محمود صدری
آیا اقتصاد ایران وارد دوران رکود شده است؟ طبق معیارهای متعارف جهانی، قطعا پاسخ این پرسش منفی است. زیرا در تعاریف جهانی، گفته می‌شود هر گاه اقتصاد یک کشور در دو فصل پیاپی با کاهش یا توقف رشد مواجه شود، باید چنین اقتصادی را رکود زده دانست.

اقتصاد ایران، اکنون چنین وضعی ندارد. زیرا طبق برآورد بانک جهانی که محتاطانه‌تر از برآوردهای دولت ایران است، میانگین رشد اقتصادی ایران در سال 1387 حدود 6/5درصد خواهد بود. در نتیجه طبق معیار یاد شده نمی‌توان اقتصاد ایران را رکودی نامید. اما پاره‌ای واقعیت‌های اقتصادی، گزاره «اقتصاد ایران رکود زده نیست» را مخدوش می‌کند. پاره‌ای از این واقعیت‌ها به شرح زیر است:
۱ - با وجود اینکه از بهار ۸۷ تاکنون بهای مسکن و زمین و اجاره مستغلات، در مناطق مختلف شهری و روستایی ایران بین ۳۰ تا ۵۰درصد کاهش یافته است، معاملات کند و حتی شاید بتوان گفت متوقف شده است.
2 - همگان از افزایش نقدینگی در بازار سخن می‌گویند، اما اهالی کسب و کار از کمبود نقدینگی شکوه می‌کنند و نرخ بهره در بازار غیررسمی (در واقع بازار واقعی) افزایش یافته و گاه چهار تا پنج برابر نرخ بهره رسمی است.
این پدیده هر علتی داشته باشد، عامل قطعی آن، کاهش اعتماد در بازار و بالا رفتن ریسک دادوستد است. چنین وضعی،‌ زمینه‌ساز کاهش سرمایه‌گذاری و دادوستد و مآلا کاهش رشد اقتصادی و حرکت به سوی رکود در سال یا سال‌های آینده است.
3 - ظرفیت‌های خالی اقتصاد ایران و نبود انگیزه فعالیت در آنها، نشانه دیگری از رکود است. در شرایطی که خیابان‌های شهرهای بزرگ ایران مملو از خودرو است و ترافیک به بزرگ‌ترین معضل شهری تبدیل شده است، رجوع به آمارها نشان می‌دهد که هنوز 75درصد خانوارهای ایرانی از خودرو شخصی استفاده نمی‌کنند.
معنای این ارقام این است که ظرفیت‌‌های خالی به ویژه در طرف تقاضای خودرو به شدت خالی است. مادام که این ظرفیت‌ها پرنشده است، می‌بایست آن را از نشانه‌‌‌های رکود به شمار آورد.همین وضع در مورد سرانه مصرف لبنیات که نصف میانگین جهانی است و سرانه مصرف کامپیوتر که یک چهارم مصرف جهانی است نیز صدق می‌کند. به این فهرست، صدها قلم کالای مصرفی دیگر هم می‌توان اضافه کرد.
4 - وقتی از رشد اقتصادی یک یا دو درصدی در اقتصادهای بزرگ جهان سخن گفته می‌شود، کالاها و خدمات تولید شده این کشورها با همان درصد ناچیز رشد، ارقام نجومی را به دست می‌دهد. اما رشد پنج یا شش درصدی در اقتصاد ایران از تولید ناچیز خبر می‌دهد. به علاوه اینکه بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی ایران، برآمده از صادرات نفت و محصولات پتروشیمی است که تنها با اغماض می‌توان آن را تولید ثروت نامید.یعنی اینکه با احتساب نفت، می‌بایست نرخ رشد اقتصادی ایران بالاتر از 15درصد باشد تا بتوان اقتصاد را پیش‌رونده و رشد یابنده نامید.
۵ - برآمده از همین واقعیت‌های چهارگانه و موارد مشابه آن است که برآوردهای کارشناسی از کاهش رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۸۸ و افول آن تا ۵/۳درصد یا کمتر حکایت می‌کند. آنگاه که رشد اقتصادی ایران به چنین رقم نازلی برسد و در کنار تورم ۲۴ یا ۲۵درصدی و نرخ بیکاری بیش از ۱۰درصد بنشیند، دیگر نمی‌توان اقتصاد ایران را رها از رکود ارزیابی کرد.