اندیشکده مرکز خاورمیانه کارنگی به قلم  تامر بداوی و اسامه الصیاد نوشت: اگرچه ایران و اخوان‌المسلمین در دو قطب مخالف منطقه شیعی و سنی خاورمیانه قرار گرفته‌اند، هر دو مزایایی در ارتقای تعامل باهم می‌بینند. برای ایران دسترسی به اخوان‌المسلمین به ویژه شاخه مصری آن به منزله سرمایه‌گذاری کم‌هزینه ای در یک گروه است که می‌تواند به گسترش نفوذ ایران در منطقه کمک کند. برای اخوان‌المسلمین نیز مفید است که با تهران ارتباط داشته باشد؛ قدرتی منطقه‌ای که نگاه مشترک اگرچه نه یکسانی با آن در خصوص نقش اسلام در سیاست و جامعه دارد. به این صورت اخوان‌المسلمین قادر خواهد بود از این همکاری برای برقراری رابطه با سایر بازیگران مهم خاورمیانه بهره ببرد. اما در حالی که تهران آمادگی دارد به این روابط در جهت مقاصد خود عمق ببخشد، اخوان‌المسلمین در پیشبرد این روابط فراتر از تماس‌های دوستانه مردد است. این امر ناشی از اولویت‌های مهم‌تر این گروه مانند بی رغبتی به دور افتادن از جهان اهل سنت است.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: در حالی که طرفین از زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ روابط غیررسمی خود را آغاز کردند، این روابط با قدرت گرفتن اخوان‌المسلمین در مصر پس از قیام سال ۲۰۱۱ وارد فاز جدیدی شد. وقتی نامزد اخوان‌المسلمین در سال ۲۰۱۲ به ریاست‌جمهوری مصر رسید، ارتباطات رسمی میان قاهره و تهران افزایش یافت. اما مرسی که ناچار به رعایت نگاه ارتش و متحدان سنتی مصر بود، در طول تنها سالی که قدرت را به دست داشت، از برقراری روابط دیپلماتیک خودداری کرد. دولت جدید به جای آن رویکردی تدریجی برای بهبود روابط با تهران در پیش گرفت. علی‌رغم وقوع کودتایی که در سال ۲۰۱۳ اخوان‌المسلمین را از قدرت کنار زد، ایران به تلاش خود برای پیوند با این گروه تداوم بخشیده و آن را متحدی برای بسط نفوذ خود و پیشبرد اهدافش در خاورمیانه تلقی می‌کند. اما اخوان‌المسلمین با حفظ رویکرد پراگماتیستی خود، تنها روابطی غیررسمی با ایران برقرار می‌کند تا امکان ارتباط با سایر بازیگران مهم منطقه‌ای را از دست ندهد. هرچند ضعف فعلی اخوان‌المسلمین و تصویر منفی ایران میان بسیاری از دول سنی عرب، نشان از موانعی در راه ارتقای روابط این دو طرف دارد.

در سال ۱۹۷۹ شاخه‌های مختلف اخوان‌المسلمین در کشورهای مختلف جهان عرب، نمایندگانی را برای اعلام حمایت از آیت‌الله (امام) خمینی، رهبر انقلاب ایران به این کشور اعزام کردند. آثار مکتوب چهره شناخته‌شده اخوان، یعنی سید قطب درباره نقش حکومتی اسلام، مورد نظر ایران نیز بود که آنها را به فارسی ترجمه می‌کردند. پس از انقلاب، روابط غیررسمی از طریق شاخه روابط بین‌المللی اخوان‌المسلمین با ایران تداوم یافت. ایران به همکاری با دفتر لندن این نهاد پرداخت تا گفتگو میان دو شاخه شیعه و سنی اسلام را ترویج کند. این روند شامل اجلاس وحدت اسلامی که سال ۲۰۰۷ در ایران تأسیس شد نیز می‌شود که از همکاری ابراهیم منیر، دبیر کل شاخه بین‌المللی اخوان نیز برخوردار بوده است. این فعالیت‌ها به ایران امکان ارتباط با اخوان‌المسلمین مصر را نیز داده که شاخه اصلی اخوان و پل ارتباطی میان شاخه‌های این جریان در تمام کشورها تلقی می‌شود.

از لحاظ ایدئولوژیک هر دو طرف ایران و اخوان‌المسلمین به دنبال تأسیس حکومت اسلامی و وحدت میان مسلمانان هستند. اهداف منطقه‌ای مانند آزادسازی فلسطین و مبارزه با اسراییل نیز میان آنها مشترک است. اما برخی اختلافات کلیدی نیز در ایدئولوژی آنها وجود دارد. از نظر تهران که می‌خواهد از این گروه برای پیشبرد هدف وحدت سیاسی در جهان اسلام بهره ببرد، محورهای اشتراک پررنگ‌تر از اختلافات است.

ایران اخوان‌المسلمین را پلی برای تقویت روابط با جهان اهل سنت می‌داند. این گروه با شبکه وسیع ارتباطی که دارد می‌تواند حامی انگیزه‌بخشی برای محوریت ایران در جبهه مقاومت علیه نفوذ آمریکا و یک میانجی برای سازش با گروه‌های تندروی سنی مخالف تهران باشد. بسیاری از جریان‌های سلفی در خاورمیانه، ایران شیعه را خطری برای خاورمیانه می‌دانند.

تقابل با آمریکا از ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی، هدایت‌کننده سیاست خارجی ایران بوده است. ایران برای کسب متحد در جهان عرب، رویکردی از پایین به بالا در پیش گرفته است. به منظور کسب متحد در جهان سنت، ایران لازم دارد که بر وجوه وحدت بخش از سیاست خود مانند تشکیل جبهه مقاومت تاکید کند و مصر که جمعیتی بزرگ و مرزهایی طولانی با اسراییل دارد، همچنین در جبهه آمریکا قرار گرفته است، هدفی راهبردی برای تلاش‌های ایران تلقی می‌شود. برای اخوان‌المسلمین نیز ارتباط با ایران در چارچوب هدف ترویج وحدت اسلامی می‌گنجد همچنین ابزاری است برای امتیازگیری از حکومت های عرب مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی. با این حال به علت عدم محبوبیت ایران در جهان عرب(!)، اخوان المسلمین تمایل کمتری برای رابطه عمیق با تهران دارد. این گروه تنها در زمانهایی مانند صعود سیاسی پس از بهار عربی، به منظور پیشبرد منافع خود با تهران روابطی برقرار می‌کند.

به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین در مصر پس از بهار عربی، نوید دهنده فصل نوینی از روابط میان ایران و این جنبش بود. ایرانیان امید داشتند این رویداد به از سرگیری روابط دیپلماتیک با مصر بیانجامد.  ایران و مصر تنها دارای دفاتر حفاظت از منافع در پایتخت دو کشور هستند. اما از آنجا که اخوان‌المسلمین احتیاج به برقراری توازن میان اهداف مختلف منطقه‌ای خود و رعایت مواضع ارتش و متحدانی مانند عربستان سعودی داشت، هدف ایران تحقق نیافت. ایران بهار عربی را بیداری اسلامی می‌نامد و شورش مردم مصر را واجد ویژگی‌های اسلامی می‌داند. این نگاه موجب ایجاد زمینه مشترکی با گروه‌های اسلامگرا می‌شود که به تازگی وارد عرصه سیاست شده‌اند. در سال ۲۰۱۱ وزیر امورخارجه مصر، نبیل العربی اظهار کرده بود که کشورش آماده احیای روابط دیپلماتیک با ایران است. این روند پس از پیروزی حزب وابسته به اخوان در مجلس و ریاست‌جمهوری مرسی در سال ۲۰۱۲ آغاز شد. مرسی پیشنهاد تاسیس گروهی متشکل از ایران، مصر، عربستان و ترکیه را ارائه کرد تا مسأله سوریه مورد بررسی قرار بگیرد. هرچند این پیشنهاد عملی نشد اما نشان می‌داد که اخوان‌المسلمین ایران را به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه‌ای به رسمیت می‌شناسد.

در سال ۲۰۱۲ مرسی برای تحویل ریاست جنبش عدم تعهد به ایران سفر کرد که او را به نخستین رییس‌جمهور مصر در سی سال گذشته تبدیل کرد که به ایران سفر می‌کند. ایران همچنین بسته پیشنهادی شامل گردشگری و فروش نفت برای کمک به اقتصاد مصر پیشنهاد کرد. دولت مرسی به جای استقبال فوری از پیشنهادات ایران، از آنها برای بهبود روابط خود با ریاض استفاده کرد. پس از روی کار آمدن مرسی، سعودی‌ها نگران بودند او اتحاد مصر و عربستان را فدای بهبود روابط با ایران کند. مرسی پیشنهادات ایران را به اطلاع سعودی‌ها رساند با این امید که آنها در پاسخ پیشنهادات بهتری ارائه کنند. به این ترتیب مرسی به ریاض نشان داد که هنوز برای روابط با عربستان نسبت به ایران اولویت قائل است. اما سعودی‌ها به منظور تخریب روابط ایران و مصر به تهران اطلاع دادند که مرسی پیشنهادهای تجاری تهران را به ریاض محول کرده است. اگرچه این اقدام موجب شد دولت مرسی در معذوریت قرار بگیرد، روابط با ایران را مختل نکرد. عادی سازی روابط اقتصادی ادامه پیدا کرد و سال ۲۰۱۳ نخستین پرواز تجاری از مصر پس از ۳۴ سال در تهران روی زمین نشست.

مرسی برای برقراری روابط با تهران باید نگاه ارتش و نهاد‌های امنیتی این کشور را نیز لحاظ می‌کرد که به طور سنتی خود را متحد آمریکا و کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس می‌دانند. آنها اگرچه ایران را یک دشمن نمی‌دانستند اما با عادی سازی کامل روابط نیز مخالف بودند. رییس میز ایران در نهاد امنیتی مصر به مرسی توصیه کرد که بیشتر به دنبال توسعه روابط اقتصادی با ایران باشد. حال معلوم نیست این پیشنهاد به صورت صادقانه به منظور تعمیق روابط اقتصادی با ایران ارائه شده بود یا اقدامی بود تا تمایل اخوان‌المسلمین به سوی ایران را برای همه آشکار کند.

در داخل جریان اخوان نیز به دلیل حمایت ایران از حکومت اسد، برخی علاقه‌ای به توسعه روابط نداشتند. در عین حال جنبش سلفی در مصر و بازوی سیاسی آن یعنی حزب نور نیز که در انتخابات متحد اخوان‌المسلمین بود، با بهبود روابط قاهره و تهران مخالفت می‌کرد. این حزب از کمک‌های مالی و معنوی عربستان برخوردار بود. تحلیلگران ایرانی در نگاه به گذشته، مرسی را به علت نزدیکی به مواضع عربستان و ارتش مصر، مسبب عدم توسعه روابط می‌دانند. یکی از مقامات ایرانی به شوخی می‌گفت که وقتی به کاخ ریاست‌جمهوری در قاهره پا گذاشتم، همان نیروهای امنیتی را مشاهده کردم که در دوره مبارک دیده بودم. پس چه چیزی تغییر کرده بود؟ مرسی از تغییر بنیادین سیاست خارجی مصر و بنا نهادن بنیانی نو عاجز بود. کودتای نظامی علیه دولت مرسی و اخوان‌المسلمین، به معنای بازگشت دوباره نظامیان قدیمی به قدرت بود. عربستان سعودی نیز که دولت مرسی را در کسب اعتماد ریاض ناتوان دانسته بود، از اقدام ارتش مصر حمایت و تمجید کرد.  ایران نیز که رویای برقراری روابط دیپلماتیک با مصر را از دست رفته می‌دید، به محکوم کردن کودتا بسنده کرد.

علی‌رغم ناکامی در هدف برقراری روابط دیپلماتیک، ایران به حفظ ارتباط با رهبران اخوان در تبعید تمایل دارد. همانند دوره پیش از بهار عربی در سال ۲۰۱۱، ایران در تلاش است از طریق اجلاس وحدت اسلامی، روابط خود با گروه‌های اسلامگرا را حفظ کند. لیکن بازهم به علت نقش ایران در سوریه، رهبران اخوان چندان تمایلی به تعمیق روابط نشان نمی‌دهند. اما در سایه تشدید فشارها بر اسلامگرایان در منطقه، آنها این حقیقت را کتمان نمی‌کنند که تغییر شرایط می‌تواند به نزدیکی بیشتر دو طرف بینجامد. زندانی شدن تعداد زیادی از رهبران اخوان پس از کودتای نظامی، موجب شد که این تشکیلات تقریبا فلج شود. پس از دستگیری مرسی، مقامات ایرانی در دفتر حفاظت منافع به برقراری ارتباط با محمدعلی بیشر، از اعضای دفتر هدایت اخوان‌المسلمین روی آوردند. او موفق شد پس از کودتا از دستگیری فرار کند اما هنوز معلوم نیست ملاقاتی در عمل رخ داده باشد. در این زمان احتمالا این حزب دریافته که تهران از نفوذ کافی برای کمک به آن برخوردار نیست و باید به واشنگتن، بروکسل یا کشورهای عرب منطقه روی بیاورد.

آن دسته از اعضای اخوان‌المسلمین که توانستند از دستگیری بگریزند، در سال ۲۰۱۴ با تشکیل کمیته عالی اجرایی، اقدام به احیای تشکیلات خود کردند. این نهاد دارای دو شاخه داخلی و خارجی برای رسیدگی به وضعیت اعضای داخل مصر و تبعیدی است. اما داخل این نهاد نیز منازعه‌ای برای قدرت صورت گرفت که یک طرف آن اعضای قدیمی از جمله ابراهیم منیر قرار داشتند و طرف دیگر اعضای جوان و تازه‌وارد که خواستار برخورد قهرآمیز با کودتاگران و جلب حمایت تهران هستند. اما در نهایت جبهه اعضای قدیمی توانست با همراه کردن و اخراج برخی مخالفان جایگاه خود را بازیابد.

این شکاف داخلی و وجود طرف‌های متعدد بدون بدنه اصلی هماهنگ‌کننده به ایران فرصت داده تا تلاش خود برای نفوذ در این تشکیلات را تشدید کند. تهران با برقراری رابطه با اعضای تبعید شده که عمدتا در استانبول گردهم آمده اند و پیشنهاد سفر به تهران و اعطای بورس های تحصیلی در صدد جذب آنهاست. از سال ۲۰۱۶ دو نهاد مذهبی در قم  و تهران اقدام به دعوت اعضای اخوان‌المسلمین برای شرکت در همایشهای خود کرده‌اند. یک نهاد پژوهشی نیز قصد داشت که به منظور مطالعه جریان‌های اسلامگرا در استانبول دفتری تاسیس کند که به علت تحریم‌های آمریکا با مشکل تامین مالی مواجه شد. گرم شدن روابط ایران با ترکیه که از حامیان اصلی اخوان‌المسلمین است، موجب شده ارتباط گیری ایران با اسلامگرایان مستقر در این کشور تسهیل یابد. البته تهران احتیاط می‌کند اقداماتش موجب ناخرسندی ترکیه از تضعیف نفوذش در میان اعضای اخوان نشود.

در جولای ۲۰۱۷ ایران و اخوان‌المسلمین مهم‌ترین اجلاس مشترک خود پس از برکناری مرسی را برگزار کردند. آیت‌الله محسن اراکی، یکی از مسئولان ایرانی، در حاشیه اجلاس وحدت اسلامی با ابراهیم منیر دیدار کرد. این ملاقات با واکنش تند شاخه سوری اخوان‌المسلمین مواجه شد. بنابراین باید گفت که نقش ایران در سوریه همچنان مانعی برای توسعه روابط میان دو طرف قلمداد می‌شود. علی‌رغم مخالفت با ایران میان حلقه‌های اسلامگرایان در خاورمیانه، نزدیکی به تهران برای اخوان‌المسلمین مانند یک چتر امنیتی در دوران ناآرامی منطقه‌ای و جهانی تلقی می‌شود. اگر کودتای ۲۰۱۶ در ترکیه و تحریم قطر توسط سعودی‌ها به موفقیت نائل می‌آمد، آنگاه اخوان‌المسلمین دیگر هیچ دولت حمایت‌کننده ای در اطراف خود نمی‌یافت. بنابراین ارتباط با تهران نقش یک بیمه نامه را برای این جنبش دارد بخصوص در وضعیتی که نیاز باشد این گروه به ایران پناه ببرد.

در نهایت باید گفت اگرچه اخوان‌المسلمین و ایران دارای نقاط اشتراک زیادی در ایدیولوژی و رویکرد سیاسی هستند، چندین مانع برای گسترش و تعمیق روابط این دو جبهه  وجود دارد. فقدان یک نقشه راه شفاف در اخوان‌المسلمین برای احیای جایگاه خود به عنوان یک جریان تاثیرگذار سیاسی مانعی برای پیگیری هر گونه ائتلاف بلندمدت از جمله با تهران است. در عین حال اخوان نگران است که در شرایط فعلی بازیچه جریان‌های پرنفوذ از جمله ایران بشود. در طرف ایران نیز محدودیت‌های مالی ناشی از تحریم آمریکا در کنار نارضایتی از نقش تهران در بحران سوریه، تاثیر منفی بر تلاش‌های ایران برای جلب اعضای تبعید شده اخوان دارد. ممکن است چشم‌انداز طولانی‌مدت از انزوای منطقه‌ای موجب شود اخوان تمایل بیشتری برای نزدیکی به تهران نشان بدهد. این مسأله مانند گذشته به نگاه دو طرف به اولویت‌های راهبردی خود و تحولات ژئوپلیتیک در منطقه بستگی دارد. فعلا روابط دو طرف را باید در قالب توقعاتی نامنطبق تعریف کرد. علی‌رغم ناامیدی از سیاستی که مرسی نسبت به ایران در پیش گرفته بود، تهران با این امید که شاید این نهاد روزی در موقعیتی قرار بگیرد که به منافع ایران کمک کند، محتاطانه در پی گسترش همکاری با اخوان‌المسلمین است. در عین حال اخوان در پی این است که گزینه‌های خود را حفظ کند و با تمام طرف‌ها از جمله ایران تعامل کند و منتظر زمان مناسبی برای قدرت گرفتن دوباره در صحنه سیاست مصر بماند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.