چکمه‌ها بر روی زمین

فرید زکریا تحلیلگر مسائل بین‌المللی مترجم: محمدحسین باقی باز هم ما وارد شدیم. ایالات متحده جنگ با یک گروه تروریستی دیگر را اعلام کرد. سخنرانی ۱۰ سپتامبر رئیس جمهور اوباما استراتژی سفت و سختی را برای مقابله با داعش- که تهدیدی بر منطقه و فراتر از آن است- مطرح کرد. اما اجازه دهید در اجرای این استراتژی اطمینان حاصل کنیم که از ۱۱ سپتامبر به بعد و طی ۱۳ سال گذشته و جنگ با القاعده چیزهایی آموخته ایم. در اینجا چند درس هست که می‌شود به آن فکر کرد:

۱ - همیشه طعمه نگذارید. اسامه بن‌لادن در یکی از سخنرانی‌های ضبط شده خود برای پیروانش، استراتژی خود را مشخص کرد. او گفت: «تمام آنچه ما باید انجام دهیم ارسال مجاهد به دورترین نقطه شرق است تا بیرقی را که روی آن کلمه القاعده نوشته شده به اهتزاز درآورد تا کاری کند که ژنرال‌های آمریکایی در آنجا دست به مسابقه بزنند.» محققی به نام «فواز جرجیس» می‌نویسد که چند ماه پیش ابوبکر البغدادی خاطرنشان ساخت که سازمان او آماده حمله به ایالات متحده نیست، اما «او آرزو داشت تا چکمه آمریکایی‌ها با زمین تماس برقرار کند تا او به‌طور مستقیم بتواند وارد نبرد با آمریکایی‌ها شود و آنها را بکشد.»

۲ - در مورد دشمن غلو نکنید. «خلافت [به اصطلاح] اسلامی» یک دشمن سهمگین است اما ضدحمله به آن تازه شروع شده است. اگر این نیروها- ارتش عراق، پیشمرگه‌های کرد و نیروی هوایی ایالات متحده- به صورت هماهنگ با هم کار کنند باعث می‌شود که آنها عقب‌نشینی کنند. همچنین، به خاطر داشته باشید که این گروه آن‌گونه که در بسیاری از نقشه‌های تلویزیونی نشان داده می‌شود زمین‌های زیادی در اختیار ندارند. بخش‌های بزرگی از آن «سرزمین»ها بیابان‌های خالی است. شهرها در عراق و سوریه در امتداد رودخانه‌ها شکل گرفته‌اند. در حالی که داعش در عملیات و تکنولوژی بسیار پیچیده‌تر از القاعده عمل می‌کند، اما یک ضعف مهم ذاتی دارد. القاعده یک سازمان پان اسلامی بود که تلاش می‌کرد تمام مسلمانان را جذب خود کند. این گروه یک سازمان کاملا فرقه‌گرایانه است. این گروه جانشین القاعده در عراق است که توسط «ابومصعب‌الزرقاوی» با رسالتی ضدشیعی طراحی شد. در واقع به همین دلیل است که القاعده از زرقاوی گسست، زیرا زرقاوی اصرار داشت که هم‌کیشان مسلمان، دشمن نیستند. «خلافت اسلامی» ضدشیعی است و به شدت هم ضدکرد، هم ضدمسیحی و هم ضدسایر ساکنان خاورمیانه است. این به آن معنی است که این گروه، دشمنان زیادی در منطقه دارد که علیه او می‌جنگند نه به این دلیل که ایالات‌متحده از آنها چنین می‌خواهد، بلکه منافع آنها چنین می‌طلبد.

۳ - سیاست را از یاد نبرید. اقدام نظامی باید با استراتژی سیاسی هوشمند همراه باشد. داعش نتیجه مستقیم حمله آمریکا به عراق و تصمیمات سیاسی ویرانگر برای انحلال ارتش عراق و «بعثی‌زدایی» بوروکراسی ارتش است. نتیجه آن یک جمعیت تکفیری توانمند شده، خشن (و مسلح) است که شورش را آغاز کرد.

مستندهای اخیر رسانه‌ای در مورد این گروه در مصاحبه با برخی تکفیری‌های عراقی جالب است. آنها می‌گفتند- به‌خاطر تمام هرج و مرج‌ها- در زیر لوای «داعش» شادتر هستند تا زیر لوای «ارتش شیعی» و این عبارتی است که آنها برای اشاره به حکومت عراق به‌کار می‌برند. دولت اوباما استراتژی هوشمندی را در عراق طراحی کرده است و به بغداد فشار می‌آورد تا سنی‌های بیشتری را در خود بگنجاند. سنی‌های عراق اگرچه در این کشور در اقلیت هستند اما اکثریت بزرگی از مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. جنبه ضعیف استراتژی رئیس‌جمهور مربوط به سوریه است. غیرممکن است که با داعش بجنگیم و - در واقع- رژیم بشار اسد را تقویت نکنیم. می‌توانیم بگوییم که قصد این کار را نداریم اما واقعیت موجود را تغییر نمی‌دهد. ارتش سوریه آزاد ضعیف بوده و در میان بسیاری از شبه‌نظامیان محلی تقسیم شده است. اوباما وعده «تحقیر» و «تخفیف» داعش را داده است. خوب است. او همچنین وعده داده که «در نهایت» این گروه را «نابود کند.» ما نتوانستیم از شرالقاعده خلاص شویم. از بین بردن گروهی مانند این [داعش] مستلزم خنثی کردن تحرکات فرقه‌ای است که به این مساله دامن می‌زند. این کار واشنگتن نیست اما می‌تواند با فشار به عراقی‌ها به وقوع این کمک کند و عربستان سعودی و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای را به خدمت بگیرد. مداخله نظامی اوباما در منطقه تنها زمانی کارگر خواهد بود که یک «معادل» - و شاید حتی شدیدتر- برای یک مداخله سیاسی وجود داشته باشد.