آیا افغانستان شکست خورده است؟

برای جلوگیری از خروج افغانستان از کنترل، غرب به نفرات بیشتر و استراتژی بهتر نیاز دارد گروه بین‌الملل- این یک جنگ تمام عیار است که باراک اوباما آن را «جنگ ضرورت» می‌خواند و در تقابل با جنگ بدی است که در عراق رخ داد و جنگ انتخاب‌های از سر گمراهی بود. اما همزمان با برگزاری انتخابات به شدت پر آشوب افغانستان در هفته گذشته بحث‌هایی در رابطه با ماموریت آمریکا و متحدانش در تیره‌ترین روزهای عراق مطرح شد که از جمله آنها می‌توان به نامشخص بودن اهداف، شمار روز افزون تلفات و ترس از شکست استراتژیک فرسایشی اشاره کرد. تحلیلگرانی که اوضاع را تیره می‌بینند، بحث تحقیری را که توسط افغانستان در قرن ۱۹ به بریتانیا و در قرن بیستم به روسیه تحمیل شد مطرح می‌سازند.

آمریکایی‌ها که از بابت خروج از عراق احساس خلاصی می‌کنند و درگیر مسائل ملی بهداشت و درمان خود هستند، دیگر توجه چندانی به افغانستان ندارند. اما اگر اوضاع به همین روال پیش برود، افغانستان به بزرگ‌ترین لکه ننگ در دیپلماسی باراک اوباما بدل خواهد شد.

چرا غرب اینجا است؟

جنگ به نحو بدی پیش می‌رود. بخش اعظم جنوب این کشور خارج از کنترل دولت است. یک شورش پراکنده و ناهمگون قدرت گرفته است و خطرات موجود به طغیانی فراگیرعلیه نیروهای غربی و دولت منتخبی که آنها از آن حمایت می‌کنند بدل شده است. در انگلیس برای مردمی که بدبین شده‌اند این پرسش مطرح شده است که سربازانشان برای چه می‌میرند؟ با افزایش هزینه‌ها و تلفات جنگ آمریکایی‌ها هم این پرسش را با صدایی که هر روز بلندتر می‌شود مطرح می‌کنند.

دولت‌های غربی توضیحی مختصر و از سر تنبلی برای توجیه این جنگ از خود ارائه می‌دهند. آنها می‌گویند هدف این جنگ نابودی تروریست‌ها، پایگاه‌ها و پناهگاه‌هایی است که افغانستان در دوران طالبان در اختیار القاعده قرار داد. اما رهبران بازمانده از القاعده از مرزها خارج شده‌اند و به مناطق قبیله‌نشین پاکستان روی آورده‌اند، یعنی همان جاهایی که نیروهای غربی تهدیدی برای آنها نیستند.

دلایل دیگری را که برای حضور نیروها در افغانستان مطرح می‌شود، دشوارتر می‌توان به رای دهندگان کشورهای غربی تحویل داد. از جمله این دلایل می‌توان به این موارد اشاره کرد: اول آنکه ترک ناگهانی افغانستان وجهه جهانی غرب را خدشه دار می‌کند و دوم آنکه توقف جنگ در این کشور تئاتری را در زمینه جنگ برای جهانیان به نمایش در می‌آورد که موجب بی‌ثباتی پاکستان می‌شود و این بی‌ثباتی به قدرت‌های دیگر منطقه از جمله ایران، هندوستان و روسیه سرایت می‌کند.

رییس‌جمهوری افغانستان، حامد کرزای در رقابت‌های انتخاباتی برای دور بعدی ریاست‌جمهوری خود را مروج صلح معرفی کرده است. اما دولت او که به عقیده غرب نالایق، مفسد و غارتگر است، شریکی قابل‌اعتماد محسوب نمی‌شود.

در بخش‌هایی از افغانستان که شورشی‌ها به بیرون از آنها رانده شدند و احکام دولت در آنها به اجرا گذارده شد، ساکنان آن بخش‌ها گاهی آرزوی حضور نیروهای جنگی را می‌کنند که کمتر از نیروهای کرزای باجگیر و خشن بودند.

از سوی دیگر غرب هزینه زیادی را صرف کمک به افغانستان می‌کند و آنطور که رییس جدید ارتش بریتانیا به تازگی به آن اشاره کرد، به نظر می‌رسد که تا دهه‌ها این حمایت مالی ادامه یابد. اما راه‌هایی که مسیر کمک‌های خارجی برای توسعه کشور هستند در عین حال برآورده‌کننده نیازهای لجستیک سوداگران مواد مخدر و شورشیان هستند.

ولی این اجتناب‌ناپذیر است. زیرساختارها همیشه هم به بدکاران خدمت می‌کنند و هم به نیکوکاران. اما واقعیت این است که غرب نیز بهتر از این می‌توانست پول خود را هزینه کند. با تخصیص قراردادهای بی‌شمار به خارجی‌ها به جای جلب حسن نیت مردم افغانستان تخم عداوت و کینه را در دل‌های آنان کاشته است. پیش چشمان مردم افغانستان بخش اعظم پول‌های آن کشور به خارج از مرزها می‌رود. برای مقابله با همه این اوضاع اوباما به نفرات بیشتر، استراتژی بهتر و مقدار زیادی شانس نیاز دارد.