقیق آنچه در سطور بالا نگاشته شد، میتوان نمونههای پرشماری از رفتار گروههای ناکارآمد و پیامدهای تاسفآور آن را در جامعههای گوناگون از جمله جامعه ایران به عنوان شاهد آورد و گروههای ناکارآمد را به خوبی دید.
داشتن یک چارچوب تحلیلی قوی از علل کارآمدی و ناکارآمدی، ضمن اینکه ابزار مهمی برای تحلیل رفتار جوامع است، بلکه توانایی لازم برای اتخاذ تصمیمات مهم را فراهم میکند.
ارسال نظر