دکتر مرتضی بینا

یادم می‌آید که قالب‌های یخ که یک کوچه پایین‌تر از خانه‌مان فروخته می‌شد از من بلندتر بودند و یخ فروش، ... ... قالب‌های یخ را با چنگک جابه‌جا می‌کرد، آنها را از میان نمدی که در آن بسته شده بودند در می‌آورد و تند و تند می‌شکست و در سبد پارچه‌ای مشتریان می‌ریخت. مشتری‌ها هم با سرعت دور می‌شدند تا یخ‌ها را قبل از اینکه در گرمای ٤٠ درجه تهران آب بشوند به خانه برسانند. یخچال داشتیم ولی کفاف پذیرایی از مهمان سرزده در گرمای تابستان تهران را نمی‌داد. خانه مان در نزدیکی جلالیه بود که امروز تبدیل به پارک لاله در بلوار کشاورز شده است. چند سال بعد که بزرگ‌تر شده بودم همراه مادرم به تلفنخانه در مرکز شهر رفته بودیم تا به یکی از اقوام در یکی از شهرستان‌ها تلگراف بزنیم. می‌خواستیم که او دو روز بعد در ساعت معینی در تلفنخانه شهر خودش حاضر بشود تا بتوانیم همزمان در تلفنخانه باشیم و با او حرف بزنیم. این در حالی بود که هر دو طرف در خانه خط تلفن داشتیم؛ ولی برای صحبت کردن باید چند بار کفش و کلاه می‌کردیم. خانه مان دو طبقه بود و تابستان‌ها بیشتر وقت را در طبقه پایین خانه می‌گذراندیم که کمی از سطح خیابان پایین‌تر بود. طبقه پایین حوض کوچکی داشت و به طور طبیعی جریان هوایی ایجاد می‌شد که می‌توانستیم کمی خنک بشویم. در همین زمان چون عینکی بودم توجهم به افرادی زیادی جلب می‌شد که به علت آب مروارید چشم با عینک‌های ته استکانی به زحمت دنیای اطراف خود را می‌دیدند.

فقط چند سال بعد که در سال اول دانشگاه بودم خط‌کش محاسبه گرانی را که تازه خریده بودم بی‌استفاده ماند و به جای آن یک ماشین حساب الکترونیک که به تازگی به بازار ایران رسیده بود خریدم تا در امتحانات مهندسی از دیگر هم دوره ای‌ها عقب نمانم. در همان زمان به راحتی از خانه به شهرستان مستقیما تلفن می‌کردیم و مسابقات جام جهانی فوتبال را به طور زنده روی تلویزیون نگاه می‌کردیم. با توسعه شبکه برق، مهندسی بهتر ساختمان و از راه رسیدن کولر، امکان آپارتمان‌نشینی برای تعداد زیادی از مردم فراهم شد. سریال تلویزیونی خانه قمر خانم که در آن یک خانواده ۵ نفری در یک اتاق ۲۰ متری زندگی می‌کردند به یک داستان از گذشته‌های دورتبدیل شده بود. جراحی چشم برای درمان آب مروارید امکان‌پذیر شده بود و دیگر ته‌استکانی‌ها کمتر دیده می‌شدند. مدت این خاطرات بیشتر از ۱۰ سال نیست.

با دسترسی به پیشرفت‌های تکنولوژی مانند موتورهای برقی کوچک برای یخچال، خطوط ارتباطی، مایکرو ویو و وسایل جراحی، اکثر مردم دیگر نیازی به خرید قالب‌های یخ، در صف تلفنخانه ایستادن، یا استفاده از عینک‌هایی که قطر آنها از ته استکان ضخیم‌تر باشد، نداشتند.

با نگاه به گذشته متوجه می‌شوم که شروع این دوره، یعنی دسترسی سریع به تکنولوژی جهانی ومحصولات و خدمات باکیفیت بالا مصادف است با ارزان شدن و قابل دسترس شدن پرواز با هواپیماهای جت برای مردم جهان. این هواپیماها نقش بزرگی در توانایی مردم برای مسافرت‌های کوتاه، شناخت مردم جهان از یکدیگر، آموزش وانتقال تکنولوژی بین کشورها داشتند. به همین دلیل گسترش پرواز با هواپیماهای جت مصادف است با آزادتر شدن تجارت جهانی، کم شدن مقررات دست و پاگیر در صادرات و واردات، گسترش ارتباطات بین المللی و دیگر پیشرفت‌های تجارت جهانی.

من در اوایل جوانی درکی از موضوع تجارت جهانی نداشتم و استفاده از پیشرفت‌های جهانی را مساله‌ای عادی و طبیعی می‌دانستم، ولی امروز می‌فهمم که این مساله نه عادی است و نه طبیعی. بعد از تشکر از دانشمندان باید ازکسانی که مشوق تجارت آزاد جهانی بوده اند تشکر کرد. می‌بینم که در نتیجه آزادسازی تجارت و ارتباطات، اقشار کم درآمد بیشتر از همه استفاده برده‌اند.

پیشرفت‌های تکنولوژی فرق چندانی به حال متمولین نمی‌کند؛ یعنی خواه لیوان آب خنک از یخچال برقی با ظرفیت بالا بیاید، خواه از دست مستخدمی که قبلا از یخ فروش یخ را خریده، خرد کرده و آماده آن را در دست صاحب کار گذاشته، خواه بیمارستان در نزدیکی محل سکونت باشد، خواه با چند ساعت پرواز در لندن. اولین کسانی که از ایجاد مانع در مقابل تجارت و ارتباطات بین‌المللی صدمه می‌بینند، اقشار کم درآمد هستند که از دسترسی به محصولات ارزان با کیفیت بالا محروم می‌شوند و مجبور می‌شوند محصولات بی کیفیت را گرانتر بخرند. در نتیجه مانع تراشی در مقابل تجارت آزاد، اقشار کم درآمد برای حفظ کیفیت زندگی باید بیشتر کار کنند و ثمره کارشان را در اختیار کسانی بگذارند که از رانت‌های ایجاد شده منفعت می‌برند.

پیشرفت‌های تکنولوژی به تنهایی به بهبود کیفیت زندگی کمک نمی‌کنند، بلکه اصل مهم دسترسی ارزان به محصولات و خدمات با کیفیت بالا است. یک مقایسه سرانگشتی و نسبی سطح کیفیت زندگی بین زمانی که محدودیت در تجارت وجود داشته و زمانی که تجارت آزاد بوده، نشان می‌دهد که با آزاد شدن تجارت نه تنها رشد اقتصادی سرعت پیدا کرده بلکه کیفیت زندگی اقشار کم درآمد بهبود پیدا کرده است. یعنی اگر تجارت آزاد نبود، فقط عده کمی از متمولین می‌توانستند تلفن همراه داشته باشند، خدمات پزشکی مناسب دریافت کنند، به مسافرت بروند و از بهترین دارو‌ها استفاده کنند. بقیه مردم معطل همین مسائل ساده می‌ماندند و نوشیدن آب خنک از یخچال به یک مساله لوکس تبدیل می‌شد. امروز کسانی که با تجارت آزاد مخالفت می‌کنند و آن را توطئه استثمار می‌دانند، در دنیایی زندگی می‌کنند که به مدت طولانی از نعمات تجارت آزاد بهره برده‌اند و فراموش کرده‌اند که تا چه اندازه از مواهب آن برخوردار هستند. مخالفین تجارت آزاد بهتر است در شمار خواص باشند، چون در یک سیستم بسته اقتصادی، محصولات و خدمات با کیفیت بالا به مرور زمان آنقدر گران می‌شوند که فقط کسانی که دارای رانت‌های خاص هستند به این محصولات و خدمات دسترسی پیدا می‌کنند و سر مردم کم‌درآمد بی‌کلاه می‌ماند.