رفراندوم «نه» به اوباما

جاناتان فریدلند دستیار سردبیر در روزنامه گاردین یک مقام ارشد در یکی از وزارت خارجه‌های مهم توضیح می‌داد که چگونه در دیداری که با یکی از همتایانش از کشورهای خاورمیانه داشت، آن فرد می‌گفت روشی که ایالات‌متحده در منطقه در پیش گرفته دیگر اهمیتی ندارد، البته آمریکا هنوز مهم است حتی برای کسانی که می‌گویند این کشور مهم نیست. به همین دلیل است که مقام‌های درجه اول در کشورهای اروپا و سایر کشورها نیم نگاهی به نتایج انتخابات میان دوره‌ای آمریکا داشتند. دغدغه آنها جزئیات این مساله نیست که در فلان منطقه از ایندایانا چه کسی پیروز شد، اما پیام کلی برای آنها مهم است. صادقانه بگویم، مساله این است: ریاست‌جمهوری اوباما تمام شد، برای دور بعد برنامه‌ریزی کنید. فرضیه اصلی این است که باراک اوباما دوران باقیمانده خود را دست به عصا خواهد رفت و انجام کارها از سوی او از «محدود» به «صفر» می‌رسد. مساله این نیست که دولت‌های خارجی نیاز دارند تا فلان لایحه در سنا تصویب شود. مساله این است که اوباما به رهبری عقیم تبدیل خواهد شد و دستانش با «اکثریتی مخالف» در هر دو مجلس بسته خواهد شد. عده‌ای می‌گویند این مساله مهمی نیست. وقتی یک رئیس‌جمهور آمریکا در داخل ناامید می‌شود به این معنا نیست که فرصت او برای اقدام در خارج کاهش یافته است. در واقع، آنهایی که خارج از ایالات‌متحده هستند به این تصور خو گرفته‌اند که رئیس‌جمهوری که برای باردوم انتخاب می‌شود، در داخل با مانع و محدودیت مواجه می‌شود و چشم به بیرون می‌دوزد. وقتی این وضعیت مسجل شود، روسای جمهور مشتاق می‌شوند که دست شان در خارج از کشور باز شود و وزارت خارجه‌ها فراهم‌کننده این «بازگشایی در خارج» هستند. اما موقعیت تضعیف شده اوباما در داخل بر نفوذ بین‌المللی او تاثیر دارد. فقط این نیست که شمارش معکوس در مورد دوران او آغاز شده بلکه ماهیت جایگاه جهانی او هم به شماره افتاده است. ماهیت تاریخی پیروزی او در سال ۲۰۰۸ - هم به عنوان اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست در تاریخ آمریکا و هم به عنوان پادزهری برای جورج بوش- به او نوعی اقتدار اخلاقی در فراسوی مرزهای آمریکا داد. جایگاه او در خارج بسیار زیاد است، چرا که او منشا امید برای تغییر نظم جهانی بود. جایزه صلح نوبل را که در سال ۲۰۰۹ به او رسید به خاطر آورید آنگاه که او در کاخ بیضی شکل حضور داشت. این تصویر مدت‌ها است از بین رفته است. حتی حامیان و مشوقان بزرگ اوباما هم اذعان می‌کنند که اوضاع آنگونه که انتظار داشتند به پیش نرفت. مردی که وعده داده بود جنگ در عراق را پایان دهد؛ دوباره نیروهای آمریکایی را به آنجا فرستاده تا با داعش در عراق و سوریه بجنگند. سخنرانی او در قاهره در سال ۲۰۰۹ وعده آغازی جدید برای دنیای اسلام بود. در عوض، دوران او شاهد ظهور و رشد داعش بود. او وعده داده بود که در سال ۲۰۱۳ علیه بشار اسد اقدام کند، اما این تهدید هم راه به جایی نبرد. جان کری وزیر خارجه او می‌خواست توافقی میان اسرائیل و فلسطین به وجود آورد، اما نتیجه جز شکست چیزی نبود. اوباما با الحاق کریمه به روسیه مخالفت کرد، اما کاری برای متوقف ساختن آن انجام نداد. قول او برای تعطیلی گوانتانامو هم عملی نشد. انتخابات میان دوره‌ای اخیر، حکمی بود که مردم برای اوباما صادر کردند. در واقع، رفراندومی برای پایان عصر اوباما بود. سایر کشورهای دنیا هم به این واقعیت پی برده‌اند که قدرت او رو به پایان است. انتخابات میان دوره‌ای فقط مهر تاییدی بود که بر «پایان اوباما» زده شد. جمهوری‌خواهان مانعی در برابر بسیاری از برنامه‌های اوباما خواهند بود و او به رئیس‌جمهوری عقیم تبدیل خواهد شد که به صورت نمادین در کاخ سفید نشسته است.